ارسال به دیگران پرینت

چالش‌های زنان خانه‌دار در کشور

یک کارشناس ارشد مطالعات زنان با اشاره به روز جهانی زنان‌خانه‌دار و با بیان اینکه«در پژوهش‌هایی که در ایران درزمینه مقایسه کیفیت زندگی زنان خانه‌دار و زنان شاغل ارائه شده است، زنان شاغل در مقایسه با زنان خانه‌دار کلیه مقیاس‌های کیفیت زندگی را به‌‎جز عملکرد جسمانی بهتر و بالاتر دارند»، گفت: زنان خانه‌دار در معرض خطر بیشتری در جهت تهدید کیفیت زندگی نسبت به زنان شاغل هستند.

 چالش‌های زنان خانه‌دار در کشور

بهناز شوشتری در مورد مفهوم خانه‌داری و اینکه چرا اغلب زنان این وظیفه را برعهده دارند، اظهار کرد: خانواده به عنوان هسته اصلی جامعه ایرانی برای سامان یافتن نیازمند رسیدگی‌هایی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، عاطفی و خدماتی ویژه‌ای از سوی اعضاء آن است. پرداختن به این امور در خانواده همانند هرگروه دیگری معمولا با نوعی تقسیم کار همراه است.در جامعه ایرانی با توجه به بسترهای فرهنگی و تعالیم اسلامی، عمدتا وظیفه تامین معاش خانواده برعهده مرد و در غالب موارد زنان مسئول فعالیت‌هایی از قبیل تهیه غذا، نظافت منزل، شسست‌وشوی لباس‌ها و ظروف، نگهداری از کودکان و ... هستند. این فعالیت‌ها در کنار نقش‌های عاطفی و تربیتی است که در خانواده وجود دارد و بار اصلی آن بر دوش زنان است.

وی افزود: از دیدگاه جامعه‌شناسی، خانه‌داری از نمودهای تقسیم کار جنسیتی است. در تقسیم کار جنسیتی از زنان و مردان انتظار می‌رود، فقط دسته خاصی از کارها را که از قبل تعیین شده انجام دهند و انجام این کار به اختیار خود شخص نیست. در تقسیم‌بندی سنتی زنان مسئول کارهای خانه، خانه‌داری و بزرگ کردن بچه‌ها هستند. مردان، نان‌آوری اهل خانه را بر عهده دارند. در اکثر موارد نیز زنان وابستگی مالی به مردان دارند.

تلقی کردن خانه‌داری به عنوان وظیفه زن از پیامدهای صنعتی شدن جوامع است

این کارشناس ارشد مطالعات زنان خاطرنشان کرد: تلقی کردن خانه‌داری به عنوان وظیفه زن مختص جامعه ما نیست و از پیامدهای صنعتی شدن جوامع است. در دهه ۱۹۸۰، میزان درگیری مستقیم و فعالانه مردان آمریکایی در امور تربیت کودکان، یک سوم میزان درگیری مادران بوده است. در این مدل، مرد فراهم کننده درآمد خانواده و در عوض زنان کارخانگی بی‌مزد را انجام می‌دادند. یعنی زنان در این حالت به واسطه اینکه بیشترین وقت و کمترین منابع اقتصادی را دارند، مسئولیت کار خانگی را نیز بر عهده می‌گیرند. در مجموع بایستی، نقش خانه‌داری را در دو سطح کمی و کیفی مورد بررسی قرار داد. نقش‌های عاطفی و تربیتی که زنان نسبت به همسر و فرزندان به عهده دارند، در بعد کیفی نقش خانه‌داری جای می‌گیرد و فعالیت‌های خدماتی زنان در خانه در بُعد کمی نقش خانه‌داری قابل ارزیابی و بررسی است.

شوشتری ادامه داد: تصور اشتباهی که در فرهنگ ما وجود دارد، این است که گمان می‌شود زنان خانه‌دار افراد بیکاری هستند. در حالی‌که اگر فقط نقش تربیت کودکان را در نظربگیریم، بایستی گفت سالانه هزینه‌های بسیاری صرف تعلیم و تربیت کودکان در مدارس می‌شود. بخش وسیعی از این آموزش‌ها مخصوصا در سنین کمتر، توسط مادر در خانه انجام می‌شود. متاسفانه کار خانگی زنان هیچ‌گاه پایانی ندارد. افراد خانه‌دار حقوق و اجرتی بابت کار خود دریافت نمی‌کنند؛ چراکه در جامعه خانه‌داری شغل محسوب نمی‌شود. هرچند در قانون مفهوم نفقه به همین دلیل وضع شده است. همه زنان خانه‌دار کم و بیش با مشکل کارهای یکنواخت روزانه در خانه روبه‌رو هستند. کارهایی مانند نظافت، آشپزی، خرید، رسیدگی به امور بچه‌ها، مهمان‌داری و...، این‌ها کارهایی هستند که جوامع سنتی جزو وظایف و نقش‌های زنان می‌دانند.

ارزش اقتصادی کار زنان در خانه محاسبه شود/ در بیشتر کشورها، زنان خانه‌دار افراد فعالی به شمار می‌آیند

وی تاکید کرد: هرچند امروزه خانه‌داری، از شکل سنتی آن فاصله گرفته است. زندگی مدرن شهری از جهاتی از رنج‌های آن کاسته است. بسیاری از امتیازات عاطفی و منزلتی آن را نیز ربوده است تا جایی که بسیاری از زنان خانه‌دار، خانه‌داری را شغلی پرزحمت، یکنواخت و کم‌اثر تلقی می‌کنند. امروزه در بیشتر کشورها، زنان خانه‌دار افراد فعالی به شمار می‌آیند، اما متاسفانه نوع فعالیت، میزان انرژی و ارزش اقتصادی کار زنان ایرانی روشن نیست. از این رو براساس تحقیقات علمی، باید ارزش اقتصادی کار زنان در خانه محاسبه شود.

این کارشناس ارشد مطالعات زنان درخصوص اینکه «آیا خانه‌داری صرفا وظیفه زن خانواده است؟»، عنوان کرد: در جامعه‌شناسی، نظریه منابع نسبی در تقسیم وظایف خانگی مطرح شده است. این نظریه بیان می‌کند که توازن قدرت در سمت آن شریک زناشویی است که منابع بیشتری در ازدواج داشته باشد. هریک از شرکای ازدواج که منابع بیشتری را در رابطه زناشویی داشته باشند، دارای قدرت بیشتری هستند. از آنجا که مردان در رابطه زناشویی نوعا بیشتر کسب درآمد می‌کنند، لذا قدرت بیشتری داشته و بیشتر میتوانند چانه‌زنی کنند، در نتیجه آنها می‌توانند بیشتر به فعالیت‌هایی که مدنظر خودشان است، بپردازند. همین موضوع آنها را از کارهای خانگی تکراری و ناگوار خلاصی می‌دهد. طبق نظریه ایدئولوژی جنسیتی، نحوه نگرش نسبت به نقش‌های جنسیتی عامل تعیین‌کننده در تقسیم کار خانگی است. زن و شوهرهایی که نگرش تساوی طلبانه دارند، به همان نسبت نیز تقسیم کار برابرتری خواهند داشت. در نقطه مقابل هرچقدر که ایدئولوژی جنسیتی زوجین سنتی‌تر باشد، مردان کمتر در کار خانگی مشارکت می‌کنند.

خانه‌داری از مهمترین شغل‌هایی است که کمتر کاری به اهمیت آن دیده می‌شود

شوشتری با اشاره به اینکه «چرا در جامعه ایرانی خانه‌داری شغل محسوب نمی‌شود و دستمزدی به آن تعلق نمی‌گیرد؟»، بیان کرد: خانه‌داری در عرف عام، در مقابل اشتغال به کار برده می‌شود. مراد از اشتغال، خروج از خانه و پرداختن به کاری معین در وقتی مشخص با حقوق و مزایای تعیین شده است اما زن خانه‌دار هم بیکار نیست، بلکه کارهای متعدد و گاه نقش‌های متعارضی دارد. در ایران، خانه‌داری نوعی حضور بی‌اجر و پاداش در محیط خانه دانسته شده که فایده چندانی بر آن مترتب نیست و نوعی بیکاری تلقی می‌شود. این نوع تلقی از مفهوم خانه‌داری، نتایجی دربردارد که قابل تامل و بررسی است. اگر اشتغال را بر مبنای تعریفی که در لغت‌نامه دهخدا آمده به معنای پرداختن به کار و یا توجه قلبی به کسی یا کاری بدانیم، زن را محور اصلی تربیت انسان‌ها به شمارآوریم و خانه را اولین کانون تشکیل اجتماع که سعادت و شقاوت انسان‌ها در آن تعیین و رقم زده می‌شود بدانیم، در این صورت خانه‌داری از مهمترین اشتغالات محسوب می‌شود که کمتر کاری به اهمیت آن دیده می‌شود.

وی با بیان اینکه «در کشور ما خانه‌داری شغل حساب نمی‌شود»، گفت: زنان خانه‌دار با ارائه انواع خدمات مهم و ضروری، بیکار محسوب می‌شوند. آن هم با این استدلال که از خانه‌داری درآمدی حاصل نمی‌شود. از سوی دیگر خانه‌داری حتی ارزش افزوده نیز دارد؛ برای نمونه اگر یک ماه هزینه کارهایی که زن در خانه انجام می‌دهد، محاسبه و ارزش کارش مشخص شود، همه ما متوجه می‌شویم که خانه‌داری زن ارزش اقتصادی دارد. اگر فعالیت‌های داخلی در خانه براساس مزد و معادل این فعالیت‌ها در خارج از خانه، براساس قیمت این فعالیت‌ها در بازار محاسبه شود، مشخص می‌شود که نه تنها محصول نهایی تولیدی زنان در خانه باتوجه به زمان صرف شده برای آن بیش از دستمزد بازاری آنهاست بلکه در بیشتر دوران تولید خود بیش از دستمزد بازاری مردان است. ۲۵ تا ۴۰ درصد از ثروتی که در در کشورهای صنعتی به دست می‌آید از ناحیه کار خانه‌داری است؛ بنابراین با نگاه اقتصادی خانه‌داری نوعی شغل و دارای ارزش مالی است زیرا گذشته از بررسی کیفی نقش خانه‌داری به عنوان محور تعلیم و تربیت، حضور زنان در خانه به معنای انجام برخی امور خدماتی است که ارزش اقتصادی دارد. بنابراین محاسبه کمی ارزش اقتصادی کار زنان در خانواده از اهمیت خاصی برخوردار است. تعریف کار بایستی عوض شود تا زنان خانه‌دار بیکار تلقی نشوند. کار باید به معنی هرفعالیتی در نظر گرفته شود که برایش انرژی صرف شود چه رسمی چه غیررسمی، مزدبگیر یا فی سبیل‌الله.

زن خانه‌دار باید فعال اقتصادی شناخته شود

این کارشناس ارشد مطالعات زنان با اشاره به اینکه «کار خانه‌داری زنان از ابعاد مختلف می‌تواند محل توجه سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی اجتماعی قرار گیرد»، افزود: از منظر اقتصادی کار خانه‌داری زنان به سبب تولید ارزش افزوده اقتصادی، یک فعالیت اقتصادی محسوب می‌شود. زنان خانه‌دار بایستی فعال اقتصادی شناخته شوند و آنها را بیکار محسوب نکنیم. نباید زنان در محاسبات ملی در رده بیکار محسوب شوند و باید آنها را از این رده خارج کنیم. زنان با انجام فعالیت‌های خانه‌داری و تاثیر آن در ارزش افزوده اقتصادی به جهت سهم و نقش در اقتصاد ملی و تولید ناخالص داخلی محتاج حمایت‌های لازم اقتصادی و اجتماعی هستند.

افسردگی؛ مهمترین چالش زنان خانه‌دار

شوشتری درخصوص مهمترین چالش‌های زنان خانه‌دار در کشور ما خاطرنشان کرد: در جامعه کنونی زنان با دو معضل روبه‌رو هستند؛ زنان خانه‌داری که تمام تلاش و انرژی خود را صرف خانواده، همسر و کودکان کرده‌اند و خود از رشد و بروز استعدادهای ذاتی‌شان و جامعه از پتانسیل وجودی آنان محروم مانده است و زنان شاغلی که همزمان بار خانه‌داری و اشتغال را به دوش کشیده‌اند و در نتیجه درگیر فشارها و آسیب‌های روحی و جسمی زیادی گشته‌اند. زنان خانه‌دار غالبا احساس نارضایتی نسبت به موقعیت و نقش خود دارند. علت آن این است که نگاه مثبت تایید کننده‌ای نسبت به زحماتشان درخانه دریافت نمی‌کنند. مهمترین چالش و مسئله‌ای که زنان خانه‌دار با آن مواجه می‌شوند، افسردگی است. آنها ممکن است، تحت تاثیر عواملی مانند فشارهای روانی ناشی از توقعاتی که در ایفای نقش خانه‌داری از آنان می‌رود، کم اهمیت شمردن کار آنها و عدم توجه و قدردانی نسبت به فعالیت‌های آنان در منزل و... دچار دل‌سردی از زندگی زناشویی و به‌تبع آن دچار روزمرگی و افسردگی شوند. طبق آمار سازمان جهانی بهداشت، افسردگی بیماری رایج در میان زنان است. در ایران هم شیوع اختلالات خلقی به ویژه در بین زنان، بیش از سایر اختلالات گزارش شده است. یکی از دلایل افسردگی زنان این است که در کارهای خانه پاداش کافی دریافت نمی‌کنند و یا به دلیل داشتن فرزند خردسال از معاشرت با دیگران محروم هستند. برعکس زمانی که در پایگاه اجتماعی بالاتری اشتغال دارند، کمتر از افسردگی رنج می‌برند.

خانه‌داری و مسئله کیفیت زندگی

وی با بیان اینکه «چالش دیگری که زنان خانه‌دار با آن مواجه هستند، پایین بودن کیفیت زندگی آنان است»، عنوان کرد: درک فرد از موقعیت خود در زندگی در بستر فرهنگ، سیستم ارزشی جامعه، اهداف، انتظارات و معیارهای هرفرد را کیفیت زندگی می‌نامند. حال باتوجه به این تعریف، کیفیت زندگی از دیدگاه افراد در موقعیت‌های مختلف متفاوت بوده و به رضایت فرد از زندگی خود برمی‌گردد. در پژوهش‌هایی که در ایران در زمینه مقایسه کیفیت زندگی زنان خانه‌دار و زنان شاغل ارائه شده است، زنان شاغل در مقایسه با زنان خانه‌دار کلیه مقیاس‌های کیفیت زندگی را به جز عملکرد جسمانی بهتر و بالاتر دارند. زنان خانه‌دار در معرض خطر بیشتری در جهت تهدید کیفیت زندگی نسبت به زنان شاغل هستند. همین‌طور رضایتمندی از روابط زناشویی در زنان شاغل بیشتر از زنان خانه‌دار است. زنان خانه‌دار گاها با مقایسه خود با زنان شاغل درگیر زمینه‌های سرخوردگی و ناامیدی می‌شوند اما از آن حیث که زنان خانه‌دار فاقد شبکه‌ و فضاهای اجتماعی برای طرح مسائل خود هستند، به نظر می‌رسد که بسیاری از مسائل مربوط به آنها به صورت نامرئی و پنهان باقی می‌ماند. این مسئله به نوبه خود می‌تواند، زمینه‌های ناامیدی، افسردگی، سرخوردگی و فروتری را برای آنها فراهم سازد. این مسئله می‌تواند در میزان کیفیت زندگی و تلقی آنها از سطح کیفیت زندگی‌شان موثر باشد.

این کارشناس ارشد مطالعات زنان ادامه داد: سلب قدرت زنان، فضای انتخاب و اثرگذاری، طرد اجتماعی زنان و به حاشیه رانده‌شدن زنان نه تنها از جامعه بلکه حتی از تصمیم‌گیری‌های داخل خانه در کیفیت زندگی آنها اثرگذار است. از طرفی گاهی خود زنان به جایگاه حاشیه‌ای خودشان دامن می‌زنند. گاهی زنان خود را به صورت کامل وقف خانه، خانواده، همسر و فرزندان خود می‌کنند. در این حالت اساسا زن و خواسته‌هایش معلق می‌ماند. همسر و فرزندان او در اولویت قرار می‌گیرند. ابوت و والاس معتقدند زن متاهل خانه‌دار گاه از چشم خود و خواه از دید دیگران هویت جداگانه‌ای ندارند و عموما نیازهای خانواده را بر خواست خود ارجح می‌داند. زوال حریم شخصی و آزادی‌های فردی زنان، محدود شدن عرصه تصمیم‌گیری زنان خانه‌دار، احساس بی‌قدرتی و... را می‌توان جزو چالش‌های پیش‌روی زنان خانه‌دار دانست.

وی درخصوص تاثیر کار گروهی در خانه بیان کرد: وجدان حکم می‌کند که هرکدام از اعضاء خانواده به همان میزان که برای فعالیت‌های خارج از منزل خود ارزش قائل هستند، با دید احترام به وظایف زنان در منزل بنگرند، فعالیت زنان در داخل خانه را فعالیتی کاذب قلمداد نکنند، ارزش زمان و انرژی که مادر یا همسرشان برای کار خانه می‌گذارند را بدانند و به صورتی برنامه‌ریزی کنند که در کارهای منزل شریک و همراه آنها باشند تا زنان خانه‌دار نیز بتوانند فرصت و امکانات لازم جهت فعالیت در عرصه‌های مورد نظر خود در اجتماع و شکوفایی استعدادهایشان را بیابند، با فراغ خیال و آرامش خاطر به فعالیت‌های اجتماعی روی آورند و در جامعه حضور پیدا کنند و فعالیت‌هایی را انجام دهند چه فعالیت‌هایی که ارزش صرف اقتصادی داشته باشد و چه فعالیت‌هایی که باعث رشد شخصیت و شکوفایی استعدادهای آنها شود. فعالیت زنان در بیرون از خانه موجب تقویت حس اعتماد به نفس، استقلال، افزایش قدرت تصمیم‌گیری و برخورد مناسب آنها با رویدادها وحوادث زندگی می‌شود و به دنبال آن اثرات مطلوبی بر روابط خانوادگی برجای می‌گذارد.

این کارشناس ارشد مطالعات زنان افزود: در واقع زنان با کار و فعالیت اجتماعی، تبادل اطلاعات و تعامل اجتماعی، استقلال عمل بیشتری دارند و بهتر می‌توانند در برابر مشکلات خانه و محیط کار، تصمیم‌گیری و مداخله کنند. هرقدر زنان بیشتر وارد عرصه اجتماعی شوند به همان نسبت بحران هویت فردی، اجتماعی، افسردگی و انزواگرایی و... در آنان کاسته می‌شود. تقسیم کار خانگی، به مباحثی همچون قدرت در خانواده، نابرابری جنسیتی و رضایت یا عدم رضایت زنان از نقش خانه‌داری دامن می‌زند. بنابراین اگر افراد خانواده در کارهای خانه همکاری و هم‌فکری داشته باشند، قطعا موجب ایجاد احساس رضایت‌مندی و ارزشمندی بیشتر در زنان می‌شوند که بازخورد مثبت این موضوع به خانواده برمی‌گردد .

شوشتری در پاسخ به این سوال که «چرا در تصور عموم، زنان خانه‌دار معمولا افرادی با تحصیلات پایین و اطلاعات اندک هستند؟»، گفت: به نظر من در شرایط فعلی و بین قشر زنان جوان خانه‌دار و باتوجه به فراهم آمدن امکانات تحصیل برای زنان در وضعیت فعلی کشور، این نگرش نسبت به زنان خانه‌دار، صرفا یک باورعامیانه است که صحت چندانی ندارد. اینکه منزلت اجتماعی کار خانه‌داری در جامعه ما پایین است را قبول دارم. همانطور که اشاره کردم این نگرش غالبا در جامعه که زنان خانه‌دار را فردی بیکار و وابسته می‌دانند، وجود دارد. این تصور که زنان خانه‌دار افرادی با تحصیلات پایین هستند، یک باورعامیانه است که صحت ندارد. گاهی زنان به علت رفتارهای تبعیض‌آمیز در محیط کار و یا مسئله مراقبت از کودکان و خانه‌شان، خانه‌دار بودن را ترجیح می‌دهند. از سوی دیگر هر نوع حضور در خارج از خانه را نمی‌توان کار مفید تلقی کرد. چه بسا این حضور از مشاغل کاذب و در بردارنده آسیب‌های زیادی باشد.

توانمندسازی زنان عوامل حاشیه‌نشین شدن آنها در جامعه را تغییر می‌دهد

وی با اشاره به اینکه «از طریق توانمندسازی زنان خانه‌دار می‌توان این نگرش غالب در جامعه را تغییر داد»، ادامه داد: توانمندسازی زنان فرآیندی پویاست. توانمندسازی به معنی قدرتمند شدن برای رسیدن به هدف است، نه اعمال قدرت بر دیگران. توانمندسازی زنان موجب ایجاد استقلال، عزت نفس و موجب بهبود تصویری می‌شود که زنان از خودشان دارند. توانمندسازی عوامل حاشیه‌نشین شدن زنان در جامعه را تغییر می‌دهد. در گام اول توانمندسازی زنان خانه‌دار لازم است کار خانه‌داری زنان به عنوان یک فعالیت اقتصادی و اجتماعی در برنامه‌ریزی‌های پیشرفت و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور لحاظ شود. طیف وسیعی از جامعه ما را زنان خانه‌دار تشکیل می‌دهند که از هیچ‌گونه حمایت رسمی و قانونی برخوردار نیستند.

این کارشناس ارشد مطالعات زنان با بیان اینکه «کار خانه‌داری زنان دارای ارزش اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است و مشتمل بر انواع فعالیت‌های زنان در محیط خانه است»، اظهار کرد: کار آنان غالبا پنهان و نامحسوس بوده و در آمارگیری‌ها و حسابرسی‌های ملی به حساب نمی‌آید و نقش آن در اقتصاد و اجتماع به صورت کامل و صحیح تبیین نشده است. باوجود تاکید برنامه پنجم توسعه به تدوین و تصویب برنامه جامع توسعه امور زنان و خانواده، اندک تلاش‌های صورت گرفته از سال تصویب این سند تا کنون، در زمینه توجه به زنان خانه‌دار نیز بر محور توجه به ارزش افزوده کار خانه‌داری و جنبه‌های اقتصادی آن متمرکز بوده است. باوجود اینکه تلقی خانه‌داری به عنوان وظیفه که ریشه در تصورات قالبی جامعه ما دارد، مانع از آن است که سهم حقیقی این زحمات در موفقیت‌های فردی و اجتماعی تک تک اعضاء خانواده در نظر گرفته شود تا علاوه بر دلگرمی زنان خانه‌دار نسبت به این فعالیت، توجه به ارزش‌هایی چون ایثار و فداکاری در فرهنگ عمومی، در بستر زندگی روزمره مهیا شود.

ضرورت ایجاد سیاست‌های حمایتی تامین اجتماعی از زنان خانه‌دار

شوشتری با بیان اینکه «آنچه که مهم و ضروری به نظر می‌رسد، آن است که به جای اتخاذ رویکردهای اقتصادی به این مسئله، جامعه کنونی ما نیازمند توجه به نگرش‌های عاملان و ذی‌نفعان در رویکردهای سیاست‌گذاری فرهنگی در این زمینه است»، عنوان کرد: انبوه زنان خانه‌دار ایرانی خدمات خود را در اختیار خانواده می‌گذارند درحالی که از تامین اجتماعی در صورت بازنشستگی، بیکاری، بیماری، حوادث و سوانح محروم مانده‌اند. این زنان در موقعیتی به سر می‌برند که می‌توان گفت بهره‌کشی در مورد آنها صدق می‌کند. تداوم وضع موجود سبب می‌شود که در این بخش از جمعیت فعال کشور، فرصت مناسب و فراغ‌ خاطر لازم را برای رشد و بالندگی به دست نیاورند و همواره با احساس ترس از آینده روزگار را بگذرانند. بنابراین بایستی سیاست‌های حمایتی تامین اجتماعی زنان خانه‌دار مورد توجه قرار بگیرد.

منبع : عصر ایران
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه