ارسال به دیگران پرینت

آشغال انداختن تو سطل زباله با تیپ ولباس شخصیت کارتونی + ویدئو

تو‌ قرنطینه هر روز بابا و دختری اومدن بیرون و‌آشغال‌ها رو انداختن تو سطل زباله اما نه به این سادگی، با تیپ و لباس یه شخصیت کارتونی و در حد و‌اندازه یه خاطره ماندگار.

آشغال انداختن تو سطل زباله با تیپ ولباس شخصیت کارتونی + ویدئو

تو‌ قرنطینه هر روز  بابا و دختری اومدن بیرون و‌آشغال‌ها رو انداختن تو سطل زباله اما نه به این سادگی، با تیپ و لباس یه شخصیت کارتونی و در حد و‌اندازه یه خاطره ماندگار.

این پدر رو‌ کاملا درک میکنم. اعتراف میکنم وقتی خسته و‌مونده میام خونه تنها چیزی که حوصله‌شو ندارم مبارزه با تی‌رکس و کینک‌کونگ و اسپایدرمن و بتمنه اما همیشه قبلش یه چیزی میاد تو ذهنم و  اون اینکه مگه همون دهه شصت که بعدا فهمیدیم چه دهه‌ای بوده برای نسل من لذتبخش‌ترین و‌شیرینترین دهه نبود؟ دلیلش چی بود که اون روزهای تلخ برای بزرگسالا روزهای شیرین ما کوچکترها بود؟ 

جواب ساده است اگر فیلم‌ « زندگی زیباست» روبرتو بنینی رو دیده باشید، براحتی متوجه می‌شید که پدر و مادرهای ‌ما هم با همه ضعف و قوتشون عینهو پدر و مادر اون فیلم بودن، مثل همین پدر و البته مادر که کمک کرده به پوشیدن این لباس و درست کردن این ریخت و قیافه. این دخترک هم دختر دوران تلخ کروناست اما مطمین باشید وقتی ما پیر و سالخورده شدیم و از این روزگار تلخ گفتیم، این دخترک، شونه بالا میندازه و میگه : آره، چیزایی شنیدم اما برای من اون دوران، بهترین دوران بود. 

می‌دونم سخته، خود من هم در این زمینه کارنامه قابل قبولی ندارم اما یادمون نره، موضع سیاسی، اجتماعی، فیگورهامون تو جمع، هیچکدومشون تو کارنامه اصلی، که نمره‌مون در خانواده باشه، مهم نیست، هیچکس از من و‌شما انتظار نداره جهان رو تغییر بدیم، جایی رو‌فتح‌کنیم یا تحسین و لایک و هورا و رای جمعی رو بریزیم تو‌کیسه‌مون، اما زمام خانواده در دستان‌ماست و‌مسیٔول خوشی بچه‌هامون، ماییم، مسئولشون ماییم. اگه اونها انسان بار بیان،  اگه زندگی برای اونا شیرین باشه ما جهان رو هم تغییر دادیم و‌اگه فکر کنیم تو‌ جامعه کسی شدیم در حالی که کودکمون یا همسرمون بهره‌ای اخلاقی و معنوی از این وضعیت نبرده باشن، بی‌تعارف بگم، باختیم و‌نه تنها خانواده که جهان رو خراب کردیم.

سرنوشت بشر  در نقش من و‌ شما  در صندلی قدرت یا مکنت یا سیاست رقم نمی‌خوره اون وقتی رقم می‌خوره که کودکمون، کودکی کنه، بفهمه دوستش داریم و در کنارشیم و‌میراثی اخلاقی براش باقی می‌گذاریم. وقتی که بهش نظام ارزشی انسانی رو هدیه می‌کنیم، بازی می‌کنیم، می‌خندیم و نشان «بابایی، مامانی دوستتون دارم» رو می‌گیریم. این قاعده نه در قبال کودک که در قبال شریک زندگیمون هم ساری و‌جاریه.  سخته، بیشترمون موفق نبودیم اما راه درست اینه.

 

منبع : سهندایرانمهر

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه