ارسال به دیگران پرینت

آمریکای اول، آمریکای تنها

یک پژوهشگر روابط بین‌الملل گفت: ایالات متحده با خروج از برجام امروز خود به عنوان تهدیدی برای سیاست و امنیت بین‌الملل محسوب می‌شود و رویه‌ای را که بنا نهاده به گونه‌ای پیش رفته که برخی ناظران، از تغییر ساختار شورای امنیت سخن می‌گویند.

آمریکای اول، آمریکای تنها

 مسعود ابوطالبی، پژوهشگر روابط بین‌الملل در یادداشتی با عنوان " آمریکای اول، آمریکای تنها " نوشت: با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نوع مواجهه و مواضع نامزدهای انتخاباتی بیش از آن که نشات گرفته از نیازهای داخلی و واقعیت‌های بین‌المللی باشد کشاکشی تاریخی و کلاسیک میان دو حزب رقیب است. از آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ اساس سیاست‌های داخلی و خارجی او بر بنیان مخالفت و سرکوب سیاست‌ها و اقدامات دموکرات‌ها بنا نهاده شده و در بازه کنونی به بالاترین سطح خود رسیده است.

نمونه بارز اقدامات واکنشی دونالد ترامپ در عرصه بین‌المللی خروج غیرقانونی از توافقات بین‌المللی با اتکا به یک‌جانبه‌گرایی و توسل به زور است. نگاهی به دیدگاه‌های طرفداران دیروز و مخالفان امروز وی که حتی با وجود هم حزبی بودن به مخالفت شدید با او پرداخته‌اند گواه این مدعاست که خط مشی دونالد ترامپ در سیاست خارجی متاثر از دو نگاه است: نابودی دستاوردهای دموکرات‌ها و تزریق نگاه شخصی متکی بر منفعت یکجانبه . برای این منظور می توان صحبت‌های اخیر جمهوری خواهان مخالف وی را در گردهمایی ملی دموکرات ها پیگیری نمود.

خروج ایالات متحده از برجام را نیز می‌توان در راستای همین نگاه تحلیل نمود. برجام تا این جای کار به نوعی قربانی سیاست داخلی آمریکا شده است. شاید بهترین تعبیر برای سیاست خارجی ترامپ، عدم شناخت از دیپلماسی و ساز و کارهای بین‌المللی باشد. واقعیات روابط بین‌الملل امروز این نگاه یک‌جانبه را نمی‌پذیرد؛ زیرا :

1-سیاست بین‌الملل با ورود بازیگران منطقه‌ای ، فرامنطقه‌ای و تروییکای آسیایی، اروپایی و آفریقایی شکل جدیدی به خود گرفته است. سازمان‌های بین‌المللی متعاقب این ساختار جدید طبیعتا با تشکیل توافق‌نامه‌ها و اتحادیه‌ها چارچوبی را شکل خواهند داد که به صورت شبکه‌ای می‌تواند نظم بین‌الملل را به گونه ای دیگر تامین نماید.

2- هر رابطه‌ای در عرصه بین‌الملل با توجه به میزان پویایی آن می‌تواند دستخوش تغییر شود؛ بارزترین نمونه آن دو شکست سیاسی اخیر آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل است که حتی متحدین نزدیک و کلاسیک ایالات متحده نیز از قطعنامه‌های پیشنهادی آن  کشور در جهت تمدید تحریم تسلیحاتی ایران و فعال نمودن مکانیسم ماشه حمایت نکردند. این عدم حمایت در جهت حفظ صلح و امنیت بین‌المللی است که در ماده 1 منشور اهداف سازمان ملل متحد به صراحت بیان شده است.

3- نگاه یکجانبه و اتکای به ساختار ناکارآمد شکل گرفته از دوران جنگ سرد به انزوا و طبیعتا فروپاشی می انجامد. شعار دونالد ترامپ از "آمریکا اول" به "آمریکا تنها" تبدیل شده است. نگاه یکجانبه همچنین نمی گذارد ایالات متحده از اقدامات نادرست بین المللی دست بردارد، چون آن را مخالف منافع ملی خود می‌داند.

4- نگاه افراط گرایانه و پروژه انگاشتن جهانی شدن، خود از عوارض یک‌جانبه‌گرایی است؛ در حالی که مقوله جهانی شدن یک پروسه غیر ارادی در تمام سطوح بین‌المللی است. این نگاه یک جانبه گرا که به صورت حداکثری در دولت کنونی آمریکا جریان دارد بیش از سطح بین الملل در سیاست داخلی آمریکا نیز مشهود است. اعتراضات گسترده در ایالت ویسکانسین و کنوشا و جنبش‌هایی مانند "جان سیاهان مهم است" بیش از هر چیز نشان می دهد که ایالات متحده حتی به مردم خود نیز نگاه یک‌جانبه دارد.

واقعیت روابط بین الملل امروز "دیپلماسی چندجانبه" است و برجام بارزترین نمونه آن است. این توافق با هر سطح تحلیلی یک توافق بین‌المللی چندجانبه بود که به رشد همکاری‌های بین‌المللی در سطح سیاسی همه جانبه کمک کرد، گفت‌وگوهای بین‌المللی را ارتقا بخشید و در راستای اصل استقلال کشورها منافع مادی و اقتصادی برای ایران به همراه داشت. خروج ایالات متحده از این توافق در وهله اول، "نه" گفتن این کشور به نظم جدید بین‌المللی است؛ ساختاری که در آن، کشورها هم در راستای تامین منافع ملی خود عمل می‌کنند و هم در سطح بین‌المللی به سوی صلح و امنیت پیش می‌روند. ایالات متحده با خروج از برجام امروز خود به عنوان تهدیدی برای سیاست و امنیت بین‌الملل محسوب می‌شود و رویه‌ای را که بنا نهاده به گونه‌ای پیش رفته که برخی ناظران، از تغییر ساختار شورای امنیت سخن می‌گویند. تغییر ساختار شورای امنیت در بلند مدت و با توجه به واقعیات پیش‌تر گفته شده می‌تواند مطرح باشد؛ اما برخی از تحلیلگران، این ساختار را صرفا جهت فشار بر ایران و تصویب خواسته‌های غیرقانونی ایالات متحده می‌دانند. در همین راستا، سکان سیاست خارجی در دولت دونالد ترامپ در دستان کسی است که مشوق او برای تحریم، تهدید و فشار است؛ نتیجه‌اش انزواهای سیاسی اخیری است که نصیب خود کرده و نام خود را به عنوان فردی که برای جبران ناکارآمدی‌اش شورای امنیت را نیز تهدید می‌کند در تاریخ ثبت کرده است. تحریم، ابزاری است که در جبران کاستی‌های دیپلماتیک می‌تواند به عنوان آخرین ابزار به کار گرفته شود نه اولین راه و نه صرفا به عنوان بازوی اجرایی توسل به زور.

 

منبع : ايسنا
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه