آژیر هشدار جنگ
آژیر بیپناه؛ وقتی هشدار فقط صداست، نه نجات
در میدانهای مهم تهران سازههایی نصب شدهاند که قرار است در زمان بحران با صدای بلند مردم را از خطر باخبر کنند. اما پرسش بزرگ اینجاست: وقتی صدای آژیر بلند میشود، مردم باید به کجا پناه ببرند؟ در شهری که پناهگاهی شناساییشده ندارد، آژیرهای هشدار چه کارکردی جز افزودن بر استرس شهروندان خواهند داشت؟

در میدانهای مهم تهران سازههایی نصب شدهاند که قرار است در زمان بحران با صدای بلند مردم را از خطر باخبر کنند. اما پرسش بزرگ اینجاست: وقتی صدای آژیر بلند میشود، مردم باید به کجا پناه ببرند؟ در شهری که پناهگاهی شناساییشده ندارد، آژیرهای هشدار چه کارکردی جز افزودن بر استرس شهروندان خواهند داشت؟
اگر این روزها به برخی میدانهای اصلی تهران سر زده باشید، حتماً سازههای بزرگ مجهز به بلندگو را دیدهاید که بهعنوان آژیرهای هشدار اضطراری نصب شدهاند. این سیستم قرار است در شرایط بحرانی همچون حملات هوایی یا بلایای طبیعی با صدای بلند به مردم هشدار دهد. اما یک نکته اساسی وجود دارد که پاسخی برای آن یافت نمیشود: وقتی آژیر به صدا درمیآید و خطری قریبالوقوع را گوشزد میکند، مردم دقیقاً باید چه کنند و به کجا بروند؟
آیا پناهگاههای امنی برای شرایط بحرانی در سطح شهر شناسایی و به مردم معرفی شده است؟ مسیرهای امن کجاست؟ دستورالعملی مشخص برای هدایت شهروندان وجود دارد؟ پاسخ به این پرسشها روشن نیست و همین موضوع، فلسفه وجودی این آژیرها را زیر سؤال میبرد.
علی بیتاللهی، کارشناس بحران شهری، دراینباره میگوید: «آژیر کشیده میشود که مردم به پناهگاه امن بروند. اما آیا پناهگاههای شناساییشده و اعلام عمومیشدهای در سطح شهر وجود دارد؟ اگر نه، این سیستم بهجز استرس چه ارمغانی برای مردم خواهد داشت؟»
این پرسش، تصویری تلخ از وضعیت تهران ارائه میدهد: شهری که نه برنامه مشخصی برای مدیریت بحران دارد و نه زیرساختی برای نجات شهروندان در شرایط اضطراری. تجربه کشورهایی که بارها بحران و جنگ را تجربه کردهاند نشان میدهد آژیر خطر تنها یک ابزار است. ستون اصلی مدیریت بحران آموزش عمومی و وجود مکانهای امن برای پناهگیری مردم است. اما در تهران نه خبری از پناهگاه است، نه آموزشهای عمومی، و نه حتی اطلاعرسانی روشن درباره چگونگی واکنش به این هشدارها.
مردم امروز تهران باید در سکوتی پر از اضطراب منتظر شنیدن صدای آژیر باشند؛ صداهایی که بهجای امید، واهمه میکارند. در گذشته شاید شهروندان بیصدا و در سکوت از آینده میترسیدند، اما حالا باید هر لحظه آماده شنیدن صدای هشدارهایی باشند که هیچ راهی برای نجات پیش پایشان نمیگذارد.
واقعیت این است که هشدار بدون ارائه مسیر نجات، خود به بحرانی تازه تبدیل میشود. تهرانِ امروز بیش از هر چیز به «پاسخ» نیاز دارد؛ پناهگاههایی واقعی، آموزشهای ساده برای شهروندان، و اعتماد به سازوکاری که بتواند در روز بحران، واقعاً جان مردم را نجات دهد. بدون اینها، آژیرهای هشدار فقط صدایی خواهند بود که اضطراب میکارند و هیچ امنیتی به همراه ندارند.
دیدگاه تان را بنویسید