ارسال به دیگران پرینت

فرزندپروری

اجازه بدهید، فرزندانتان، کمی «بد» باشند

در نظرسنجی‌ها تعریف والدین از «بچه خوب» یعنی بچه‌ای که همه درخواست‌های آن‌ها را بدون، چون و چرا و درست انجام می‌دهد.

اجازه بدهید، فرزندانتان، کمی «بد» باشند

اجازه بدهید، فرزندانتان، کمی «بد» باشند

 

در نظرسنجی‌ها تعریف والدین از «بچه خوب» یعنی بچه‌ای که همه درخواست‌های آن‌ها را بدون، چون و چرا و درست انجام می‌دهد.

این بچه‌ها ویژگی‌های رفتاری مشترکی دارند، شکایت نمی‌کنند، معمولا خجالتی‌اند، منظم‌اند، سرکش نیستند، معمولا مشکلی ایجاد نمی‌کنند، احساسات‌شان را خوب مدیریت می‌کنند و برای درس و مشق‌شان لازم نیست با آن‌ها سر و کله بزنیم.

 ما این بچه‌ها را «خوب» توصیف می‌کنیم و بدون در نظر گرفتن مشکلاتی که این صفت خوب بودن برایشان به‌همراه دارد از داشتن‌شان احساس غرور می‌کنیم و بر نیازهایشان کمتر تمرکز می‌کنیم و کمتر درباره‌شان دچار نگرانی می‌شویم.

اما این ویژگی‌های به ظاهر مثبت، فرزند «همه‌چیز تمام ما» را از نظر سلامت روان دچار آسیب‌های جدی می‌کند، چون آن‌ها خوب هستند فقط به این دلیل که یاد گرفتند که خوب باشند و خوبی آن‌ها فقط یک اجبار است و نه انتخاب.

 اگر تعبیر شما از فرزند خوب همین ویژگی‌های بالاست، به شما هشدار می‌دهیم که واقعیت تلخی در کمین آن‌هاست. 

در ادامه، نکاتی در این‌باره و همچنین آسیب‌های داشتن چنین تفکری مطرح خواهد شد.

_این بچه ها قربانی قلدری دیگران می‌شود

از این‌که فرزند شما خواسته‌های‌تان را بی‌هیچ کم‌وکاست و اعتراضی انجام می‌دهد، احساس غرور می‌کنید؟ او در برابر تقاضا‌ها هیچ اظهارنظری نمی‌کند، چون به‌دلیل ذات مطیع بودنش، مورد ستایش و قدردانی اطرافیان قرار گرفته است. 

این بچه خوب در اجتماع دوستی‌اش ممکن است از سوی دوستان یا همسالانش تحت فشار و اذیت قرار گیرد تا کار‌هایی را انجام دهد که هیچ تمایلی به انجامش ندارد.

 در نوجوانی و بزرگ سالی، احتمال این که از نظر جسمی مورد سوء‌استفاده قرار بگیرد بسیار بالا است، زیرا طبیعت سازگار و منفعل او اجازه نمی‌دهد که در برابر رد خواسته‌های مصرانه دیگران که برخلاف میلش است مقاومت کند، موضعی محکم داشته باشد و از خودش دفاع کند.

_احساس نداشتن رضایت در او تشدید می‌شود

 این بچه‌ها، به مرور از اشتباه و خطر کردن می‌ترسند و بی‌نظر دیگران هیچ تصمیمی نمی‌گیرند و تا بزرگ سالی بیشتر تمایل دارند دنبال‌کننده و پیرو باشند، درحالی‌که افراد از اشتباه‌های خود برای تجربه‌های بزرگ‌تر در آینده درس می‌گیرند. 

در سال‌های نوجوانی که هم سن‌و‌سالانشان به‌تدریج استقلال فکری خود را به رخ می‌کشند، بچه‌های «خوب» از ترس خشم والدینشان بی‌اراده می‌مانند.

 نداشتن استقلال فکری این بچه‌ها را تا بزرگ سالی به فردی بدخلق و ناراضی تبدیل می‌کند و در ارتباطشان با اطرافیان دچار مشکل می‌شوند.

 

_تاب‌آوری عاطفی این بچه ها بسیار پایین است

. این بچه‌ها از این که نمی‌توانند خودِ طبیعی شان باشند و احساس واقعی خود را ابراز کنند عصبانی می‌شوند و بر این احساسشان سرپوش می‌گذارند و با گذشت زمان خود را ناتوان و تنها می‌بینند.و بسیار شخصیت وابسته ای دارند

_احساس فراموش‌شدگی می‌کنند

این کودکان در بزرگ سالی احتمالا برای رهایی از موقعیتی که در آن قرار دارد به دنبال راه فرار است و در شرایط خیلی حاد به مواد مخدر به‌عنوان مکانیسمی برای مقابله با آن روی می‌آورد.

 

_مرحله مهم نوجوانی و تجربیاتش را از دست می‌دهد

طبیعی است که بچه خوب بیش از دیگر همکلاسی‌هایش مورد توجه مسئولان قرار بگیرد. 

با این شرایط به مرور زمان، دیگر بچه‌ها فقط به این دلیل که او تنها فردی است که همیشه به خاطر رفتار‌های بدون نقص اش تشویق می‌شود، در برابر او موضعی غیردوستانه می‌گیرند. در نهایت آن‌ها بچه خوب را به حال خود رها می‌کنند و او در دوست‌یابی با مشکل روبه‌رو می‌شود و به همین راحتی او نقاط عطف و تجربیات مهم دوران نوجوانی مثل روابط دوستی را از دست می‌دهد و تبدیل به نوجوانی ناراضی و منزوی می‌شود.

 

قرار نیست فرزندتان را آزاد بگذارید

بنابراین فراموش نکنید که گاهی بدقلقی و نافرمانی بچه‌ها از جمله رفتار‌های چالشی است که تجربه کردنش برای آن‌ها ضروری است. این چالش‌ها روشی برای یادگیری مهارت‌های بین فردی مثل خوب بودن با دیگران، سرسخت بودن، قوی‌بودن در تصمیم‌گیری، قابل احترام بودن در عین مخالفت کردن و رشد خلاقیت در اوست. 

 

 

منبع : روزنامه خراسان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه