ارسال به دیگران پرینت

بهلول | حکایت | حکایتهای بهلول

حکایتهای شیرین بهلول | بهلول در حمام

بهلول یا ابو وهیب بن عمرو صیرفی کوفی،‌ یکی از عقلای مجانین معاصر هارون الرشید بود. بهلول سال806 میلادی در کوفه به دنیا آمد بهلول در کوفه نشو و نما یافت.هارون و خلفای دیگر ازاو موعظه می طلبیدند.

حکایتهای شیرین بهلول | بهلول در حمام

بهلول یا ابو وهیب بن عمرو صیرفی کوفی،‌ یکی از عقلای مجانین معاصر هارون الرشید بود. بهلول سال806 میلادی در کوفه به دنیا آمد  بهلول در کوفه نشو و نما یافت.هارون و خلفای دیگر ازاو موعظه می طلبیدند. 

چند حکایت طنز و نغز از بهلول

حکایت‌های شیرین بهلول

بهلول و فروختن خانه‌ای در بهشت

آورده‌اند که روزی زبیده زوجه‌ هارون الرشید در راه بهلول را دید که با کودکان بازی می‌کرد و با انگشت بر زمین خط می‌کشید.
پرسید: چه می‌کنی؟
گفت: خانه ای در بهشت می‌سازم.
پرسید: این خانه را می‌فروشی؟
گفت: آری.
پرسید: قیمت آن چقدر است؟
بهلول مبلغی ذکر کرد.
زبیده فرمان داد که آن مبلغ را به بهلول بدهند و خود دور شد.
بهلول زر بگرفت و بر فقیران قسمت کرد.
شب‌ هارون الرشید در خواب دید که وارد بهشت شده به خانه‌ای رسید و چون خواست داخل شود او را مانع شدند و گفتند این خانه از زبیده زوجه توست.
دیگر روز‌ هارون ماجرا را از زبیده بپرسید.
زبیده قصه بهلول را باز گفت.
هارون نزد بهلول رفت و او را دید که با اطفال بازی می‌کند و خانه می‌سازد.
گفت: این خانه را می‌فروشی؟
بهلول گفت: آری
هارون پرسید: بهایش چه مقدار است؟
بهلول چندان مال نام برد که در جهان نبود.
هارون گفت: به زبیده به اندک چیزی فروخته‌ای.
بهلول خندید و گفت: زبیده ندیده خریده و تو دیده می‌خری میان این دو، فرق بسیار است.
 
 
 
قیمت‌ هارون الرشید
روزی بهلول در حمام مشغول استحمام بود که ناگاه‌ هارون الرشید و جمعی از یارانش وارد حمام شدند و چشم‌ هارون الرشید به بهلول افتاد و از بهلول پرسید که اگر بخواهی من را بخری به چه قیمت می‌ارزم؟!
بهلول گفت: پنجاه دینار.
هارون الرشید برآشفت و گفت: نادان پنجاه دینار که فقط لُنگ من می‌ارزد.
بهلول نیز در جوابش گفت: من هم فقط لُنگتان را قیمت کردم وگرنه خود خلیفه که ارزشی ندارد.
 

 

مطلب مرتبط: 

 

زیباترین حکایت های بهلول | حکایاتی طنزآلود و خنده‌دار

حکایت های بهلول داستان های کوتاه طنزآمیز و پندآموز هستند. بهلول مجنون در قرن دوم هجری قمری در شهر کوفه می زیست. می گویند او دیوانه نبود و خود را به دیوانگی زد. زیباترین حکایت هایی را که از بهلول نقل کرده اند در 55 آنلاین بخوانید.

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه