ارسال به دیگران پرینت

جنگ روسیه و اوکراین

کاهش ارزش خبری جنگ اوکراین

روند طبیعی فعالیت رسانه‌های آزاد دنیا و نیز رسانه‌های غیر ایدئولوژیک داخلی را محصول توطئه سرمایه‌داری جهانی و غربزدگی روزنامه‌نگاران وطنی و مقولاتی از این دست ندانیم.

کاهش ارزش خبری جنگ اوکراین

روند طبیعی فعالیت رسانه‌های آزاد دنیا و نیز رسانه‌های غیر ایدئولوژیک داخلی را محصول توطئه سرمایه‌داری جهانی و غربزدگی روزنامه‌نگاران وطنی و مقولاتی از این دست ندانیم.

جمشید گیل - بیش از چهل روز از آغاز جنگ اوکراین می‌گذرد. اگرچه مطابق آخرین اخبار، ارتش روسیه در اطراف کی‌یف مرتکب جنایت جنگی هول‌ناکی شده، ولی به نظر می‌رسد که اگر ولادیمیر پوتین در ادامۀ این جنگ دستور استفاده از سلاح شیمیایی یا اتمی را صادر نکند، جنگ روسیه و اوکراین به تدریج از صدر اخبار دنیا خارج خواهد شد.

اگرچه "درگیری" (منازعه) و "دربرگیری" (تاثیر) و "مجاورت" عوامل موثر در ارزش خبری یک رویداد است، ولی "تازگی" و "شگفت‌انگیزی" وقایع نیز نقش مهمی در تعیین ارزش خبری آن‌ها دارد.

این واقعیتی انکارناپذیر است که از ارزش خبری هر جنگ یا بحرانی که به درازا بکشد کاسته خواهد شد. تکرار و استمرار، پس از مدتی، نافی جذابیت است و رسانه‌ها و افکار عمومی به رویدادهای تازه نیاز دارند. رویداد تکراری، دیر یا زود ارزش خبری‌ خود را به کلی یا نسبتا از دست می‌دهد.

کسانی که در آغاز جنگ اوکراین ایراد می‌گرفتند چرا به جنگ یمن توجه کافی نداشتید، به تدریج می‌بینند اگر جنگ اوکراین هم به اندازۀ جنگ یمن طولانی شود، ارزش خبری آن فرومی‌کاهد.

همچنین، کسانی که می‌گفتند در فلسطین هفتاد و چند سال است زد و خورد نظامی در جریان است ولی جنگ اوکراین تازه آغاز شده و چطور است این جنگ این قدر برایتان مهم است و به آن درگیری هفتاد و چند ساله توجه چندانی ندارید، به این نکته توجه نداشتند که ارزش خبری ( ونه موضوع دیگری) دردرگیری فلسطینیان و اسرائیلی‌ها دقیقا به دلیل به درازا کشیدن تا حد زیادی فروکاسته و وقتی ارزش خبری ویژه‌ پیدا می‌کند که فاجعۀ جدیدی در آن سرزمین رقم بخورد.

کاهش ارزش خبری جنگ اوکراین؛ توجه رسانه‌ها عجیب نبود

   اگر ستم روسیه به مردم اوکراین بیش از ستم اسرائیل به مردم فلسطین جلب توجه می‌کند،به خاطر نوظهور بودن این ستم است. یعنی لزوما کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه نیست و "رسانه‌های امپریالیستی" تحت نفوذ "سرمایه‌داران یهودی"، مشغول سانسور وقایع مهم جهان نیستند. اگر جنگ اوکراین و روسیه هم 10 سال به درازا بکشد، قطعا به حاشیۀ اخبار سیاسی جهان رانده می شود و نیویورک تایمز و واشنگتن پست و گاردین 10سال دیگر مثل امروز به آن نخواهند پرداخت.

ژوزف استالین در توجیه جنایات خود می‌گفت «مرگ یک نفر تراژدی است و مرگ میلیون‌ها نفر آمار». همین چند سال قبل که داعش گاهی عملیاتی تروریستی در فرانسه یا سایر کشورهای اروپای غربی انجام می‌داد و خبر جنایت آن فراگیر می‌شد، بسیاری در خاورمیانه در نقد رسانه‌ها یا شخصیت‌های برجستۀ دنیا می‌گفتند چرا به این همه کشتۀ هرروزه در جنگ سوریه توجهی ندارید و مرگ چند فرانسوی در پاریس برایتان مهم‌تر از مرگ این همه سوری است؟

این منتقدین به اهمیت "خبر" توجهی نداشتند. الآن هم اگر در اوکراین تلفات جنگ از طرق غیرعادی رقم نخورد، مرگ اوکراینی‌های اروپایی به تدریج عادی می‌شود و تا حد زیادی شبیه مرگ مردم سوریه در جریان جنگ داخلی این کشور خواهد شد.

مرگ دیگران برای ما همیشه یک "خبر" است. مرگ عزیزان مان البته چیزی بیش از خبر است؛ مصیبت است. در قبال خبر مرگ دیگران، یعنی مردمی که آن‌ها را نمی‌شناسیم یا آشنایی دورادوری با آن‌ها داریم، متأسف می‌شویم و با خودمان می‌گوییم کاش فرصت کوتاه زیستن را از دست نمی‌دادند.

 

این تاسف اما اگر مرگ دیگران به امری روزمره و مستمر تبدیل شود، صرفا جنبۀ عقلانی پیدا می‌کند و بار عاطفی نه چندان عمیق خود را (در قیاس با مرگ عزیرانمان) از دست می‌دهد. یعنی انسان سلیم‌النفس به حکم عقل می‌کوشد جلوی مرگ و میر مردم فلان سرزمین را بگیرد. اما این کوشش ممکن است در عین کاهش ارزش خبری آن مرگ و میر مکرر و مداوم رقم بخورد.

خبر که معمولا سرشتی مصیبت‌بار دارد، در واقع نوعی هشدار است به ضرورت توقف امری نامطلوب.اما اگر آن امر نامطلوب روزمره شود، این دیگر وظیفۀ سیاست‌مداران و صاحبان قدرت است تا جلوی تداوم روزمرگی مصیبت را بگیرند. خبرنگار و سردبیر فلان رسانه، پیش‌تر با برجسته کردن آن مصیبت، وظیفه‌شان را انجام داده‌اند و از آنجا که دنیا به پایان نرسیده و چرخ روزگار همچنان می‌چرخد، سردبیر و خبرنگارانش ناگزیرند سراغ موضوعات و رویدادهای دیگر هم بروند؛ رویدادهایی که از فرط تکرار ملال‌آور نشده‌اند.

اگر هر روز زلزله بیاید، زلزله هم ارزش خبری خود را از دست می‌دهد. کاملاً یا نسبتاً. اما شهرداران و مهندسان راه و ساختمان نمی‌توانند وظیفه‌شان را برای مهار خسارات زلزله نادیده بگیرند.

وقوع خشونت نظامی یا غیر نظامی در جوامع یا مناطقی که کمتر دچار چنین خشونت‌هایی هستند، ارزش خبری بیشتری برای رسانه‌ها در سراسر دنیا دارد. در روزگار پس از حنگ جهانی دوم، جنگ در اروپا امری کمیاب است و به همین دلیل ارزش خبری‌ آن بیشتر از جنگ در خاورمیانه است.

کمااینکه ارزش خبری تیراندازی و قتل مثلا 12 دانش‌آموز در فلان مدرسۀ آمریکا کمتر از وقوع چنین واقعه‌ای در تهران است. چون در تهران از عجایب است که یک دانش‌آموز با اسلحه وارد مدرسه شود و چندین دانش‌آموز دیگر را بکشد؛ اما در آمریکا این واقعه از فرط تکراربه واقعه‌ای منتظَر و محتمل بدل شده است.

گردن زدن مجرمین در عربستان هم امر عجیبی نیست ولی اگر در ایران چنین اتفاقی رخ دهد، ارزش خبری ویژه‌ای دارد. اعدام قاچاقچیان مواد مخدر در ایران و چین امر رایجی است و در مطبوعات داخلی ایران مثل بمب خبری عمل نمی‌کند، ولی چنین واقعه‌ای در بعضی از کشورهای دنیا ارزش خبری ویژه‌ای دارد.

حضور زنان در ورزشگاه‌های فوتبال در کشورهای اروپایی به کلی فاقد ارزش خبری است اما در عربستان و ایران ارزش خبری بالایی دارد. تلفات بالای ناشی از تصادفات جاده‌ای در ایران و هند رویدادی روزمره است ولی در بعضی از کشورهای دنیا، واقعه است نه واقعیت؛ و تیتر یک مطبوعات آن کشورها را به خود اختصاص می‌دهد.

باری، این یادداشت به این دلیل نوشته شد که روند طبیعی فعالیت رسانه‌های آزاد دنیا و نیز رسانه‌های غیر ایدئولوژیک داخلی را محصول توطئه سرمایه‌داری جهانی و غربزدگی روزنامه‌نگاران وطنی و مقولاتی از این دست ندانیم.

 

منبع : عصر ایران
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه