ارسال به دیگران پرینت

همه‌چیز فرو می‌پاشد | اونی دوشی و رمان «شکر سوخته»

«دروغ می‌گویم اگر بگویم از بدبختی مادرم هرگز لذت نمی‌برم. در کودکی از دست او بسیار عذاب کشیدم. بنابرین رنج و عذاب او برای من نوعی رستگاری است – نوعی تعادل دوباره هستی آنجا که نظم عقلانی علت و معلول کنار هم قرار می‌گیرند». (نخستین جملات رمان)

همه‌چیز فرو می‌پاشد | اونی دوشی و رمان «شکر سوخته»
«دروغ می‌گویم اگر بگویم از بدبختی مادرم هرگز لذت نمی‌برم. در کودکی از دست او بسیار عذاب کشیدم. بنابرین رنج و عذاب او برای من نوعی رستگاری است – نوعی تعادل دوباره هستی آنجا که نظم عقلانی علت و معلول کنار هم قرار می‌گیرند». (نخستین جملات رمان)
رمان «شکر سوخته»1 اولین رمان خانم اونی دوشی، نویسنده آمریکایی هندی‌تبار است که در شهر نیوجرسی آمریکا به دنیا آمده و در حال حاضر به‌همراه همسرش ساکن شهر دوبی است. رمان «شکر سوخته» یکی از نامزدهای جایزه معتبر ادبی من بوکر سال 2020 است. مضمون کلیدی در این رمان، رابطه بین دختر («آنتارا» به‌ معنای ترانه در زبان هندی) و مادر («تارا» به‌ معنای ستاره) است که رمان‌نویس این دوگانه را به‌ دور از کلیشه به‌ تصویر می‌کشد: آنتارا هم از مادر خود بیزار است و هم پرستار اوست. این تقابل در نام این دو شخصیت هم تجلی پیدا می‌کند؛ زیرا آنتارا از پیشوند «آن» (به ‌معنای ضد) و تارا تشکیل ‌شده که نشان‌دهنده ضدیت آن دو است.
این اثر از زبان آنتارا در قالب اول‌شخص روایت می‌شود که دربرگیرنده دوران کودکی او تا به‌دنیا‌آوردن دخترش است. داستان در شهر پونای هند در دو زمان حال و گذشته رخ می‌دهد و رمان‌نویس، هنرمندانه به تأثیر رخدادهای گذشته بر زندگی این دو شخصیت در زمان حال می‌پردازد. رمان با ازدواج آنتارا با دیلیپ (اهل آمریکا و شاغل در شهر پونا) آغاز می‌شود که در تقابل با ازدواج سنتی و ناموفق والدینش است. ازدواج مادر راوی سرآغاز حوادث مهم در رمان است. شوهر او دانشجوی رشته ریاضی (نماد تفکر مکانیکی و غیر‌احساسی‌بودن) که شیفته ادامه تحصیل در آمریکا از طریق اخذ بورسیه تحصیلی است. او شیفته مادرش است ولی بی‌توجه به همسر و دخترش که این نشان‌دهنده‌ عدم بلوغ اجتماعی او است. این سردی و بی‌عاطفگی و تنهایی‌های مکرر باعث فرار تارا به‌همراه دخترش از خانه او و پناه‌بردن آنها به اشرام‌بابا (همان اوشو) می‌‌شود. در اشرام، تارا مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد و خاطرات راوی از این دوران بسیار تلخ و ناگوار است، زیرا مادرش تمام وقت خود را با اوشو و پیروان او در حجره‌های کوچک و گرم با سقف‌های حلبی صرف می‌کند و از مادری‌کردن به او غفلت می‌کند. راوی تلویحا اوشو را فردی ریاکار به ‌تصویر می‌کشد که به‌جای ساده‌زیستن، عاشق خوردن غذاهای گران‌قیمت ژاپنی و ماشین بنز و تماشای فیلم‌های بریجیت باردو، هنرپیشه فرانسوی است که نماد جنسیت در دهه‌ 60 میلادی است. تارا بعد از چند سال زندگی در اشرام آنجا را ترک می‌کند، زیرا به این نتیجه می‌رسد آنجا او چیزی جز جنسیت خود نیست و دوباره به‌ همراه دخترش به خانه پدری خود برمی‌گردد و بار طعنه‌ها و زخم‌زبان‌های پدر و مادرش را به دوش می‌کشد. آنتارا دیگر بزرگ شده است و مادرش هم علاقه‌‌ای به او ندارد. برای خلاص‌شدن از دستش، پدربزرگ و مادربزرگ او را در مدرسه شبانه‌روزی تحت سرپرستی مادر ترزا ثبت‌نام می‌کنند. برخلاف تصورات عامه، مادر ترزا در این رمان فردی مستبد، خشن و بی‌رحم است. او مانند بیماران سادیست، دوست دارد دخترهای خردسال را تنبیه کند و با انضباط آهنین آنجا را اداره کند. از این‌رو دانش‌آموزان او را خانم وحشت و ترس می‌نامند. 
آنتارا آنجا بیمار می‌شود و همین بیماری سبب ترک آنجا می‌شود. در این بخش از رمان خواننده با نگاه ضد‌استعماری رمان‌نویس آشنا می‌شود البته شیوه‌ رمان‌نویس زیرکانه و هوشمند است. از نگاه مطالعات پسا‌استعمارگری، مبلغان مسیحی بازوی استعمار هستند و در راستای منافع استعمارکنندگان فعالیت می‌کنند. این نوع نگاه در رمان معروف «همه‌چیز فرو می‌پاشد» چینوا آچبه بسیار مشهود است.
راوی دیگر نوجوان است و به ‌همراه مادرش در آپارتمانی جدا زندگی می‌کند که اجاره‌بهای آن را مادربزرگ می‌پردازد. در این مدت مادرش با حسن که در بستنی‌فروشی کار می‌کند، آشنا و دوست می‌شود که بعدا با او هم‌خانه هم می‌شوند. زندگی با حسن بهترین دوران حیات تارا و آنتاراست. برخلاف پدر بیولوژیکی‌اش و «بابا» در اشرام، حسن خوش‌مشرب، هنرمند و عاشق‌پیشه است. حسن برای مادر و دختر هر روز بستنی (نماد روزگار شیرین) می‌آورد و گاهی با آنها به دریا می‌رود. 
در این بخش از رمان، رمان‌نویس از دیدگاه روان‌کاوانه‌ فروید بهره می‌گیرد و عقده الکترا را به‌ تصویر می‌کشد. اگرچه حسن پدر واقعی آنتارا نیست ولی پدر استعاری او می‌شود. حسن در اوج دوران زیبایی تارا، او را ترک می‌کند و باعث افسردگی او می‌شود و شاید هم دلیلی باشد برای روان‌پریشانی او. در این رمان آنتارا سه نوع پدر را تجربه می‌کند: پدر بیولوژیکی‌اش، بابا و حسن که همگی راوی را ترک می‌کنند و این به اثر حال‌و‌هوای فمینیستی می‌بخشد. بعد از رفتن حسن، آنتارا در رشته نقاشی تحصیل می‌کند و بعدا با دیلیپ ازدواج و زندگی جدیدی را آغاز می‌کند. 
ازدواج آنتارا هم‌زمان می‌شود با شدت‌گرفتن آلزایمر مادرش. آنتارا هم از زجر‌کشیدن مادرش لذت می‌برد و هم نمی‌خواهد او از دنیا برود. از ترس اینکه مادرش خانه را آتش نزند، او را به آپارتمانش می‌آورد و در استودیو خانگی‌اش از او مراقبت می‌کند. یک روز وقتی به خانه می‌آید، می‌بیند که مادرش طرح‌های اولیه او را پاره کرده و به سرتاسر اتاقش رنگ پاشیده است. ابتدا خواننده فکر می‌کند، این رفتار غیرعامدانه است اما بعدها پی می‌برد که این عمل نشئت‌گرفته از خشم تارا نسبت به دختری است که دلبستگی‌اش به حسن را از طریق کشیدن پرتره‌های او بیان می‌کند. تارا برای دومین بار رفتار ویرانگر خود را تکرار می‌کند، این‌بار این حرکت با دیدن عکس حسن در کشوی میز آنتارا جرقه می‌خورد. از این‌رو به او می‌گوید که با این کارش به او و شوهرش توهین نکند و از او می‌خواهد ماجرا را برای او تعریف کند و او این کار می‌کند. علی‌رغم بیماری آلزیمرش تارا می‌تواند با افشاگری از دخترش انتقام بگیرد و زندگی دختر حامله‌اش را نابود کند ولی این کار را نمی‌کند؛ با این وجود از دخترش متنفر است. در‌ واقع رفتار دوگانه و متناقض او، آینه رفتار دخترش است. آنتارا بعد از به‌دنیاآوردن دخترش دچار افسردگی بعد زایمان می‌شود و آرزوی فرار از خانه و زندگی روزمره را دارد که یادآور رفتار هنجارشکنانه مادرش است و نشانه تأثیر مادرش بر ناخودآگاه او. پایان این رمان باز است و نویسنده از نتیجه‌گیری پرهیز کرده و آن را به خوانندگان خود واگذار می‌کند.
عنوان «شکر سوخته» برای این رمان که عنوان مناسب و نمادینی است، هم به ناکامی‌های فراوان در زندگی مادر و دختر اشاره دارد و هم به بیماری زوال عقل تارا. در بخشی از رمان، راوی می‌گوید مغزی که چربی زیاد می‌سوزاند مغزی سالم است ولی آن مغزی که شکر می‌سوزاند مغزی بی‌نظم و آلوده است. به‌ لحاظ زبانی نیز این رمان نثری روان دارد و از توصیفات زائد ادبی دوری می‌جوید تا خواننده غرق در دنیای این رمان شود و زاویه دید اول‌شخص در کنار نثر بی‌تکلف این فرصت را برای خواننده فراهم می‌کند. چون این رمان در هند اتفاق می‌افتاد، نویسنده به باورها، سنت‌ها، بافت قومی و مذهبی، موسیقی، معماری، غذاها، رنگ‌ها و بوهای متنوع می‌پردازد که این به رمان جنبه انسانی‌شناسی داده و باعث غنی‌شدن اثر نیز شده است.
این رمان در240 صفحه از طرف انتشارات پنگوئن در سی‌ام ماه جولای به چاپ رسد. البته این اثر هنوز به فارسی ترجمه نشده است.
1. Burnt Sugar

 

 

 

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه