ارسال به دیگران پرینت

جنگ داخلی لیبی، بازیگران و نقش ایران

جنگ در گنجینه خاموش!

جنگ داخلی لیبی، بازیگران و نقش ایران

لیبی / خلیفه حفتر / ایران 

 

برای مردم لیبی، بازگشت آرامش به جامعه،  یک آرزوی دست نیافتنی است. گلوله‌ای که در 20اکتبر 2011 سرهنگ قذافی را به دیار باقی فرستاد را یک جوانک 20 ساله شلیک کرد. گلوله‌ای که پس از آن، شاید اندک لیبیایی باشد که در امنیت مداوم زندگی کرده باشد.چه کسی تصور می‌کرد که بهار عربی برای مردم لیبی این چنین ارمغان خونینی داشته باشد؟ ارمغانی که مهمترین قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را وادار به دخالت در گنجینه خاموش(لقبی که مردم لیبی به کشورشان می‌دهند) کرده است.

معمر قذافی با سیاست‌های اقتصادی سوسیالیستی و دستوری، توانسته بود برای مردم لیبی رفاهی نسبی برقرار کند. او کشاورزی را در لیبی با کمک شرکت‌هایی از کره جنوبی احیا کرد. لیبی در دهه 1980، چاه‌هایی به عمق 800متر در صحرا حفر کرد و با شبکه لوله کشی هزار کیلومتری توانست آب را به سواحل مدیترانه و دیگر شهرهای خود انتقال دهد. این کار باعث شد تا کشاورزی به ویژه کاشت درختان زیتون در این کشور خشک رونق یابد. این کار قذافی جدا از شیرین کردن آب دریا و مانند آن است. صنعت گردشگری در لیبی اگرچه با مصر با فاصله داشت اما از رونق نسبی برخوردار بود. بنا بر شواهد، دانشجویان لیبیایی در انگلیس از بورس‌های بهتری نسبت به دیگر دانشجویان خارجی برخوردار بودند. فراوانی ارزاق و ارزانی کالاهای لوکس و همچنین انرژی، از جمله شرایطی بود که قذافی با تکیه به پول نفت برای مردم خود پدید آورده بود.

البته رفاه برای مردم لیبی دموکراسی نیاورد، اما مخالفان قذافی به هر صورت توانستند در جریان بهار عربی، قذافی را سرنگون کنند. اما آرامش در نظام جدید، برای مردم به یک آرزو بدل شد که تا امروز هیچ کسی نتوانسته آن را برآورده کند. قذافی توانسته بود با دیکتاتوری، قبایل لیبی را به انقیاد خود در آورد و همین عامل آرامش این کشور در دوره زمامداری او بود. اما پس از قذافی، قبایل لیبی یاد حساب‌هایی افتادند که باید تسویه می‌کردند. کمتر قبیله‌ای حاضر به پس دادن تجهیزات نظامی به دولت منتخب کنگره ملی این کشور شد و انتقام‌گیری شروع شد. دولت مستقر طرابلس هم مدام درگیر اختلافات سیاستمداران بود و نتوانست سامانی به خود ببخشد. در این شرایط، به وجود آمدن داعش هم قوز بالای قوز برای لیبی شد. در این شرایط، در بندر طبرق واقع در شمال شرق لیبی، پارلمانی تاسیس شد که دولت مستقر در پایتخت را قبول نداشت. اینجا بود که ژنرال حفتر با ارتش ملی لیبی به یاری طبرقی‌ها آمد. 

ژنرال خلیفه حفتر، از جمله جنگ‌سالارانی بود که ابتدا خدمت قذافی بود ولی در 1990 به آمریکا رفت و تا شورش علیه قذافی در آنجا بود. او فرمانده ارتش ملی لیبی(ارتش طبرق) است که بهانه اقداماتش را وجود تروریست‌ها در این کشور بیان کرده است. وی بر علیه دولت مستقر در طرابلس که حالا ریاستش را فایز السراج وارد جنگ شد. دولت اخوانی فایز السراج نیز در مقابله با حفتر از پا ننشست و توانست نیروهای خود را سازماندهی کند و به نبرد با ارتش ملی لیبی بفرستند. در این جنگ داخلی که از سال 2014 آرامش را از مردم لیبی گرفته، هنوز کسی نتوانسته به پیروزی قاطعی دست پیدا کند.

اما نمی‌توان هر دو طرف جنگ داخلی لیبی را بدون حمایت خارجی تصور کرد. قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای هستند که در این جنگ داخلی منافع خود را پیگیری می‌کنند. ترکیه، قطر و سودان از اخوانی‌ها حمایت می‌کنند و عربستان و امارات که مدتی است روسیه و مصر هم به آن‌ها اضافه شده‌اند از ژنرال حفتر. فرانسه به خاطر تامین انرژی خود از لیبی بیشتر ترجیح خود را به صلح بیان کرده است، حال این صلح می‌تواند از نابودی دولت طرابلس به دست حفتر پدید آید یا این که دو دولت با یکدیگر به صلح برسند. رویکرد آمریکا نیز در این جریان کمی نامشخص است که البته با گرایش متحد منطقه‌ای آمریکا در شمال آفریقا یعنی مصر به حفتر، می‌‌توان مشخص تلقی کرد.

اما ترکیه و قطر از جان لیبی چه می‌خواهند؟ چندسالی است که صف بندی در بین کشورهای حاشیه خلیج فارس جدی‌تر شده است. عربستان و امارات که دشمنی دیرینه‌ای با اخوان المسلمین دارند، به بهانه ارتباط قطر با گروه‌های تهدیدکننده اعضای شورای خلیج فارس، سفرای خود را از این کشور فرا خواندند. علاوه بر آن قطر نیز متهم به رابطه با ایران شد. پس از خراب شدن رابطه ترکیه با سعودی‌ها نیز، اتحاد بین ترکیه و قطر بیشتر شد. در حقیقت هدف قطر از حضور در لیبی، ضربه زدن به منافع عربستان و امارات و انتقام گیری از این دوست. چرا که از از تحریم توسط این دو کشور بسیار ضربه خورد.  

قطر از این می‌ترسد که عربستان بتواند نفت لیبی را جایگزین نفت قطر در اروپا کند. جنگ در لیبی مانع صدور درست نفت لیبی به اروپا شده است و ثبات در لیبی حلّال این مشکل است. پس باید دولتی در لیبی بر مسند امور باشد که تهدیدی برای فروش نفت قطر نباشد.

اما ترکیه مقصود خطرناکتری از حضور در لیبی دارد. اردوغان به کمک تفکر اخوانی و پان ترک‌ها، به دنبال احیای امپراطوری عثمانی است و در راه این امر چشم به مناطقی از ایران، سوریه، عراق و دیگر کشورهایی است که چه بخشی از آن و چه به صورت کامل در اختیار امپراطوری عثمانی بوده است. در این راه او با عربستان و روسیه روبرو شده است. او با ضربه زدن به منافع عربستان در لیبی، به دنبال منبع انرژی برای کشور خود است. لیبی از غنی‎ترین منابع انرژی در جهان برخوردار است. با حضور نیروهای نظامی ترکیه، امارات و مصر در لیبی، شکست حفتر یعنی شکست شکست دشمنان دیرینه و تقویت ارتش ترکیه. رسانه‌های ترکیه‌ای هم بسیار حفتر را می‌کوبند. 

عربستان ، مصر وامارات علاوه بر شکست دادن رقبای اخوانی خود یعنی ترکیه و قطر، بیشتر به دنبال برگرداندن ثبات به آفریقا هستند. چرا که وضعیت لیبی باعث شد تا داعش در شمال آفریقا دارای پایگاه شود و همچنین اخوانی‌ها در منطقه یک پایگاه خوب در اختیار داشته باشند. ژنرال السیسی که هنوز با مسئله اخوانی‌ها درگیر است نیز خطر وجود یک دولت اخوانی در شمال آفریقا را بیش از پیش فهمیده است و با حمایت از حفتر می‌خواهد کار آن‌ها را در منطقه یکسره کند. روسیه نیز توسعه‌طلبی ترکیه را برنتافته و در شمال آفریقا و در مرز با اروپا دنبال پایگاه است. 

اگرچه مصر در روزهای اخیر طرح صلحی را ارائه داده و فرانسه، روسیه و آمریکا از آن استقبال کرده‌اند، ولی حضور ترکیه در لیبی و پیگیری منافع سیاسی-اقتصادی او در این کشور، مانع از دستیابی به صلح خواهد شد. ترکیه هم لیبی را یک منبع اقتصادی در روزگاری که کرونا، گردشگری را در ترکیه از بین برده می‌داند و هم جایگاهی برای احیای امپراطوری ترکی-مذهبی خود. 

اما جمهوری اسلامی ایران درگیر سخت‌ترین انتخاب در تاریخ دیپلماسی خود شده است. اگر ترکیه در لیبی پیروز شود، با وجود تهدید اخیر وزیر کشور ترکیه درباره ماکو، با تکیه بر منابعی که در اختیار دارد، برای تمامیت ارضی ایران مشکل آفرین خواهد بود. اگر عربستان و متحدانش در لیبی به هدف خود دست یابند، عربستان با خیال آسوده‌تری دست به تقویت نیروهای وهابی در ایران خواهد زد و همچنین سلطنت‌طلبان و سازمان منافقین را حمایت مالی بیشتری می‌کند. از سوی دیگر، مصر در حال کمک به رژیم صهیونیستی برای صادرات گاز به اروپاست که یکی از منابع گازی لیبی است. این جریان که مجمع گازی کشورهای مدیترانه شرقی نام دارد تهدیدی برای صادرات گاز ایران به اروپاست. جمهوری اسلامی تا کنون در قضیه جنگ داخلی لیبی از هیچ طرف متخاصم حمایت نکرده است و مجبور است بین بدتر و بدترین یکی را انتخاب نماید. انتخابی که سخت است.

سجاد کمالی

 

 

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    • سعید ارسالی در

      چرندترین (باصطلاح) مقاله ای که در مورد لیبی نوشته شده.

    • ناشناس ارسالی در

      ترکیه احمقه

    • ناشناس ارسالی در

      آقای کمالی ، چرا چرت و پرت نوشتی. اینا را تو خواب دیدی؟

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه