ارسال به دیگران پرینت

آیا ممکن است توافق ایران و چین در نهایت به ضرر آمریکا تمام نشود؟

بی بی سی اخیرا گزارشی با این تیتر منتشر کرد: چین با امضای توافق نامه همکاری با ایران چشم انداز جدیدی در خاورمیانه ترسیم می‌کند. نیویورک تایمز هم گزارش داد که چین با سرمایه‌گذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری در ایران می‌تواند نفوذ خود در خاورمیانه را تقویت کند. درست در آستانه آغاز سال جدید ایران، پکن و تهران یک توافق نامه جامع مشارکت استراتژیک منعقد کردند. با مشاهده سیاست خارجی آمریکا که به طور فزاینده‌ای از دریچه رقابت با چین ترسیم شده، به راحتی می‌توان فهمید که چگونه این معامله می‌تواند خبر بدی برای منافع آمریکا باشد.

آیا ممکن است توافق ایران و چین در نهایت به ضرر آمریکا تمام نشود؟

وبسایت تحلیلی «War on the Rocks» نوشت: بی بی سی اخیرا گزارشی با این تیتر منتشر کرد: چین با امضای توافق نامه همکاری با ایران چشم انداز جدیدی در خاورمیانه ترسیم می‌کند. نیویورک تایمز هم گزارش داد که چین با سرمایه‌گذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری در ایران می‌تواند نفوذ خود در خاورمیانه را تقویت کند. درست در آستانه آغاز سال جدید ایران، پکن و تهران یک توافق نامه جامع مشارکت استراتژیک منعقد کردند. با مشاهده سیاست خارجی آمریکا که به طور فزاینده‌ای از دریچه رقابت با چین ترسیم شده، به راحتی می‌توان فهمید که چگونه این معامله می‌تواند خبر بدی برای منافع آمریکا باشد.

در ادامه این مطلب آمده است:، اما واقعاً چه اتفاقی می‌افتد؟ آیا چین و ایران در واقع علیه آمریکا متحد شده‌اند؟ آیا توافق اخیر پکن و تهران نشانگر آغاز یک رقابت جدید به سبک جنگ سرد در خاورمیانه است؟ چگونه مقامات آمریکایی باید درباره نفوذ چین در منطقه فکر کنند؟

اگر اظهارات وانگ یی، وزیر امور خارجه چین قابل قبول باشد، این توافق نامه یک اتحاد غیررسمی دیرینه را رمزگذاری می‌کند و اساس همکاری عمیق بین دو کشور، به ویژه در جبهه اقتصادی را صورت بندی می‌نماید.

با این حال سرمایه گذاری قابل توجه چینی‌ها در ایران، هر مقداری که باشد باعث ایجاد "محور چین-ایران" آنطور که برخی اظهار داشتند، نمی‌شود. در واقع، میزان نگرانی در آمریکا پیرامون این تحولات بیش از حد زیاد است و حتی در صورت افزایش خصومت آمریکا نسبت به چین در منطقه، می‌تواند غیرمفید باشد. در حالی که چین منافع آمریکا را در هند-اقیانوس آرام تهدید می‌کند، واشنگتن نیازی به در نظر گرفتن چین به عنوان یک دشمن در خاورمیانه ندارد.

وسوسه انگیز به نظر می‌رسد که همه فعالیت‌های چین را خصمانه تعبیر کنیم، اما اقدامات چین در منطقه همیشه هم به منافع آمریکا آسیب نمی‌رساند. گاهی اوقات، با توجه به اینکه هر دو کشور در مهار درگیری‌ها و بی ثباتی سهیم هستند، حتی ممکن است منافع آمریکا با چین همپوشانی پیدا کند. مهمتر از همه، افزایش نفوذ چین لزوماً باعث از بین رفتن قدرت آمریکا در منطقه نمی‌شود. از آنجا که واشگتن با چالش‌های متعددی در سرتاسر جهان مقابله می‌کند، این کشور باید به دنبال فرصت‌های بالقوه برای همکاری با چین حتی در صورت رقابت با این کشور در سایر حوزه‌ها باشد.

منافع پایدار چین در خاورمیانه

معامله چین و ایران یک اتفاق ناگهانی یا غیرمنتظره نیست. مشارکت چین در خاورمیانه طی دو دهه گذشته به طور مداوم در حال افزایش است. خروج آمریکا از توافق هسته‌ای ایران ممکن است انگیزه بیشتری برای گسترش روابط این کشور با چین ایجاد کرده باشد، اما این احتمالاً کاتالیزور اصلی این مستحکم‌تر شدن روابط نبود. رونق اقتصادی چین در طول دهه ۱۹۹۰ این کشور را بر آن داشت تا توجه خود را به خاورمیانه هم به عنوان منبع مواد اولیه برای تأمین نیازهایش و هم به عنوان منبع محصولات جدید خود معطوف کند.

خاورمیانه به عنوان مهمترین منطقه استراتژیک چین در آنسوی حیاط خلوت و در هند و اقیانوس آرام ظاهر شده است. این منطقه بزرگترین منبع نفتی چین است به طوری که در سال ۲۰۱۹ این کشور ۶۵۰.۱ میلیون تن از آن واردات نفت داشته است. البته نباید فراموش کرد که این عربستان سعودی و عراق بودند و نه ایران که بزرگترین تامین کننده نفت چین هستند، ریاض و بغداد به ترتیب ۱۵ و ۹ درصد واردات چین در سال ۲۰۱۹ را به خود اختصاص داده‌اند. این در حالی است که ایران در سال ۲۰۲۰ و اوایل سال ۲۰۲۱ فقط ۱۷.۸ میلیون تن نفت خام به چین صادر کرده است، این میزان فقط ۳ درصد واردات نفت چین را تشکیل می‌دهد. پکن در درجه اول به تأمین منابع انرژی ایران به عنوان پشتوانه در صورت درگیری با آمریکا نگاه می‌کند. موقعیت خاورمیانه همچنین به گونه‌ای است که می‌تواند موجبات اتصال ارزشمند زمینی و دریایی چین به آسیا، اروپا و مناطقی از آفریقا را فراهم کند.

مقامات چینی و ایرانی در یک مورد مهم اتفاق نظر دارند: آن‌ها دوست دارند قدرت و نفوذ آمریکا را کنار بگذارند. ایران با حضور نیرو‌های آمریکا در منطقه مخالف است و از گروه‌های شبه نظامی غیر دولتی که مرتباً منافع آمریکا را به ویژه در عراق تحت‌الاشعاع قرار می‌دهند حمایت می‌کند. در همین حال، چین به منظور بهره‌برداری از فرصت تعمیق سود و نفوذ خود تلاش کرده است تا با هر یک از شرکای حاضر در خاورمیانه، بدون در نظر گرفتن روابط آن‌ها با آمریکا، همکاری کند.

محدودیت‌های همکاری چین و ایران فرصت‌هایی برای واشنگتن دارد

چین و ایران منافع کافی برای حمایت از یک همکاری پایدار را ندارند. ایران تنها بخشی از منافع بزرگ چین در خاورمیانه است و نفوذ چین در منطقه با محدودیت‌های جدی روبرو است. چین باید روابط خود را با چندین دولت از جمله عربستان سعودی، ایران و اسرائیل که چشم دیدن همدیگر را ندارند، متعادل کند. چین هنگامی که کشور‌های عربی حاشیه خلیج فارس مانند امارات متحده عربی و بحرین توافق کردند تا روابط خود را از طریق توافق ابراهیم با اسرائیل عادی کنند، نگران همکاری ضد ایرانی آن‌ها بود. روابط عمیق چین با اسرائیل که شامل حوزه‌های دیپلماسی، تجارت، ساخت و ساز، آموزش، علوم، فن آوری و جهانگردی می‌شود زمینه دشواری را برای گسترش روابط آن با ایران ایجاد می‌کند.

هنگام ارزیابی روابط چین و ایران، ذکر این نکته مفید است که ایران شریک اقتصادی شماره یک چین در منطقه نیست. چین بیش از آنچه که به ایران سلاح می‌فروشد، سلاح‌های خود را به شرکای آمریکا در خاورمیانه یعنی عربستان سعودی و امارات متحده عربی عرضه می‌کند. ایران هرگز بیش از ۱.۲ درصد از کل تجارت خارجی چین را به خود اختصاص نداده است، در حالی که عربستان سعودی و امارات متحده عربی بیش از این‌ها با چین تجارت دارند. ایران همچنین به عنوان مقصد سرمایه گذاری مستقیم خارجی چین از امارات متحده عربی عقب‌تر است. ایرانی‌ها به طور قابل توجهی در برابر ارتباط اقتصادی با چین مقاوم هستند و تمایل دارند محصولات چینی را نسبت به محصولات غربی پایین‌تر بدانند. در واقع، توافق نامه استراتژیک با چین بحث داخلی را در ایران برانگیخته است.

همه سرمایه گذاری‌های اقتصادی چین در خاورمیانه نباید نگرانی سیاست گذاران آمریکا باشد. مطمئناً، برخی از مفاد این توافق می‌تواند برای تضعیف منافع آمریکا مورد استفاده قرار گیرند. به عنوان مثال سرمایه گذاری‌ها به در زیرساخت‌ها ممکن است موجب رشد منطقه‌ای شود. آمریکا به جای اینکه انرژی و منابع کمیاب را صرف اهداف غیرقابل تحقق مانند تلاش برای بیرون راندن چین از منطقه کند، ممکن است سعی نماید جنبه‌های منفی درگیر شدن چین را کاهش دهد و سرمایه گذاری‌های خود را در این مناطق متعادل سازد.

ممکن است ارزش این را داشته باشد که سیاست گذاران آمریکایی مجموعه‌ای از گزینه‌ها در خاورمیانه را در نظر داشته باشند. مقامات آمریکایی همچنین باید به یاد داشته باشند که هر اقدامی از سوی چین در منطقه موجب تضعیف منافع ژئوپلیتیک آمریکا نخواهد شد. در عوض، واشنگتن باید دید واضح و روشنی در مورد آنچه که می‌خواهد در خاورمیانه انجام دهد داشته باشد و حتی در این باره با پکن همکاری داشته باشد.

 
 

 

منبع : انتخاب
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه