زندان | تهیهکننده
تراژدی تهیهکنندهای که به زندان رفت
در اکران نوروز سال جاری ۸ فیلم برای اکران انتخاب شدند که تهیهکننده یکی از این هشت فیلم، اکنون پشت میلههای زندان به سر میبرد؛ این تهیهکننده در جشنواره فجر چهلوسوم نیز حضور داشت و در پشت صحنه نشست خبری فیلمش با یکی دیگر از سرمایهگذاران جدال لفظی بر سر موضوعات مالی پیدا کرده بود.

به نقل از فرهیختگان، در اکران نوروز سال جاری ۸ فیلم برای اکران انتخاب شدند که بنا بر اطلاع «فرهیختگان» تهیهکننده یکی از این هشت فیلم، اکنون پشت میلههای زندان به سر میبرد؛ این تهیهکننده در جشنواره فجر چهلوسوم نیز حضور داشت و در پشت صحنه نشست خبری فیلمش با یکی دیگر از سرمایهگذاران جدال لفظی بر سر موضوعات مالی پیدا کرده بود. فیلمهایی که هر دو بازیگران چهره متعددی را با خود یدک میکشیدند. البته او اولین فرد از تهیهکنندگان سینمایی نیست که کارش به بند جرایم مالی کشیده میشود. سرمایهگذاران و تهیهکنندگانی که در سالهای گذشته چکهایشان برگشت میخورد، به این نیت که در اکران توفیقی کسب میکنند سراغ ساخت آثار کمدی میروند؛ اما سرمایهها برنمیگردد و حضور در اکران آنلاین هم نمیتواند شرایط را برایشان متفاوت کند و تعاملات با صاحبان پلتفرمهای نمایشخانگی، چکها را وصول نمیکند. پیش از این هم افرادی، چون محمد امامی با همین چکها و گردش مالیهای مشکوک به زندان افتادند و حالا یک تهیهکننده دیگر حکم جلبش صادر شده و احتمالاً جشنواره چهلوچهارم را از دست میدهد.
همین تهیهکننده زندانی در جشنواره امسال اصرار داشت که داوران باید در کنار فیلمهای دفاع مقدسی آثار او را هم ببینند و البته هم فیلمی که در جشنواره و هم در اکران نوروزی داشت، هر دو چندان با اقبالی از تهیهکنندگان و مردم مواجه نشدند، هرچند که فیلم اکران نوروز او از بسیاری از محدودیتها و خطوط قرمز عبور کرده بود. موضوع زندانی شدن این تهیهکننده نشان داد، آنچه بیشترین اولویت را در کیفیت یک اثر دارد، نه صرفاً شوخیهای جنسی، عبور از برخی محدودیتهای محتوایی و حضور سلبریتیها بلکه شکلگیری صنعت واقعی سینما، تهیهکنندگان پاکدست و البته تولیدات باکیفیت است. تهیهکنندگانی که به جای هزینههای بیپشتوانه و غیرمنطقی و استفاده از نامها و چهرهها، تولیدات باکیفیتی را روی پرده میبرند.
یکی از ویژگیهای مهم یک صنعت که نگاه سرمایهگذاران را به خودش جلب میکند، مسئله امنیت وجه سرمایهگذاریشده است، اتفاقاتی مثل زندانیشدن تهیهکننده مذکور و ماجرای وصولنشدن چکها باعث شده است که سرمایهگذاران واقعیای که دوست دارند وارد صنعت شوند، پول خود را روی دیگر تولیدات متمرکز کنند. این نکته را بگذارید کنار حرفهایی که میگوید سینمای ایران پیشرفت نمیکند و صنعتی نمیشود؛ چون محدودیتها نمیگذارند. موضوع محدودیتها همیشه کار را دشوار میکند؛ اما نکته اینجاست که اگر از سرمایهگذارانی که دورهای حجم بالایی پول را به سینما آوردهاند بپرسید که چرا سرمایهها را از صنعت خارج کردهاند به شما پاسخ خواهند داد که صنعت سینما بهخاطر وجود آدمهای غیرحرفهای و سرمایههایی که دائماً از دست میروند و معلوم نیست در زیر سایه عدم شفافیت کجا خرج میشوند، صنعت مطلوبی برای سرمایهگذاری نیست، نه اینکه محدودیتهای بر سر پوشش باعث پرهیز از سرمایهگذاری شود. بیراه نیست اگر بگوییم یکی از دلایل اصلی صنعت نشدن سینما در ایران، همین افرادی هستند که در گوشهوکنار سالنهای سینما رشد میکنند و فیلمهای درجهدو و سه را با پول دیگران روی پرده میبرند و چشم سرمایهگذاران را نسبت به سینما میترسانند. سرمایهای که میتواند نجاتبخش تنوع ژانر و بالارفتن کیفیت فنی آثار باشد؛ اما حالا به دلیل فضای بد این بازار بسیاری را از سرمایهگذاری دور کرده است.
مسئله دستهای ناپاک و تهیهکنندگان بدسابقه اولینبار نیست که بر سر زبانها افتاده و تعداد بسیاری از نامهای بدسابقه دائماً حکم جلب و پروانه نمایشهایشان را دستبهدست میکنند و با تمامشدن هر پرونده دوباره به جمع سازندگان میپیوندند و با اعداد و ارقام بالایی که به بازیگران پیشنهاد میدهند، بازار را بر هم میزنند و سطح دستمزدها را بالا میبرند و در نهایت مخاطب هم به آثارشان پشت میکند. بقیه ماجرا هم که معلوم است. شکایتهایی از آنها ثبت میشود و پروندهها به قوه قضائیه کشیده میشود و تهیهکننده یا به زندان میافتد یا مجبور است از همان روابط پنهان استفاده کند و با وثیقه به دنبال جمعآوری سرمایه برای فیلم جدیدی بگردد که آن هم قرار است، فساد مالی دیگری را به همراه داشته باشد. شاید این حرف تکراری به نظر برسد؛ اما موضوع اینجاست که سینما تنها اسماً صنعتی شده و رسماً تا سرمایهگذاری واقعی فاصلهای جدی دارد و حرفها و نق زدنهای دائمی بخش خصوصی – که البته بخشی از آن هم منطقی است - درباره نفوذ سینمای ارگانی و مسئله ممیزها تنها مشکل این بخش نیست و شاید اگر موضوع فساد، پرداختیهای غلط و... را سامانی بدهند بخشی از مشکلاتشان هم حل شود. این هم یکی از بحرانهایی است که عدم شفافیت مالی در سینمای ایران پدید میآورد. وقتی دستمزدها و گردش مالی فیلمها مشخص نباشد و اعلام نشود که فلان تهیهکننده چه مقدار هزینه برای یک اثر کرده و چه میزان بازگشت سرمایه داشته، آنوقت در همین ابهام، پولهای بدون پشتوانه هم وارد میشوند و عدهای را به زندان فرستاده و بسیاری از پروژهها را به زمین میزنند، کمااینکه فیلم همین تهیهکننده در جشنواره چهلوسوم در حال حاضر بلاتکلیف است. از زمانی که حکم محمد امامی در دادگاه صادر شد تا امروز حدود ۳ سال و ۶ ماه گذشته و حالا پس از سه سال، ماجرای زندانی شدن یک تهیهکننده دیگر نشان میدهد، فساد از سینما و نمایش خانگی ایران رخت بر نبسته است، فسادی که نمیدانیم در میانه سکوت اخبار، چند حکم جلب را برای چند تهیهکننده سینما واصل کرده است. ماجرایی که با دستمزدهای میلیاردی برای بازیگران، قیمتهای بالای ۱۰ میلیارد برای هر قسمت یک سریال در نمایش خانگی و موضوعاتی از این دست باعث شده که سینما در ایران دچار بحرانهای اساسی بشود. با این حال بحران اصلی اینجاست که از داخل زندان یا در مرخصیهای استعلاجی همین تهیهکنندههای زندانی تولیدات جدیدی را با نامهای سایرین روانه اکران کنند. تولیداتی که در میانه جدول اکران بلای جان مخاطبان میشوند و سینما را از سبد اوقات فراغت مردم دور میکنند. سینمایی که شاید مردم خبر نداشته باشند، تهیهکنندهای که اکنون در سینما محصول فرهنگیاش را تماشا میکنند شاید چند هفته دیگر پشت میلههای زندان باشد
دیدگاه تان را بنویسید