ارسال به دیگران پرینت

روایت روز

روایت روز شنبه

گاهی باید واقعا بیخیال شد و رفت گوشه‌ای نشست. باید بیخیالِ دست و پا زدن شد.

روایت روز شنبه

- گاهی باید واقعا بیخیال شد و رفت گوشه‌ای نشست. باید بیخیالِ دست و پا زدن شد.

گاهی باید بگذاریم زندگی کارش را بکند.

شاید بعدش آرام آرام برگشتیم به زندگی..

 

منبع : راوی
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    • مهدی ارسالی در

      بنظر من آدم بی خیال گوشه قبرستان باید بنشیند آدم می‌تواند گذشت داشته باشد و فراموش کند ولی بی خیالی یعنی اجازه دادن که هرکس هر کاری خواست با تو بکند و تو چیزی نگی زندگی یک دامنه کوتاه از مجموع سنواتی است که یا در غفلت و بیشتر در ظلمت خودخواهی های انسان گذشته است از تمام داشته ها گرفتار شک و بدبینی و نداشته ها که انحصار تمام وحشت های از دست دادن می‌تواند باشد تمام عمر در بزنگاه بدست آوردن چیزی که انگیزه هرکاری به هرقیمتی تا امروز بوده است اغلب بی خیالی چنان بلایی سر انسان و داشته های موقت انسان خواهد آورد که گاه عقبه یک ایدولوژی را به پرتگاه انقراض می‌کشاند اغلب درست و یا غلط بودن برای بدست آوردن چیزهایی که از اساس وفایی به موجودیت خودشان هم ندارند فرضیه پیشرفت بشری بوده زمان برای همه در گذر است اعتماد و اعتقاد را با دو معنای متفاوت به بشر ثانیه به ثانیه نشان می‌دهد اما پرده اعتماد همیشه طی این چهارده قرن ضخیم تر از اعتقاد بوده تاروپود اعتماد با ابریشم پول و دلار و نفت و انرژی وزدوبند همراه بوده دارقالی اعتقاد نخ نما شده از خیانت پرهیزگارانی که مدعی هستند زندگی بی خیالی نیست شاید گذر و فراموش کردن باشد

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه