ارسال به دیگران پرینت

عراقی‌هایی که اسیر ایرانی‌ها ماندند

وقتی مسئولان کمیته صلیب سرخ در اردوگاه‌های عراقی از ایرانی‌ها پرسیدند آیا می‌خواهید به کشورتان بازگردید، حتی یک نفر نگفت نه. ولی وقتی همان سوال در ایران تکرار شد، بیش از ۷ هزار اسیر عراقی گفتند: نه!

عراقی‌هایی که اسیر ایرانی‌ها ماندند

از ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ به مدت یک ماه، مبادله بزرگ اسرای ایران و عراق انجام شد؛ حدود ۳۸ هزار ایرانی در مقابل ۴۰ هزار عراقی. از آزادگان ایرانی نام حدود ۱۸ هزار نفر در اردوگاه‌های عراق ثبت شده بود و حدود ۲۰ هزار نفر در عراق نه نامی داشتند، نه نشانی.

این افراد در ایران مفقودالاثر محسوب می‌شدند و فقط هنگام مبادله بزرگ و با ثبت نامشان در فهرست صلیب سرخ معلوم شد زنده اند. آزادگان ایرانی که بازمی‌گشتند از شوق، بازگشت به وطن را باورشان نمی‌شد؛ خاطراتشان می‌گوید تا مدت‌ها باورشان نمی‌شد. از رنج‌های باورنکردنی و شکنجه‌های سیاه رها شده بودند و این سوی مرز همه ایران آغوش بود برایشان. بازگشت آزادگان و آن روزهای خوب، بخشی از نوستالژی‌های شیرین دهه ۶۰ شد و در خاطره ایران باقی ماند.

ولی آن سوی ماجرا شرایط کاملا برعکس بود انگار؛ عراقی‌هایی بودند که می‌رفتند و چندان حال خوشی نداشتند! «دیوانه بغداد» هنوز از سیلی ایرانی به خود نیامده، افتاده بود به جان کویت و اسرای عراقی به کشورشان بازمی‌گشتند؛ در حالی که باز هم درگیر جنگ شده بودند. فقط این نبود؛ دیکتاتوری صدام هم هنوز بود و فساد حزب بعث.

مهمانانی که نمک‌گیر شدند

خیلی‌هایشان رفتند و ایرانی‌ها که سال‌ها به حکم مسلمانی، آنان را مهمان خود می‌دانستند، بدرقه شان کردند؛ با یک دست کت و شلوار و یک ساک دستی صنایع دستی و سوغات ایرانی از جمله گز و پسته! عراقی‌ها از ایستگاه‌هایی در همدان و سرپل ذهاب و مرز خسروی به کشورشان بازگشتند و خیلی‌هایشان هم نرفتند و ماندند.

شرایط اردوگاه‌ها و رفتار ایرانیان دل خیلی از عراقی‌ها را بُرده بود. همیشه می‌گفتند ایرانی‌ها برحق‌اند و آخر سر معلوم شد فقط حرف نزده‌اند؛ بلکه واقعاً چنین باور دارند. آخر جنگ، حدود ۷ هزار و ۵۰۰ نفرشان به صورت رسمی و کتبی به صلیب سرخ اعلام کردند که به کشورشان بازنمی‌گردند.

۳ هزار نفر هم اعلام نکردند که بازنمی‌گردند، ولی بازنگشتند. با احتساب تعداد اسرای عراقی که در طول جنگ به ایران پناهنده شدند، حدود ۱۲ هزار و ۵۰۰ اسیر عراقی در پایان جنگ در ایران ماندگار شدند. آن‌ها برای همیشه اسیر محبت و انصاف ایرانی‌ها شده بودند. مهمانانی بودند که نمک‌گیر شدند. بی‌دلیل هم نبود؛ در اردوگاه‌ها رحمت نصیبشان شده بود و خوبی. ۹۶۰ نفرشان حافظ کل قرآن شده بودند و ۶ هزار نفرشان حافظ بخشی از قرآن کریم. ۲۰ هزار نفرشان هم سواد آموخته بودند یا مهارتی برای گذران زندگی؛ نجاری و آهنگری و خیاطی. فقط این نبود؛ درمان هم شدند. آمارهای ارتش از خدمات پزشکی و بهداشتی به این مهمانان ناخوانده خبر می‌دهد؛ هزاران ویزیت پزشکی، عمل جراحی چشم، آزمایش پزشکی.

 

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    • احمد ارسالی در

      منافق

    • مورخ ارسالی در

      کاپیتولاسیون

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه