ارسال به دیگران پرینت

گل‌ها یی که درآتش سوختند

گل‌ها با دسته‌های منظم و خوش‌رنگ و با نظم کنار یکدیگرند. بوی برگ سوخته از هوا پاک شده و ‏فقط در حافظه دیوارهای سست و فرو ریخته صحبت از آتش است.

 گل‌ها یی که درآتش سوختند

«سعید، آتش را دید که زبانه می‌کشید به آسمان اول صبح. هنوز آفتاب راهش به آسمان باز ‌نشده بود که آتش به غرفه‌های بازار گل امام رضا(ع) رسید و غرفه‌های کوچک و بی‌سقف برگ‌فروشی ‌را در آغوش گرفت.

٣٢ غرفه پشت به پشت هم، همراه با زبانه‌هایی شدند که خاکسترشان حالا باقی ‌است و سعید می‌گوید این غرفه‌ها که به خشکه‌فروشی معروفند، محل فروش برگ‌های سبز بودند.

چیزی ‌از برگ‌ها باقی نیست و سبزی رنگ باخته است. آن چه باقی مانده جسم فروریخته غرفه‌هایی است که با ‌چند ستون فلزی کنار یکدیگر قرار گرفته‌ بودند و آتش هم آن‌طور که مردان حاضر در صبح بیست‌وچهارم خرداد ‌در بازار می‌گویند به دلیل اتصال برق رخ داده است. برگ‌های خشک شده را صاحبان غرفه‌ها به سقف منتقل ‌کرده بودند و برگ‌ها چون بنزین آتشی شدند که از آن تنها سیاهی باقی مانده.

سطل‌های پلاستیکی گل‌ها و برگ‌ها از شدت گرما آب شده‌اند و چند سبد گل گوشه چند غرفه به جا ‌مانده‌اند، با گل‌هایی خاکستر شده.

غرفه‌های سوخته در یکی از راهروهای بازار گلی است که ١٢٠٠ ‌غرفه دارد و ساکنانش تاکنون چند بار با چشمان‌شان شعله‌های آتشی را دیده‌اند که به جان گل‌های تازه ‌افتاده.

این آتش‌سوزی نخستین آتش‌سوزی بازار نیست و سعید می‌گوید اگر این وضع نابسامان ادامه ‌داشته باشد، آخرین هم نخواهد بود. او هشت ساله بود که با گاری در کوچه‌های خاکی این بازار کار را ‌شروع کرد و حالا در آستانه سی‌وچند سالگی به غرفه‌های سوخته‌ روبه‌رو اشاره می‌کند: «هیچکدام‌شان ‌امن نبودند و در تمام این سال‌ها و با وجود آتش‌سوزی‌های دیگر باز هم برای امنیت‌شان کاری انجام نشد. ‌نه هیأت‌مدیره بازار، نه شهرداری، نه آتش‌نشانی، هیچ‌کدام برایشان مهم نبوده و نیست.»

جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران هم وقتی درباره مهار این ‌آتش صحبت می‌کرد، گفت این محدوده خارج از حوزه استحفاظی شهرداری تهران است و تعدادی از ‌غرفه‌هایی که به صورت بسیار ناپایدار و نیمه‌مقاوم در برابر حریق بودند، درگیر حریق شده‌اند.

سعید، ‌خاطره چهار آتش‌سوزی در بازار گل امام رضا(ع) در یادش مانده که یکی از آنها انبارش را سوزاند و بعد ‌از آن دیگر نتوانست انباری داشته باشد، چون خسارتی از جایی نگرفت. او فروشنده سبد گل است و در ‌صبح آتش‌سوزی مردان و زنانی را به یاد دارد که با ترس از آتش فرار کردند و همین هم عاملی بود تا ‌این آتش‌سوزی خسارت جانی نداشته باشد.

خسارت مالی‌اش اما فراوان است و پرویز که یک غرفه‌اش ‌را در آتش‌سوزی از دست داده، می‌گوید مطمئن است دیگر اینجا را درست نمی‌کنند. او دستی به موهای ‌جوگندمی‌اش می‌کشد و هنوز نمی‌داند این آتش‌سوزی برای او چقدر خسارت به جا گذاشته، اما دو ‌کارگرش  که همراه او شلنگ آب را به کفِ سیاهِ غرفه گرفته‌اند، می‌گویند اگر چیز سالمی پیدا کردید ‌برای شما.‌

پرویز می‌گوید امکانات بازار آن‌ قدر کم و رسیدگی و ایمنی‌اش آن‌ قدر پایین است که هر لحظه بیم ‌آتش‌سوزی دیگری می‌رود و این آتش هم وقتی جانش کم شد که از فنس‌ها و ستون‌های ناتوان گذشت و ‌به دیوار آجری رسید. دیوار سدی شد مقابل آتش: «سیم‌های برق آویزانند. مشکل تمیزی کوچه‌ها وجود ‌دارد و با وجود پول بسیاری که به‌عنوان شارژ گرفته می‌شود، حتی یک سطل زباله در بازار نمی‌بینید. ‌هیچ غرفه‌ای ایمن نیست و اجازه ساخت‌وساز و ایمن‌سازی هم داده نمی‌شود.» آنها می‌گویند بعضی ‌روزها چنان بوی فاضلابی از اینجا بلند می‌شود که هیچ‌کس گمان نمی‌کند اینجا بازار گل است.‌

٥٢ غرفه در دو سال گذشته آتش گرفتند

سال گذشته آتش ٢٠ غرفه بازار گل امام رضا(ع) را سوزاند و علی که کنار برگ بیدها و پیچک‌هایش ‌نشسته، به غرفه‌های آتش‌گرفته ‌سال قبل اشاره می‌کند. در این دو سال بازار ٥٢ غرفه سوخته داشته که ‌هر کدام‌شان می‌توانست جان آدم‌های بسیاری را هم بگیرند. برای او که هشت‌سال است گلفروشی‌اش ‌را فروخته و کار در بازار را شروع کرده، بی‌سامان بودن این بازار آزاردهنده است. او می‌گوید اغلب ‌غرفه‌داران با هیأت‌مدیره بازار مشکل دارند. هیأت‌مدیره ١٠‌سال است در این سِمت قرار دارد و فقط ‌چند انتخابات برگزار شده که باز هم همین افراد هیأت‌مدیره شده‌اند. علی می‌گوید هر بار گله کردیم، ‌گفتند اینجا خصوصی است و اگر نمی‌خواهید بروید: «ما آلوده این شغلیم. عاشق این کار. کجا برویم؟»

بسیاری از کسانی‌ که در بازار گل غرفه‌ای دارند سال‌های پیش آن را بیمه کرده‌اند. سال‌هاست مأموران ‌بیمه وقتی به غرفه‌های بی‌سر و سامان بازار گل امام‌رضا(ع) می‌رسند دیگر آنها را بیمه نمی‌کنند؛ چرا که ‌دیوار و سقف ندارند. چند غرفه‌ سه‌سال قبل بازسازی و برایشان سقف و دیوار گذاشته شد اما آن هم ‌به سختی و با پرداخت پول زیاد: «اجازه نمی‌دادند بسازیم. برای زدن یک سایه‌بان هم اذیت می‌کنند. ‌سیم‌های برق آویزان را ببینید. چه کسی مسئول این وضع است؟» او می‌گوید تعدادی از صاحبان ‌غرفه برای آن که پولی به شهرداری ندهند علاقه‌ای به ساخت‌وساز جدید ندارند. او به غرفه خودش ‌اشاره می‌کند که جزو غرفه‌های جدید ساخته شده سه‌سال قبل است: «دیوارش با یک مشت ترک ‌برمی‌دارد. این چطور ایمنی است؟ من ٥‌میلیون تومان برای این غرفه کوچک اجاره می‌دهم. ما ‌ بارها مأموران شهرداری را دیده‌ایم که فقط در خیابان‌های اینجا می‌چرخیدند و بعد هم می‌گفتند اهالی ‌راضی نیستند ساخته شود و پول پرداخت نمی‌کنند و در نتیجه کاری نمی‌توانیم انجام دهیم.» علی معتقد ‌است چون اعضای هیأت‌مدیره سال‌هاست اینجا را فامیلی اداره می‌کنند به غریبه‌ها و منتقدان پاسخی ‌نمی‌دهند و کسی هم زورش به آنها نمی‌رسد: «حتی به قیمت ویرانی همه غرفه‌ها هم حاضر به پاسخگویی ‌نیستند.» برای او این بازار غم هر روزه است. وقتی می‌بیند بهترین گل‌های کشور به این بازار ‌می‌رسد اما کسی به فکر زیبایی و امنیتش نیست، غصه می‌خورد: «با غصه خوردن کار درست ‌می‌شود؟ گمان نکنم. ما به تغییر در مدیریت نیاز داریم.»‌

اجازه ساخت نمی‌دهند

گل‌ها با دسته‌های منظم و خوش‌رنگ و با نظم کنار یکدیگرند. بوی برگ سوخته از هوا پاک شده و ‌فقط در حافظه دیوارهای سست و فرو ریخته صحبت از آتش است. بهروز، گلدان‌ها را در سطل آب ‌خنک می‌گذارد و می‌گوید این روشی است تا گل‌ها تازه بمانند و وقتی به گلفروشی‌ها می‌رسند، ‌طراوت‌شان حفظ شده باشد. او از حال و روز غرفه‌های سوخته و صاحبان‌شان باخبر است و می‌گوید وقتی ‌سال قبل غرفه او هم در آتش سوخت، حال بدی داشت. بعد از آن بارها به هیأت‌مدیره گفت اجازه ‌دهد غرفه‌اش را بسازد اما نگذاشتند و حالا او هم مانند دیگر مردان غرفه‌دار بازار امام رضا(ع) معتقد است ‌همراهی نکردن هیأت‌مدیره برای ساخت‌وساز دلیل دارد و آن هم این است که آن‌ قدر این وضع ‌اینجا ادامه پیدا کند تا غرفه‌های تازه ساخته شده به فروش برسند: «غرفه‌هایی در این سال‌ها در ‌منطقه ساخته‌اند که کمی بالاتر از بازار است. هر غرفه را حدود ٨٠٠‌میلیون تومان قیمت ‌گذاشته‌اند.»

غرفه‌های جدید تکیه داده به کوهی است که به گفته بهروز، متعلق به کارخانه سیمان است ‌و هنوز آنچنان رونقی ندارد اما می‌خواهند با رسیدگی نکردن به وضع بازار فعلی به آن غرفه‌ها ‌رونق بدهند: «پارسال که غرفه‌ام سوخت هیچ خسارتی از هیچ کجا نگرفتم. حتی گفتم خسارت ‌نمی‌خواهم و بگذارید با هزینه خودم بسازم. هیأت‌مدیره همراهی نکرد.»

او می‌گوید کوچه‌ای که ‌غرفه‌هایش آتش گرفته‌اند جزو کوچه‌های محروم منطقه‌اند و برای همین هم غرفه‌هایشان ارزش کمتری ‌دارد. «با پول شارژی که پرداخت می‌کنیم فقط به ما برق داده‌اند. هیچ امکانات دیگری نیست و این ‌سیم‌های برق هم وضعیت‌شان معلوم است. خودشان عامل آتش‌سوزی‌اند.»‌

مردانی که غرفه‌شان آتش گرفته روز قبل مقابل دفتر هیأت‌مدیره جمع شدند و گفتند فکری به حال‌شان ‌کنند و جواب هیأت‌مدیره هم این بوده که صحبت می‌کنیم تا اجازه دهند بسازید. بهروز می‌گوید ‌وضعیت به شکلی است که دوست ندارند این بازار زیر نظارت مستقیم شهرداری یا وزارت کشاورزی ‌برود؛ چراکه سودشان کم می‌شود و سود کم هم به کارشان نمی‌آید.

مشکل، اوقافی بودن زمین بازار گل است

شهرداری می‌گوید این منطقه جزو حریم است و در نتیجه آنها مسئولیتی در قبالش ندارند اما با ‌وجود این، ‌سال گذشته از سوی این بازار درخواستی برای ساخت‌وساز به شهرداری ارسال شده. مهدی ‌صفدری، معاون شهرسازی منطقه ١٥ به «شهروند» می‌گوید این درخواست بررسی شد و چون این ‌بازار در حریم شهر است، از اداره کل حریم شهرداری تهران هم اجازه گرفتند اما نتوانستند نامه نهایی را ‌برای ارایه اجازه ساخت صادر کنند: «مشکل اصلی این بود که این زمین اوقافی است. در نتیجه ‌هیأت‌مدیره این بازار باید وارد رایزنی و صحبت با اداره اوقاف می‌شد. بعد از گذشت یک‌ سال این ‌اتفاق نیفتاده و در نتیجه شهرداری هم نتوانسته کاری برای این منطقه انجام دهد.»

فدری می‌گوید چند ‌روز قبل از آن که آتش‌سوزی در بازار رخ دهد مجتبی عبداللهی، مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان ‌تهران به این محل آمد و احتمالا درصدد حل مشکل بودند: «اجازه ساخت‌وساز را نمی‌توان به هر ‌مستأجری داد و باید صاحب ملک که در این مورد اداره اوقاف است راضی ‌شود که این اتفاق بعد از ‌گذشت یک‌ سال هنوز نیفتاده و این در حالی است که کارهای ابتدایی از سوی شهرداری انجام شده. حتی ‌از اداره کل حریم شهرداری هم تأییدیه گرفته شد و آمادگی صدور پروانه هم وجود دارد.»

ارایه مجوز به رضایت مالک منوط شد اما هیأت‌مدیره مجموعه پیگیری نکرد. جلال عجایبی، رئیس ‌اتحادیه فروشندگان گُل و گیاه تهران‎ ‎‌ هم به «شهروند» می‌گوید در سال‌های گذشته برای رسیدگی به ‌وضعیت بازار امام رضا(ع) بارها تلاش کرده اما هیچ نتیجه‌ای نگرفته‌اند: «حتی ما را  به این محل راه ‌نمی‌دهند. می‌گویند مجموعه خصوصی است و اتحادیه هم تاکنون نتوانسته کاری برای این منطقه انجام ‌دهد.»

به گفته عجایبی اتحادیه در امور این بازار دخالتی ندارد و این درحالی است که به دلیل مدل ‌مدیریتی حاکم بر آنجا، بازار گل امام رضا(ع) به منطقه‌ای خودمختار بدل شده که پاسخگوی مشکلات ‌موجود نیست: «البته فروشندگان و تولیدکنندگان هم بی‌تقصیر نیستند. پیگیر نیستند و از امور صنفی ‌هم حمایت نمی‌کنند. علاوه بر آن شهرداری، وزارت کشاورزی و سایر ارگان‌هایی که باید کمک‌کننده ‌باشند، کاری نمی‌کنند.»

 عجایبی می‌گوید صنف‌شان غریب و ورشکسته شده و پس از آمدن بیماری کرونا ‌هم سختی کارشان بیش از پیش عیان شد اما اتفاقاتی از این دست همیشه آنها را دل‌نگران می‌کند. ‌فروشندگان و تولیدکنندگان بازار امام رضا(ع) اما معتقدند دل‌نگرانی برایشان کاری از پیش نبرده و آنها ‌بارها برگ‌های سرسبز و گل‌های تازه چیده شده‌ای را دیده‌اند که در آتش سوخته و هیچ همراهی جز ‌خاکستر گل‌های باقی مانده در بازار نداشته‌اند.»

 

منبع : ايسنا
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه