ارسال به دیگران پرینت

6 نکته درباره ادعای بادامچیان

اگر یک خانه مسکونی و ویلایی در نزدیکی یکی از سدها و حقوق بازنشستگی دانشگاه تهران و یک اتومبیل پژو 504 سبز رنگ نمره تبریز و ده ها جلد کتاب و درآمد حاصل از سال ها کار و تلاش و مبارزه به معنی ثروت است، ثروت های چند هزار میلیارد تومانی حاصل از زد و بندهای نامشروع که این روزها می شنویم چیست؟!

6 نکته درباره ادعای بادامچیان

۵۵آنلاین :

آقای اسدالله بادامچیان دبیرکل حزب موتلفه اسلامی در گفت وگو با روزنامه «جوان» که در رسانه های دیگرهم باز نشر شده گفته است: « مهندس بازرگان با ثروت عظیم خود حقوق نخست وزیری زمان شاه را که 20 هزار تومان بود گرفت، اما رجایی وقتی آمد گفت چرا اینقدر زیاد بگیریم؟ وی گفت : حقوق خودش و وزرایش را 4 هزار و 300 تومان کرد!» جدای جنبه های سیاسی و از حیث بیان واقعیت های تاریخی این نکات را می توان دربارۀ ادعای آقای بادامچیان طرح کرد: 1. آقای بادامچیان علاقه دارد هر از گاهی از مرحوم رجایی یاد کند و مستقیم و غیر مستقیم او را به مؤتلفه نسبت دهد و این ادعا را در این راستا هم می توان ارزیابی کرد. او زمانی که بر جایگاه دبیر کلی ننشسته و عضو ارشد آن به حساب می آمد نیز اصرار داشت شهید رجایی را به مؤتلفه منتسب کند. این در حالی است که شهید رجایی در سال 1358 به همراه 10 نفر دیگر از عضویت در نهضت آزادی ایران استعفا کرد و به حزب جمهوری اسلامی هم نپیوست و اگر عضو مؤتلفه بود، دبیر کل وقت مؤتلفه (مرحوم عسگر اولادی) در انتخابات ریاست جمهوری با او رقابت نمی کرد. 2. مهندس بازرگان در دورۀ نخست وزیری، حقوق بازنشستگی دانشگاه تهران را دریافت می کرده است و اساسا حقوقی بابت نخست وزیری نمی گرفته که 20 هزار تومان باشد یا کمتر! به احتمال زیاد مرحوم رجایی هم چنین بوده و حقوق معلمی می گرفته است ولی چون بحث بر سر بازرگان است با قاطعیت می توان گفت مرحوم بازرگان بابت نخست وزیری حقوق نمی گرفته است و این ادعا از اساس نادرست است. 3 . می توان حدس زد ادعای آقای بادامچیان بر اساس دریافتی های مهندس بازرگان در اجرای «لایحۀ قانونی رفع آثار محکومیت های سیاسی مصوب شورای انقلاب اسلامی» بوده است. در تاریخ 18 اردیبهشت 1358 مدیریت موقت دانشگاه تهران در نامه ای به مهندس مهدی بازرگان به عنوان «استاد دانشکدۀ فنی» و نه «نخست وزیر» به او اطلاع می دهد: «در اجرای لایحه قانونی آثار محکومیت های سیاسی مصوب شورای انقلاب اسلامی بدین وسیله ابلاغ تعلیق از خدمت جنابعالی موضوع حکم ..... تاریخ 42.5.13 لغو می گردد و از تاریخ 42.5.9 با سمت استادی دانشکدۀ فنی ابقا می شوید و ماهی 25000 ریال حقوق پایه 10 استادی جنابعالی از تاریخی که قطع شده بود از محل اعتبارات مربوطه پرداخت خواهد شد.» چنانچه اشاره شد استادیِ او را معلق کرده بودند و با پیروزی انقلاب در سال 57 در صدد جبران برآمدند. منحصر به بازرگان هم نبود و همه کسانی را که به دلیل فعالیت سیاسی یا محکومیت در رژیم گذشته محروم شده بودند دربرمی گرفت. مهندس بازرگان 25 سال است درگذشته و اگر زنده بود احتمالا باید از آقای بادامچیان عذر می خواست که چرا از استادی دانشکدۀ فنی معلق شده و بدون عقب نشینی از مواضع از زندان آزاد شده بود در حالی که آقای بادامچیان و رفقا با باز شدن فضای سیاسی به خاطر روی کار آمدن کارتر در آمریکا و با جشن سپاس از زندان آزاد شدند. با این توجیه که وجود آنها در بیرون مفیدتر است و موج گرایش جوانان به کمونیسم را می توانند مهار کنند. 4. آن گونه که بهزاد نبوی روایت می کند مرحوم رجایی حقوق وزرا را از 10 هزار تومان به 7 هزار تومان کاهش می دهد و بعد از شهادت او و در دولت های بعد البته باز به همان 10 هزار تومان بازمی گردد. بنا ابر این هیچ گاه بحث 4هزار و 300 تومان مطرح نبوده و احتمالا 300 تومان را هم گفته اند تا خیلی دقیق در نظر آید! 5. ادعای "ثروت عظیم" بازرگان، هم از آن دست حرف هاست. درست است که بازرگان فرزند یک تاجر متمول بود و زندگی متوسط رو به بالا داشت اما ثروت‌مند نبود. ثروت‌مند به کسی گفته می شود که املاک فراوان دارد یا سهام‌دار شرکت های بزرگ سودده است و مواردی از این دست. اگر می‌خواست البته می‌توانست ثروت‌مند باشد اما زندگی خود را وقف فعالیت فرهنگی و سیاسی کرد. اگر دنبال پول بود 100 اثر مکتوب از او بر جای نمی ماند و سال های مهمی از عمر خود را در زندان و تبعید نمی گذراند و منتقدان و مخالفان هم بر سلامت مالی او تأکید نداشتند. اگر یک خانه مسکونی و ویلایی در نزدیکی یکی از سدها و حقوق بازنشستگی دانشگاه تهران و یک اتومبیل پژو 504 سبز رنگ نمره تبریز و ده ها جلد کتاب و درآمد حاصل از سال ها کار و تلاش و مبارزه به معنی ثروت است، ثروت های چند هزار میلیارد تومانی حاصل از زد و بندهای نامشروع که این روزها می شنویم چیست؟! اضافه بر این می توان گفت اگر اهل ثروت بود نزدیک ترین دوستان روحانی او سید محمود طالقانی و مرتضی مطهری نبودند که از اقتصاد سرمایه داری دفاع نمی کردند و در عین احترام به مالکیت مانند خود بازرگان هواخواه سرمایه داری مولد نبودند. 6. یک بار که با همسر شهید رجایی گفت و گو می کردم احساس کردم در میان سیاسیون از دو تن بیش از دیگران رنجیده است و اتفاقا هر دو کسانی هستند که زیاد از رجایی نام می برند. اولی محمود احمدی نژاد بود که البته بعد از سال 84 از اصرار بر شبیه نشان دادن خود دست برداشت و اگرچه رشحاتی در هواداران باقی ماند اما خود او ادامه نداد و رفتار خود را تغییر داد. دیگری اما همین آقای بادامچیان بود و ظاهرا در دوره ای که هر دو نمایندۀ مجلس بودند نیز این نارضایتی را ابراز کرده بود و تعبیر تندی دربارۀ دبیر کل کنونی مؤتلفه به کار می برد.

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه