ارسال به دیگران پرینت

داستان‌هایی با محوریت زنان

جشنواره سی‌وهشتم فیلم فجر هم در نهایت با تمام حاشیه‌هایش آغاز شد؛ با سه فیلم «سه‌کام حبس» سامان سالور؛ «قصیده گاو سفید» بهتاش صناعی‌فرد و البته «عامه‌پسند» سهیل بیرقی. سه فیلم متعلق به سینمای اجتماعی که در یک همزمانی داستان‌هایی با محوریت زنان را روایت می‌کنند؛ زنانی در آستانه بحران‌ها.

داستان‌هایی با محوریت زنان

سه‌کام حبس

هفتمین فیلم کارنامه سامان سالور ابتدا با نام «ملکه موریانه‌ها» پروانه ساخت گرفت و در ادامه به «سه‌کام حبس» تغییرنام داد. به‌ گفته تهیه‌کننده فیلم سامان سالور مهم‌ترین ویژگی‌اش «بازی‌های سخت و قابل تأمل مخصوصا از محسن تنابنده و پریناز ایزدیار» است. فیلمی استاندارد برای سینمای ایران، اگرچه در ادامه موج فیلم‌های «ابد و یک روز»، «مغزهای کوچک زنگ‌زده» و «متری شیش‌ونیم»، اما در بطن خود متعلق به کارگردانی است به نام سامان سالور- که در کارنامه‌اش، در فیلم‌هایی چون «ساکنین سرزمین سکوت»، «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین»، «ترانه تنهایی تهران»، «آمین خواهیم گفت»، «سیزده ۵۹» و «تمشک» همواره واجد نگاهی منتقد و معترض به پدیده‌های جامعه پیرامونش بوده و حالا در «سه‌کام حبس» نیز جنبه دیگری از آن را شاهد هستیم.

«سه‌کام حبس» با بازی محسن تنابنده، پریناز ایزدیار، سمیرا حسن‌پور، متین ستوده، مریم بوبانی، محمود نظرعلیان، یدالله شادمانی، محمد اشکان‌فر و علیرضا مهران قصه‌ای زنانه دارد. البته شاید توصیف «قصه‌ای با محوریت یک زن» توصیف مناسب‌تری برای این فیلم باشد. داستانی درباره یک زوج موادفروش (راستی؛ راز این همدلی عجیب سینمای اجتماعی ایران با موادفروشان چیست؟!)، که به دلیلی مرد از گردونه خارج می‌شود و زن رساندن مواد را به دست مشتریان برعهده می‌گیرد. وظیفه‌ای با پتانسیل عظیمی از تنش‌آفرینی که در «سه کام حبس» نیز از این پتانسیل به خوبی استفاده شده- و حداقل اینکه فیلمی حاصل آمده که سروشکل یک فیلم قابل دفاع را دارد. فیلمی که شخصیت‌هایش را چنان می‌پرورد که خیلی زود بدل به اشخاصی دیرآشنا برای مخاطب می‌شوند، داستانش را با توجه به منطق داستانش، بدون ادا و اطوارهای آن‌چنانی و به قولی بی‌شامورتی‌بازی و بسیار سرراست روایت می‌کند و مضمون موردنظرش را بی‌شعار و فریاد و جیغ‌های بنفش اپیدمی‌شده سینمای اجتماعی با تماشاگران درمیان می‌گذارد.

البته «سه کام حبس» تا حد زیادی یادآور انبوهی از فیلم‌های اجتماعی قبل و بعد خودش است. فیلم‌هایی که با محوریت موادمخدر در سال‌های اخیر تولید شده‌اند. سامان سالور کارگردان این فیلم البته این شباهت را به دلیل ارتباط مستقیم فیلم با واقعیات اجتماعی می‌داند: «سه کام حبس فیلم تلخ و آینه تمام‌نمایی است که در جامعه وجود دارد، روایت غمبار بسیاری از خانواده‌ها و آدم‌هایی است که در این جامعه زندگی می‌کنند و بعضا دوست دارند زندگی بهتری داشته باشند اما موفق نمی‌شوند.»

سالور درباره اینکه به چه دلیل ٦‌سال موفق به ساخت فیلم جدیدی نشده به دلایلی اشاره می‌کند که می‌توان آنها را انتقاداتی بر سینمای ایران نامید: «سینما به‌شدت کالای گرانی شده است. زمانی با مبلغ زیر یک‌میلیارد تومان فیلم ساخته می‌شد، اما الان باید چندبرابر آن را دستمزد بازیگر اصلی بدهید و این اتفاق نه فقط برای سینما بلکه در موارد مختلف زندگی واقعی هم وجود دارد. وقتی یک ماشین معمولی تولید داخل از هفت‌میلیون تومان به شصت‌میلیون تومان می‌رسد، یا خانه و ملزومات زندگی گران می‌شود، سرمایه‌گذار می‌خواهد هرچه سریع‌تر و با‌ درصد بالا به سود برسد و غالبا ترجیح می‌دهد از فرمول‌های رایج استفاده کند و فیلم کمدی بی‌دردسری بسازد که تعداد روز‌های فیلم‌برداری آن کم است و بازیگرانش را می‌تواند با قرارداد‌های پایین‌تر راضی کند؛ چراکه ساختن فیلم‌های اجتماعی تلخ به دلیل سختی‌های کار و ممیزی و راضی‌کردن سرمایه‌گذار به‌شدت سخت می‌شود و همین باعث می‌شود ۶‌سال فیلم نسازم، ولی ترجیح می‌دهم فیلمی را بسازم که حس می‌کنم درست است و سه کام حبسی را تولید کنم که احساس می‌کنم پس از آماده‌شدنش فیلم داستان‌گو و قصه‌گویی است که می‌تواند تأثیر خودش

 را بگذارد».

«سه کام حبس» فیلم تلخی است. فیلمی که تماشاگر را بی‌واسطه با خودش مواجه می‌کند. سامان سالور اما تلخی فیلمش را رد می‌کند: «نه. سه کام حبس تنها واقعیت را می‌گوید. نه این فیلم که هر فیلم دیگری باید به‌گونه‌ای باشد که به جز سرگرمی، مسائل و مشکلات جامعه را واکاوی کند و فکر مخاطبی را که از سالن بیرون می‌آید، درگیر کند. همان‌گونه که فیلم وظیفه سرگرمی دارد، وظیفه نقد، تفکر و روشنگری نیز دارد و‌‌ ای کاش جای سینمای متفکر در سینمای کنونی ما

خالی نبود.»

قصیده گاو سفید

دومین فیلم بهتاش صناعی‌ها بعد از فیلم تحسین‌شده «احتمال باران اسیدی» از کنجکاوی‌برانگیزترین فیلم‌های جشنواره بود. فیلمی که کارگردانش گفته بود حاصل ٩‌ سال تلاش اوست و توقعات را از فیلمش به‌شدت بالا برده بود. اما بعد از نمایش فیلم، نه‌تنها فضای عمومی سینمای رسانه‌ها علیه فیلم «قصیده گاو سفید» نبود که حتی بسیاری از این فیلم به‌عنوان تجربه‌ای یکه‌ویگانه نام می‌بردند که پتانسیل موفقیت‌های داخلی و خارجی فراوانی دارد.

«قصیده گاو سفید» با روایت داستان جذاب و تکان‌دهنده ‌زنی که پس از قصاص شوهرش متوجه بی‌گناهی او می‌شود، در راستای سلیقه سینمایی کارگردان فیلمی چون «بارش باران‌های اسیدی» و مستند «دیپلماسی شکست‌ناپذیر آقای نادری» است. کارگردانی که آشکارا به سینمای قصه‌گو علاقه‌مند است؛ اما در عین حال اشتیاقی به قصه‌گویی مرسوم سینمای عامه‌پسند ایران ندارد. فیلم‌سازی که با بازیگرانی جذاب که سوپراستار نیستند -و اصلا برای همین هم شایعات موجود درباره احتمال حضور شهاب حسینی در روزهای پیش‌تولید این فیلم چندان قابل باور نبود- داستان متفاوت فیلم‌هایش را به شیوه‌ای متفاوت‌تر روایت می‌کند. این مهم‌ترین خصیصه «قصیده گاو سفید» است.

صناعی‌ها که پیش از این در‌ سال ١٣٩٣ با فیلم سینمایی «احتمال باران اسیدی» موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم‌نامه شده بود، در «قصیده گاو سفید» نقش اصلی فیلمش را به مریم مقدم سپرده که پیش‌تر در ساخت مستند «دیپلماسی شکست‌ناپذیر آقای نادری» و با بازی در فیلم «بارش باران‌های اسیدی» با صناعی‌ها همکاری داشته است. تصمیمی که نتیجه‌ای حیرت‌انگیز به بار آورده، چنان‌که می‌گویند اگر یک تن از عوامل این فیلم شانس موفقیت در مراسم اختتامیه جشنواره را داشته باشد، آن یک نفر بی‌تردید مریم مقدم خواهد بود.

عامه‌پسند

سومین فیلم سهیل بیرقی بعد از «من» و «عرق سرد» با همان مایه‌های دو فیلم قبلی او ساخته شده است. فیلمی با داستانی زنانه، درباره معضلات اجتماعی جنسیت‌زده، با این تفاوت که شخصیت‌های محوری دو فیلم قبلی بیرقی را لیلا حاتمی و باران کوثری به‌عنوان نماینده زنان دهه پنجاه و شصت بازی می‌کردند، و حالا در «عامه‌پسند» پرسوناژ اصلی فیلم را زنی که از دهه چهل است، فاطمه معتمدآریا، ایفا می‌کند. سهیل بیرقی می‌گوید که در «عامه‌پسند» با اینکه سعی کرده به سوژه‌های روز بپردازد و حداقل این‌که به رخدادهای پیرامونش بی‌تفاوت نباشد، اما این سوژه‌های روز کمترین ارتباطی با تیترهای روز ندارند: «رفتارهایی مانند خشونت، عصبانیت، قهرمانان بی‌اعصاب، شکستن و فریادزدن که این روزها مد شده سوژه‌های روز است. «عامه‌پسند» به احوال شخصی و عاطفی خانواده ربط دارد؛ چون قهرمانش یک زن است و اتفاقا سراغ زنی رفته که بیرون از جریان اصلی سینمای ایران می‌گنجد. ما در این فیلم به سمت زنی رفته‌ایم که در دوران سپری‌شده روزگار خودش به سر می‌برد، نسلی که مادران ما هستند، اینکه چرا این زن‌ها آن رضایت و آرامش لازم را ندارند؟ چون همیشه منتسب به مادر‌بودن یا همسربودن هستند. هیچ‌وقت هویت مستقل آنها به‌عنوان یک زن یا قبل از آن به‌عنوان یک انسان آزاد بررسی نشده است. «عامه‌پسند» تحلیل موقعیت زنی است که بعد از ۵۷‌ سال زندگی تصمیم می‌گیرد از حالت معمولی‌بودن و خانه‌داربودن دربیاید و انتخاب می‌کند که به تمام وابستگی‌های خانوادگی‌اش پشت کند.»

مهم‌ترین ویژگی «عامه‌پسند» در تفاوتی است که با دیگر فیلم‌های اجتماعی دارد، یا همان‌طور که سهیل بیرقی می‌گوید: «ما داستان زنی را روایت می‌کنیم که وقتی شوهرش او را پس می‌زند به‌ جای اینکه در خانه بنشیند و ژست یک قربانی را بگیرد، تصمیم می‌گیرد بلند شود و برای خودش یک هویت جدید بسازد. این زن بعد از خانه‌داربودن مطالباتی دارد و دیگر نمی‌خواهد آدم معمولی باشد. آیا بابت این مطالبات تأیید می‌شود؟ اگر مطالبات او عامه‌پسند نباشد این زن باید حذف شود؟»پرسش‌هایی که «عامه‌پسند» طرح می‌کند، مهم‌ترین پرسش‌های سال‌های اخیر از منظر برابری‌طلبی هستند. از این منظر است که می‌توان «عامه‌پسند» را فیلم مهمی نامید. فیلمی که بی‌تردید چه در جشنواره و چه در زمان اکران سروصدای زیادی ایجاد خواهد کرد.

 

منبع : روزنامه شهروند
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه