ارسال به دیگران پرینت

جعل سند پرداخت به میلیچ و دیاباته و آبرو ریزی بزرگ برای فوتبال ایران

نبود ساختار صحیح و جاافتادن فرم آماتور در بطن فوتبال ایران را همچون یک سیلی محکم به گوش اهالی فوتبال و هوادارانش می‌کوبد.

جعل سند پرداخت به میلیچ و دیاباته و آبرو ریزی بزرگ برای فوتبال ایران

بی‌شک یکی از مهم‌ترین دلایل موفقیت نسبی استقلال در لیگ نوزدهم درخشش بازیکنان خارجی‌اش، هرویه میلیچ و شیخ دیاباته است.

همه از تأثیرگذاری شیخ و میلیچ و همچنین رزومه قدرتمند آنها مطلع هستیم، همانطور که ید طولای مدیران ورزش کشور را در ستاره‌پرانی به‌وفور دیده‌ایم.

شاهکار جدید مدیریتی استقلال که بار دیگر با رونمایی از سند غیرواقعی پرداخت مطالبات دیاباته و میلیچ آشکار شد، بیشتر از قبل، نبود ساختار صحیح و جاافتادن فرم آماتور در بطن فوتبال ایران را همچون یک سیلی محکم به گوش اهالی فوتبال و هوادارانش می‌کوبد.

بدیهی‌ترین رابطه بین باشگاه و بازیکن، پرداخت دستمزد در ازای قرارداد و فعالیت است؛ اما مدیرانی که مسند قدرت باشگاه‌های پرطرفداری را در دست دارند مایل نیستند به‌طور شفاف و درست این رابطه را برقرار کنند.

احمد سعادتمند که پیش‌تر ادعا می‌کرد باشگاه استقلال برای پرداخت حقوق خارجی‌هایش منابع و برنامه‌های خاصی دارد، پس از تعویق‌های مکرر دست ‌به ‌دامن هوادار پرحاشیه  خارج‌نشینش شد تا برگ زرینی به گاف‌های مالی عجیب فوتبال ایران افزوده شود.

باور کنید یا نه، مدیریت در استقلال از کسانی خط می‌گیرد که بدون توجه به عواقب سنگین قضایی و ورزشی، اسناد پرداختی غیرواقعی را برای بازیکنان ستاره‌اش ارسال می‌کنند و بدون پرداخت حتی یک سنت از درصد تعیین شده، صدای مانور رسانه‌ای‌شان گوش فوتبال را کَر می‌کند. دیوار بلند تحریم برای مدیران نابلد فوتبال ایران تبدیل به دستاویزی محکمه‌پسند شده تا هرگونه بدهی‌ و معوقات مربوط به بازیکنان و مربیان خارجی را به بالای این دیوار پرت کنند و خود را از مخمصه نجات دهند؛ غافل از اینکه حتی در همین شرایط هم معاملات اقتصادی کشور هرچند به‌سختی اما در حال انجام است و هیچ کس ناتوانی‌اش را گردن تحریم‌های بانکی و پولی نمی‌اندازد.

نحوه شبهه‌دار و غیرقانونی پرداخت حقوق استراماچونی، قسط‌بندی پول برانکو در دُبی و چمدان‌های صدهزاردلاری ویلموتس در ترکیه؛ همگی نمادهای عدم صلاحیت مدیران فوتبال کشور در برقراری ابتدایی‌ترین روابط بین‌المللی و مالی است. اینکه در فدراسیون فوتبال یک کشور و بزرگترین باشگاه‌هایش آنقدر منابع مالی وجود نداشته باشد که بتوان به برطرف کردن امورات جاری پرداخت، معنای واقعی ورشکستگی فدراسیون و نهادهای وابسته‌اش است که در ایران نه‌ تنها با حرکت برای تغییر مواجه نشده، بلکه همگی برای بیشتر سوراخ کردن کشتی فوتبال و زودتر غرق شدن در دریای بدبختی و ورشکستگی بی‌وقفه تلاش می‌کنند.

عدم وجود و اجرای یک ساختار مشخص و بی‌توجهی نهادهای نظارتی به تخلف‌های سریالی در فوتبال کشور، کار را به اینجا رسانده که هرکس هرچقدر خواست و توانست به بیت‌المال و اندک آبروی فوتبال ضرر برساند و تقصیرها را بیندازد گردنِ تحریم‌های بانکی و مالی، بیچاره تحریم!

منبع : ایرنا
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه