ارسال به دیگران پرینت

نوه شاه نعمت الله ولی در هندوستان

آشنایی با تخت کرمانی در شهر بیدر هندوستان

نوه شاه نعمت الله ولی در هندوستان

تخت کرمانی 

حمیدرضا سروری

تاریخ هند با برخورد دو فرهنگ هندی و اسلامی شکل گرفته است در این میان سلطان محمود غزنوی شخصیست که در مرکز این رویداد جای دارد. سلطان محمود چندین بار به هند لشکر کشید، هدف یورشهای نخستین به داخل هند گرفتن آن نبود بلکه چپاول ثروتهای این سرزمین بود، ولی به هر روی رویدادی که انتظار می‌رفت به برهمکنشی بین هندوها و مسلمانان بینجامد دست کم در ابتدا به یکی از بزرگترین هم آمیزیهای فرهنگی تبدیل گشت.

در این میان نقش و جایگاه صوفیان بسیار حساس است. صوفیان بودند که اسلام و مردم هند را به یکدیگر نزدیک کردند. از راه صوفیان بود که پیروان اسلام و آیین هندو توانستند دیدگاههای مشترک خود را پیدا کنند. برخی از صوفیان از سدۀ دوازدهم میلادی شروع به مهاجرت به هند کردند، سلسلۀ چشتیه در اجمیر،پنجاب،دهلی و اوتارپرادش شروع به فعالیت کرد و سلسلۀ سهروردیه هم در سند و مولتان مشغول بود. از دیگر سلسله‌های صوفی در هند می‌توان به نقشبندی و قادری هم اشاره کرد.

 

نخستین فرد از سلسلۀ چشتیه که درسال 1165م. در اجمیر ساکن شد خواجه معین‌الدین حسن چشتی بود؛ یکی دیگر از صوفیان بسیار معروف خواجه نظام‌الدین اولیاء است که امیر خسرو دهلوی شاعر پارسی گوی هند از مریدان او بود. مهمترین شاگرد خواجه نظام‌الدین اولیاء، شیخ نصیرالدین محمود، مشهور به چراغ دهلی بود. در زمان خواجه نظام‌الدین اولیاء و نصیرالدین چراغ دهلی، سلسلۀ چشتیه تا منطقۀ بنگال در شرق هند گسترش یافت و با تلاشهای شیخ سراج‌الدین به شهر گلبرگه رسید و از طریق خواجه محمد بنده نواز گیسو دراز(1421م/825 ه )گسترش بیشتری یافت.

برخی دیگر از عارفان چشتیه درگجرات ساکن شدند. برخی از صوفیان سلسلۀ چشتیه به کشاورزی می‌پرداختند و گاهی وقتها هم شبیه راهبان بودایی و هندو با خورجینی بر دوش از خانه‌ای به خانۀ دیگر می‌رفتند. به هر روی پس از گسترش سلسله در بخشهای گوناگونی از هند به زندگی زاهدانه پایان دادند و حتی هدیه‌های شاهی را پذیرفتند. سلسلۀ چشتیه طی سده‌ها به عنوان قدرتمندترین سلسلۀ صوفیان در هند پا برجا ماند.

در این میان شاهان بهمنی هم صوفیان را بسیار گرامی می‌داشتند. صوفی بزرگی چون خواجه محمد بنده نواز گیسو دراز دورۀ کودکی خود را در دژ دولت‌آباد که امروزه در شهر اورنگ‌آباد ایالت ماهاراشترای هند قرار دارد سپری کرد.

در آن زمان دولت‌آباد بخشی از قلمرو سلسلۀ تغلقیان هند بود، خواجه بنده نواز پس از آن به دهلی رفت و 63 سال از زندگی خود را در دهلی سپری کرد. فیروز شاه بهمنی(1422-1397م) افرادی را نزد او فرستاد و او را دعوت کرد تا باقی عمر را درگلبرگه پایتخت بهمنیها سپری کند. خواجه محمد بنده نوازگیسو دراز هم دعوت فیروزشاه بهمنی را پذیرفت.

نکتۀ جالب این که خواجه بنده نواز و فیروزشاه بهمنی بیست و سه سال بعد به فاصلۀ یک ماه از یکدیگر از دنیا رفتند. آمدن صوفیان از دهلی به فلات دکن طی سده های چهاردهم و پانزدهم م. باعث ایجاد دگرگونیهای سیاسی و مذهبی در این ناحیه شد و پس از آن بود که دیگر حملۀ خلجیها و تغلقیان به دکن توجیه اخلاقی نداشت. شاهان بهمنی و از جمله فیروزشاه از این موقعیت نهایت استفاده را کردند، با توجه به نقش و جایگاه خواجه بنده نواز، آرامگاه وی، پسران و نوادگانش با شکوه خاصی درشهر گلبرگه ساخته شده است. نقاشیهای گل و بوته، نقشهای هندسی و خوشنویسی‎های درون آرامگاه خواجه بنده نواز به خوبی نمایانگر نفوذ هنر ایرانی در معماری بهمنیهاست.

احمدشاه ولی بهمنی پادشاه دیگر دودمان بهمنی، پایتخت را از شهرگلبرگه به بیدر منتقل کرد و از صوفی بزرگ ایرانی شاه نعمت‌الله ولی دعوت کرد که پیش او برود و برای این کار دو نماینده را نزد شاه نعمت‌الله ولی فرستاد، شیخ حبیب‌الله جنیدی و میرشمس الدین قمی، شاه نعمت‌الله ولی در پاسخ به دعوت احمدشاه بهمنی نامه‎ای با دست خط خود نوشت وکلاه سبزرنگ دوازده ترک‌دار خود را به همراه یکی از شاگردانش به نام قطب‌الدین کرمانی نزد احمدشاه فرستاد که با عزت و احترام توسط احمدشاه مورد پذیرش قرارگرفت.

هرچند که شاه به این هم خرسند نشد و باز هم دو نماینده را به نامهای خواجه عماد‌الدین سمنانی و سیف‌الله را نزد شاه نعمت‌الله ولی فرستاد و این بار درخواست کرد که اگر شاه نعمت‌الله ولی نمی‌تواند به بیدر بیاید دست کم پسر خود را بفرستد، اما از آن‌جا که شاه نعمت‌الله ولی تنها یک پسر به نام خلیل‌الله داشت، نوۀ خود نورالله را به بیدر فرستاد.

احمدشاه برای پیشواز نزد نورالله رفت و محلی که به پیشواز او رفته بود را برای بزرگداشت پدربزرگ نورالله یعنی شاه نعمت‌الله، نعمت‌آباد نام نهاد.

پس از درگذشت شاه نعمت‌الله در سال1431م. بود که فرزندش خلیل‌الله به همراه دو پسر دیگرش حبیب‌الله و محب‌الله به بیدر رفتند. نورالله و حبیب‌الله با دختران احمدشاه زناشویی کردند و محب‌الله هم با نوۀ دختری احمدشاه ازدواج کرد. نوادگان پسری شاه نعمت‌الله نقش بسیار مهمی را درکارهای سیاسی بهمنیها بازی کردند. آرامگاه خلیل‌الله موسوم به چوکندی در اشتور نزدیک شهر بیدر در شمال ایالت کارناتاکا قرارگرفته است و فاصلۀ چندانی با آرامگاههای شاهان بهمنی ندارد.

بنای دیگری که در شهر بیدر جای دارد و یادگاری از دورۀ حضور نوادگان شاه نعمت‌الله ولی در دکن است تخت کرمانی نام دارد و در نزدیکی مدرسۀ محمود گاوان وزیر ایرانی بهمنیها جای گرفته است. ساختمانی که به تخت کرمانی نامبردار است دارای ویژگیهای معماری بهمنی است و تزیینات گچبری‌ دارد. نمای ورودی دو طبقه است.

ایوان تاقدار ورودی به گونۀ پرکاری تزیین شده است و در دو طرف ورودی بنا تاقها و تاقچه‌هایی تزیینی به چشم می‌خورد. روی در ورودی بنا نقش شیر به شکل قرینه به نمایش درآمده، شیری که پنجۀ خود را بلند کرده؛ شوربختانه شیر سمت راست از نگاه بیننده از بین رفته است. روی تاقها با مدالهایی تزیین گردیده و در یک مورد متنی مذهبی درون مدال و با خط طغرا(طغری) نبشته شده است. به نظر می‌رسد بنا در دوره‌های بعدی دچار دگرگونی شده است. طبقۀ پایینی بنا رنگ‌آمیزی شده! البته این موضوع در هندوستان عجیب نیست و بارها شاهد بودم که روی بنا و اشیاء باستانی را با رنگ پوشانده‌اند! درون بنا آرامگاهی وجود دارد که روی آن با سکویی چوبی پوشیده شده است و نام بنا نیز برگرفته از نام همین تخت است.

روی سنگ گور و البته سکوی چوبی نیز مطابق سنت مسلمانان هند با پارچه‌های سبز و قرمز رنگ پوشیده شده است. به هنگام بازدیدم از تخت کرمانی موفق به دیدن طبقۀ دوم بنا نشدم! هرچند به طور کلی بنا در وضعیت بسیار نامناسبی قرار دارد و به محل زندگی خانواده‌ای مسلمان از بومیان بیدر تبدیل شده است! نکته بسیار شگفت‌آور در مورد بنا این‌که ساختمان تازه‌ای که کنار آن بنا شده بدون رعایت هیچ فاصله‌ای به آن چسبیده! و آسیبهای زیادی به تخت کرمانی زده است. تخت کرمانی امروزه هم مورد احترام است و بسیاری از مسلمانان بومی به زیارت آن می‌روند.   

 

منابع:

Ansari,N.H.1988.Bahmanid Dynasty,Last updated:2011,www.iranicaonline.org/articles/bahmanid-dynasty.

Eaton,Richard.M.2005.A Social History of the Deccan ,1300-1761,The New Cambridge History of India I:8,Cambridge University Press,pp.33-58.

Javani,Hujjat Allah.2012. ʻʻSufism in the Indian subcontinent”,in An Entry from Encyclopaedia of the world of Islam,Hadda Adel,Gholamali.Elmi,Mohammad Jafar.Taromi-rad,Hassan(eds).EwI press Ltd.London,pp.80-89.

Philon,Helen.2016. Gulbarga.Bidar.Bijapur,Jaico Publishing House,Mumbai,p.72

Yazdani,Gholam.1947,Bidar its History and Monuments,London:Oxford University Press,pp.100-102-141-142.

 

 

    

 

    

 

 

    

 

 

    

 

    

 

    

 

 

 

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه