حامد نقیلو؛
امضا کردی، بهایش را بده
چین پای ادعاهای امارات را امضا کرد تا پرونده جزایر سهگانه از سطح ادعاهای تکراری در منطقه به سطح مناقشه جهانی ارتقا یابد. معنای این امضا روشن است؛ حتی قدرتهای بزرگ حاضرند حاکمیت ایران را در معاملههای ژئوپلیتیک خرج کنند. پاسخ ایران نیز باید به همان اندازه روشن باشد؛ هر امضا و هر همراهی باید به هزینهای محسوس و بازدارنده بدل شود تا هیچ بازیگری نتواند تمامیت سرزمینی ایران را به کالای قابل معامله تبدیل کند.
چین پای ادعاهای امارات را امضا کرد تا پرونده جزایر سهگانه از سطح ادعاهای تکراری در منطقه به سطح مناقشه جهانی ارتقا یابد. معنای این امضا روشن است؛ حتی قدرتهای بزرگ حاضرند حاکمیت ایران را در معاملههای ژئوپلیتیک خرج کنند. پاسخ ایران نیز باید به همان اندازه روشن باشد؛ هر امضا و هر همراهی باید به هزینهای محسوس و بازدارنده بدل شود تا هیچ بازیگری نتواند تمامیت سرزمینی ایران را به کالای قابل معامله تبدیل کند.
امارات متحده عربی سالهاست با طرح ادعاهای بیاساس تلاش میکند تاریخ را وارونه کند و با اتکا بر بیانیههای شورای همکاری خلیج فارس، این ادعاها را به زبان مشترک منطقهای بدل کند. بعضی از کشورهای حاشیه خلیج فارس که خود بخشهایی از ایران بودهاند و در سالهای نهچندان دور جدا شدهاند، امروز با امضای چنین بیانیههایی ضعف تاریخی خود را پشت ادعاهای سیاسی پنهان میکنند. ایران باید یادآوری کند که این کشورها نهتنها حق تاریخی در این جزایر ندارند، بلکه خود محصول جدایی از ایران هستند و نمیتوانند با امضای بیانیههای سیاسی تاریخ را بازنویسی کنند.
قدرتهای بزرگ نیز در این مسیر بیتقصیر نیستند. چین در بیانیههای مشترک با امارات از تلاش صلحآمیز ابوظبی سخن گفته و روسیه نیز یک بار پای بیانیهای را امضا کرد که به همین ادعا میدان داد. این همراهیها، هرچند به بهانه حفظ مناسبات اقتصادی صورت گرفته، در بلندمدت اعتبار دیپلماتیک آنان را با چالش مواجه میکند. پاسخ ایران باید روشن باشد؛ اگر چین چنین موضعی میگیرد، ایران هم میتواند در قبال تایوان موضع مشابهی داشته باشد. اگر روسیه چنین کاری میکند، ایران هم میتواند در موضوع جزایر کوریل میان روسیه و ژاپن همان موضع را بگیرد. این همان منطق بازدارندگی است؛ امضا کردی، بهایش را بده.
در مورد جزایر ایرانی، ریسک سیاسی و امنیتی مستقیمی برای پروژههای مشترک و جریان سرمایهگذاری ایجاد میکند. هزینهها باید بهطور روشن طبقهبندی شوند تا پیام ایران شفافتر باشد. در سطح سیاسی هم ایران میتواند در پروندههای حساس کشورها موضع متقابل اتخاذ کند و نشان دهد که نقض تمامیت سرزمینی ایران بیپاسخ نمیماند. آیا چین در برابر اتخاذ چنین مواضعی از سوی ایران در موارد محل مناقشه خود با تایوان، فیلیپین و... مانند ما سکوت خواهد کرد؟!
همچنین در عرصه اقتصادی، بازنگری در قراردادهای انرژی یا سرمایهگذاریهای مشترک میتواند بهعنوان ابزار فشار عمل کرده و طرف مقابل را متوجه ریسکهای ناشی از ادعاهای بیپایه کند. در حوزه دیپلماتیک نیز کاهش سطح همکاری در نهادهای بینالمللی یا تغییر لحن رسمی در مجامع جهانی، پیام روشنی خواهد بود که هرگونه همراهی با ادعاهای امارات، هزینهای مستقیم بر روابط با ایران تحمیل میکند.
در سطح منطقهای، راه خنثیسازی تلاش امارات برای عادیسازی ادعاهای خود از طریق شورای همکاری، ابتکار گفتوگوی مستقیم در موضوعات حیاتی مشترک است. امنیت انرژی، آزادی کشتیرانی، مقابله با تهدیدهای فرامرزی و مدیریت بحرانهای زیستمحیطی حوزههایی هستند که اولویت همه کشورهای ساحلیاند. ایران میتواند ابتکار عمل نشان دهد که همکاری در این حوزهها منافع ملموس و پایداری برای همه دارد، در حالی که ادامه ادعاهای بیثمر تنها هزینهها را افزایش و اعتماد را کاهش میدهد. هرچند مشکل اصلی در داخل است. واکنش ایران در همه این سالها بیشتر منفعلانه بوده و به بیانیههای وزارت خارجه خلاصه شده است که کافی نیست. چه خوشمان بیاید و چه نیاید، تنها یک بار محمود احمدینژاد با سفر به جزایر نشان داد که حاکمیت ایران فقط روی کاغذ نیست، روی زمین هم هست.
دیدگاه تان را بنویسید