ارسال به دیگران پرینت

اخلاق؛ گمشده انتخابات

‌انتخابات در ایران گستردگی و اهمیت ویژه‌ای دارد. امسال برخلاف گذشته در ماه‌های قبل از برگزاری آن مباحث آغاز نشد، با‌این‌حال در هفته‌های اخیر در چندوچون اجرای انتخابات، نظرات و دیدگاه‌های متفاوت و بلکه متضادی ارائه می‌‌شود.

اخلاق؛ گمشده انتخابات

‌انتخابات در ایران گستردگی و اهمیت ویژه‌ای دارد. امسال برخلاف گذشته در ماه‌های قبل از برگزاری آن مباحث آغاز نشد، با‌این‌حال در هفته‌های اخیر در چندوچون اجرای انتخابات، نظرات و دیدگاه‌های متفاوت و بلکه متضادی ارائه می‌‌شود. بعضی از این موضوعات اختلاف‌برانگیز حتی به شیوه رأی‌گیری هم مرتبط می‌شود. یکی از موارد اختلاف که صددرصد به حقوق ملت، اعم از انتخاب‌شوندگان و انتخاب‌کنندگان مربوط است، نظارت استصوابی است. اگر نظارت استصوابی، آن‌گونه که اعضای شورای نگهبان اعلام کرده‌اند، نظارت لازمی است، در قانون اساسی می‌آمد. مگر تعدادی از این اعضای شورای نگهبان در مجلس بررسی و تدوین قانون اساسی حضور نداشتند؟ چرا در آن هنگام، نظر نظارت استصوابی خود را مطرح نکردند تا جمیع خبرگان درباره آن تصمیم بگیرند و اگر رأی ‌آورد، آن را در قانون اساسی ذکر کنند؟

مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی نشان می‌دهد که واگذاری اصل نظارت بر انتخابات به شورای نگهبان نیز مباحثی جدی در پی داشته است. به همین دلیل وقتی در صحن علنی مجلس خبرگان مطرح شد، برای بررسی نظرات مخالفان نظارت شورای نگهبان بر انتخابات مجلس، خبرگان رهبری، ریاست‌جمهوری و همه‌پرسی، مجددا به کمیسیون مربوطه رفت. در واقع اصل 99 قانون اساسی به آسانی تصویب نشد و همین نظارت معمولی و به‌اصطلاح «نظارت استطلاعی» هم در میان تعدادی از بلندپایگان فکری، مخالفانی داشت.

بگذریم، سخن از این بود که برگزاری انتخابات بگومگوهای زیادی را بین مجریان، نامزدها، ناظران و سایر دستگاه‌های مربوطه پیش می‌آورد. بیش و پیش از همه، اگر رقابت بین جریان‌های سیاسی و حامیان داوطلبان به وجود می‌آمد، می‌توانست انتخابات را به یک پدیده اجتماعی ثمربخش و پرتحرک تبدیل کند. اما فارغ از آن، آنچه در این کشاکش سیاسی و تلاش اجتماعی مهم جلوه می‌کند، رفتار توأم با اخلاق است که چهره‌ها و دسته‌های سیاسی را بهتر به مردم می‌شناساند.

«اخلاق» در میان گروه‌های فعال جامعه و ‌‌بین افراد و شخصیت‌های علاقه‌مند به حضور در مراکز قدرت و مواضع خدمت، هم می‌‌تواند سلامت انتخابات را تضمین و هم اصلح‌گزینی را در میان مردم آسان کند. برای کسانی که قرار است در جمهوری اسلامی منشأ خدمات ارزنده و ارزشمند برای مردم و جامعه شوند، ویژگی‌های ممتازی در نظر گرفته شده است. قانون‌مداری، تعهد به قول‌و‌قرارهای خود با مردم، تبدیل‌نکردن کرسی‌های قدرت-مثلا نمایندگی مردم و مجلس شورا یا مجلس خبرگان- به‌عنوان ابزار کسب ثروت و مکنت، پرهیز از برتری‌طلبی به اضافه فاصله‌گرفتن از سایر افزون‌طلبی‌هایی که به مرور جزء خصلت‌های نامأنوس با انسانیت انسان می‌شود، از جمله این ویژگی‌هاست. اگر ویژگی‌های ناپسند در منتخب مردم پدیدار شود، نشانه‌ای از بداخلاقی و عدم پایبندی اخلاق اسلامی و رفتار دینی است که نمی‌توان با هیچ معیاری آنها را توجیه کرد. برای مراقبت از خویش و دورکردن نفس از دچار شدن به چنین بلاهای ضد‌انسانی‌ای به‌ویژه دین‌داران و نیروهای متدین، راهی جز این نیست که نامزدهای انتخابات، حضور در صحنه انتخابات را با آلودگی‌هایی مانند دروغ‌گویی، تهمت‌زدن به رقیب، بی‌توجهی به فهم عمومی مردم و فریب افکار عمومی، بلندپروازی ناشایست، کسب درآمد به شیوه ناپسند برای تبلیغات -که متأسفانه در سال‌های اخیر و در میان کاندیداها رایج شده است- پیوند نزنند.

به یقین فرد یا افرادی که تلاش می‌کنند و خود را در معرض رسیدن به مراکز رسمی از طریق جلب آرای مردم قرار می‌دهند، باید بدانند که عرصه خدمت اگر به وظیفه انسانی و اسلامی خود عمل نکند، جهنمی است که باید از آن دوری جست. موفقیت در این راه، جز با دستمایه قراردادن اخلاق و انسانیت، از سوی نامزدها ممکن نیست. حضرت رسول اکرم‌(ص) که برای مکرمت اخلاق به پیامبری برگزیده شده، می‌فرماید: «کامل‌ترین مؤمنان از نظر ایمان، نیکوترین آنان از نظر اخلاق است».

استاد اخلاق و آموزه‌های دینی، مرحوم آیت‌الله منتظری در پاسخ به یکی از پرسشگرانی که جویای رابطه اخلاق و دین بوده نوشته است: «... چیزی که نباید از آن غفلت شود، این است که اصول اخلاقی و احکام فرعی و فقهی تا زمانی که در مرحله نظر، پندار، گفتار و نوشتار قرار داشته و به عرصه کردار و رفتار درنیاید و فرد و جامعه به‌خصوص فرهیختگان و کارگردانان آن به خلعت آن آراسته نکردند؛ نه‌تنها مشکلی از فرد و اجتماع برطرف نشده بلکه مشکلات آن افزایش می‌یابد و از این‌رو قرآن و سنت همواره بر عمل به دستورات الهی تأکید کرده و حتی راه‌کارهایی عملی را نیز برای برپاکردن اصول انسانی و اخلاقی و تکالیف شرعی به‌ویژه تحقق عدالت اجتماعی و ممانعت از ظلم و استبداد بیان داشته است. به‌ویژه در امور مربوط به جامعه وظیفه عالمان و اندیشمندان را در این مسیر خطیرتر از دیگران شمرده است.‌ پیداست برای تشکیل حکومت عدلی مانند حاکمیت حضرت علی (ع) که زبانزد خاص و عام و دوست و دشمن و ضرب‌المثل آفاق‌وانفس شده، راهی جز آنچه آن حضرت به آن اشاره کرده‌اند، وجود ندارد. باید کلام حضرت به‌صورت یک فرهنگ پایدار و روح پاک بر جامعه سایه افکند (کتاب پاسخ به پرسش‌های دینی، نشر دفتر آیت‌الله منتظری، ص 202).‌پایداری این‌گونه افکار و اندیشه‌ها‌ و پایمردی بر آن در عمل می‌تواند در هر کنش اجتماعی و سیاسی، فارغ از محور قرار‌دادن انتخابات، جامعه را به سمت‌و‌سوی آرامش و پایبندی به اخلاق سوق دهد.

 

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه