ارسال به دیگران پرینت

اقتصاد ایران | توسعه اقتصادی | توسعه اقتصادی ایران | تورم پایین

هشدار جدی به مسئولان کشور | تنها راه توسعه اقتصادی ایران فاش شد

برای توسعه اقتصادی راهی غیراز تعاملات بیشتر با دنیا وجود ندارد.

هشدار جدی به مسئولان کشور | تنها راه توسعه اقتصادی ایران فاش شد

مدتی است نگرانی‌های عمیقی از آینده اقتصاد ایران در جامعه سر بیرون آورده است. حدف ارز 4200 تومانی و اصلاح قیمت ها توسط دولت آیت الله رئیسی در ابتدا نگرانی‌هایی را در میان روشنفکران و اقتصاددانان ایجاد کرده بود اما این نگرانی‌ها هم‌اکنون به زندگی روزانه مردم و به اصطلاح کف جامعه رسیده است. در اصل این نگرانی ها درست است و درست تر این است که این مشکلات با توجه به تحریم ها، کم بودن منابع ارزی و جزیره ای بودن اقتصاد ایران قابل حل نیست، اما قابل کنترل است.

در حال حاضر همه به خوبی می دانند که اقتصاد ایران درگیر بیماری هلندی بوده و تنها راه درمان آن افزایش سرمایه گذاری در اقتصاد مولد و تسهیل تولید و تجارت است، اما تحریم ها این امکان را از اقتصاد ایران گرفته است. با همه نسخه هایی که برای این اقتصاد بیمار پیچیده شده، در نهایت هنوز پرسشی بی پاسخ مبنی بر این که چه بر سر اقتصاد کشور خواهد آمد با قوت بر جای خود باقی مانده است. اکنون مردم دولت را مقصر آشفتگی‌های اخیر در بازارهای اقتصادی می‌دانند و به دنبال این هستند که دولت با چه تصمیماتی می‌تواند شرایط را به سمت و سوی بهتری هدایت کند. در این زمینه با پویا جبل عاملی، تحلیلگر مسائل اقتصادی گفتگویی انجام شد که در ادامه می خوانیم:

آیا به نظر شما در شرایط فعلی آزاد سازی قیمت کالاهای اساسی توسط دولت آیت الله رئیسی کار مناسبی بود؟

حقیقتا، اگر بخواهیم یک شرایط بسیار مطلوبی در اقتصاد ایران به منظور ایجاد اصلاحات اقتصادی ایجاد شود، شاید این زمان مناسب هیچ وقت فرا نرسد، بنابراین به نظر من اصلاحاتِ اقتصادی را باید انجام داد، ضمن این که اصلاحات اقتصادی متمرکز بر آزادسازی قیمت ها به شکل یک باره کار درستی نیست و دولت بایستی بسته های مکمل برای اینکه این اصلاحات به نتیجه برسد را در نظر بگیرد. قطعا بدون وجود بسته های مکمل و با توجه به شرایطی که در اقتصاد وجود دارد، باعث می شود تا آن اصلاحات اقتصادی به نتیجه نرسد؛ در عین حال اگر این اصلاحات متمرکز بر برداشتن یارانه کالایی باشد یا رانتی باشد که مثلا در ارز 4200 تومانی وجود داشت، این ها شرایط اقتصاد را به جایی می رساند که دولت چه بخواهد و چه نخواهد مجبور به این است تا قیمت تعیین شده رسمی را تعدیل کند. در نتیجه برای این که سیاست گذار مجبور به این کار نشود باید با تمهیداتی بدون این که اجباری باشد این کار را انجام دهد. این می تواند برای ایجاد شرایط مناسب اقتصادی کمک کننده باشد.

اگر بخواهیم یک شرایط بسیار مطلوبی در اقتصاد ایران به منظور ایجاد اصلاحات اقتصادی ایجاد شود، شاید این زمان مناسب هیچ وقت فرا نرسد، بنابراین به نظر من اصلاحاتِ اقتصادی را باید انجام داد، ضمن این که اصلاحات اقتصادی متمرکز بر آزادسازی قیمت ها به شکل یک باره کار درستی نیست و دولت بایستی بسته های مکمل برای اینکه این اصلاحات به نتیجه برسد را در نظر بگیرد.

هدف از این کار را همه مردم فقط ایجاد درآمد و جبران کسری بودجه می دانند، آیا واقعا هدف دیگری می توان برای آن تصور نمود؟ اگر جوابتان مثبت است آن هدف چیست؟

البته فقط جبران کسری بودجه نیست، با ارز4200 تومان با مشکلات بسیار زیادی دست به گریبان بودیم. در واقع یارانه به جیب واردکننده می رفت در صورتی که  این باید به اقشار آسیب پذیر تزریق می شد. مسئله بعدی این بود که برای واردات، تخصیص منابع، بهینه انجام نمی شد، زیرا همه تمایل داشتند کالاهایی را واردکنند که تخصیص ارز 4200 تومان به آن تعلق می گرفت که در نتیجه منابع محدود ارزی ما دیگر به مواد اولیه تولیدی و سرمایه ای نمی رسید و این موضوع به اقتصاد ما ضربه وارد می کرد. ضمن این که درست است که از افزایش قیمت، برای دولت درآمد ایجاد می شود، ولی از طرف دیگر هزینه به شکل یارانه  به مردم داده می شود.

آیا بهتر نیست که به جای این همه فشار بر مردم و وجود فضای تورمی در جهان، دولت با مذاکرات خود رفع تحریم ها را انجام دهد و درآمدها را زیاد کند؟

قدرمسلم بله؛ هرچقدر دولت تعاملاتش را با محیط بین المللی بیشتر کند و ریسک های اقتصادی را کم کند و باعث شود دروازه های اقتصاد ما با دنیا باز شود این موارد در ایجاد رفاه مردم موثر است. اصولا ما نمی توانیم کشوری را مثال بزنیم که بدون عجین شدن با دنیا و بازارهای جهانی توسعه پیدا کرده باشد. بنابراین اگر به دنبال توسعه هستیم راهی غیراز تعاملات بیشتر با دنیا وجود ندارد تا سطح تنش ها برای ایران کاهش پیدا کند.

به نظر شما در شرایط تورمی و رکودی موجود در اقتصاد ایران، اولویت بانک مرکزی چه باید باشد؟ بانک مرکزی در دولت جدید چه سیاستی را اتخاذ کرده است؟

بانک مرکزی را تک هدفه می دانم و هدف را هم فقط تورم می بینم. البته آنچه که بیشتر مدنظر مردم و سیاستمداران است، رکود نیست بلکه رشد اقتصادی است. رشد اقتصادی به عوامل بنیادی وابسته است که در دست بانک مرکزی هم نیست. بانک مرکزی فقط برای تعدیل ادوار تجاری کار می کند و رشد که وابسته  به افزایش سرمایه و تغییرات تکنولوژی است از دست بانک مرکزی خارج است. خطوط اعتباری هم که داده می شود فقط تخصیص منابع اداری است و به دلیل این که روی سیگنالینگ بازار، پایه گذاری می شود، باعث می شود تا تخصیص منابع غیربهینه انجام شود و ضد رشد است.

هرچقدر دولت تعاملاتش را با محیط بین المللی بیشتر کند و ریسک های اقتصادی را کم کند و باعث شود دروازه های اقتصاد ما با دنیا باز شود این موارد در ایجاد رفاه مردم موثر است. اصولا ما نمی توانیم کشوری را مثال بزنیم که بدون عجین شدن با دنیا و بازارهای جهانی توسعه پیدا کرده باشد

بانک مرکزی در این مدت فقط سیاست وام دادن به کارمندان، بازنشستگان، فرزند آوران، ازدواج کنندگان را پشت سر هم اعلام می کند، آیا این سیاست ها به کاهش تورم کمک می کند یا اهداف سیاسی اجتماعی دارد؟  بسیاری اوقات سیاست های جدید حتی درباره نظارت بر بانک ها از زبان مقاماتی غیر از بانک مرکزی اعلام می شود، نظیر وزیر دارایی، وزیر کار مستعفی، وزیر صمت، آیا این کارها دخالت در وظایف بانک مرکزی و مخدوش کردن استقلال بانک مرکزی نیست؟

بله اصولا راجع به وام ازدواج و وام های دیگر نباید بانک مرکزی وارد شود بلکه سیستم بانکی باید خود این موارد را تعیین کند. با تخصیص اداری و بخشنامه ای منابع و تعیین هدف برای سیستم بانکی کاملا مخالف هستم، ولی در همه دولت ها، در بانک مرکزی این روند اعمال شده و از گذشته وجود داشته و همچنان هم ادامه دارد.

برخی نمایندگان که سابقه بانکی و اقتصادی ندارند طرحی را برای قانون بانک مرکزی نوشتند که با اشاره مقامات عالی کشور مدتی مسکوت ماند، دوباره زمزمه هایی شنیده می شود که می خواهند آن طرح را به جریان بیاندازند. کارشناسان مستقل همه بر این باورند که این طرح نظام بانکی و سیستم بانکداری مرکزی کشور را مختل می کند، چرا مجلس اصرار دارد طرح بدهد، مگر دولت و مجلس یکدست نیست؟ چرا اجازه نمی دهند خود بانک مرکزی لایحه بدهد؟ شما چه نظری دارید؟

مسلما این کار مداخله در کار بانک مرکزی است و بانک مرکزی باید اقتدار و استقلال خود را حفظ کند؛ که این استقلال از استقلال اداری شروع می شود به گونه ای که حتی کارمندان خود را باید خود بانک مرکزی استخدام و تعیین حقوق کند، بعد این موضوع می تواند سرایت کند به مسائل نظارتی و پولی و حتی از دید من در مسائل ارزی باید این استقلال حفظ شود تا بانک مرکزی بتواند کار خود را انجام دهد وگرنه باید دنباله رو اهداف گروهای خاص و مختلفی باشد که این فشار را بر بانک مرکزی تحمیل می کنند. بنابراین اگر مسئولان کشور خواهان تورم پایین هستند باید استقلال بانک مرکزی حفظ شود.

باید یک سیاست کلی در نظر گرفته شود و سیاست پولی باید انقباظی تر شود تا بتوان این شرایط را مدیریت کرد. اگر این اتفاق رخ دهد و از طرف دیگر اگر مذاکرات تداوم پیدا کند و به نتیجه مطلوب برسد، تورم فعلی پایدار نیست و حتی سناریو ابرتورم هم فعلا ریسکش پایین است

تورم در سال ۱۴۰۱ چقدر خواهد بود؟

در خرداد ماه تورم بالایی داشته ایم که از یک طرف به بخش عرضه مربوط می شود که اصلا بانک مرکزی نباید مداخله می کرد. به نظر من باید یک سیاست کلی در نظر گرفته شود و سیاست پولی باید انقباضی تر شود تا بتوان این شرایط را مدیریت کند. اگر این اتفاق رخ دهد و از طرف دیگر اگر مذاکرات تداوم پیدا کند و به نتیجه مطلوب برسد، تورم فعلی پایدار نیست و حتی سناریو ابرتورم هم فعلا ریسکش پایین است. با انجام این کارها قطعا تورم از سطوح فعلی کاهش پیدا خواهد کرد و پایداری در اقتصاد بیشتر خواهد شد.

 

منبع : روند اقتصادی
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه