ارسال به دیگران پرینت

عاقبت فرزندان زندانیان چیست؟!

توجه به خانواده هایی که در غیاب پدر یا مادر زندانی خود به سر می برند اصلی حائز اهمیت است که غفلت از آن در مواردی مسبب بازتولید بزه از سوی فرزندان چنین خانواده هایی خواهد شد.

عاقبت فرزندان زندانیان چیست؟!

۵۵آنلاین :

سید محمد حسین کاظمی

دانشجوی علوم سیاسی

زندان یکی از نهادهای اجتماعی دیرینه است که پیشینه ای تاریخی و پرفراز و نشیب دارد. درابتدا زندانی کردن با هدف ایجاد رنج جسمانی در فرد زندانی همراه بوده است.اما امروزه فرایند زندانی کردن نوعی مجازات جسمانی محسوب نمی شود و امروزه مجازات حبس و سلب آزادی،جایگزین شیوه های پیشین شده و به همین دلیل در دوران معاصر بر اهمیت زندان ها و نقش آن ها در مجازات و پیشگیری از جرم افزوده شده است.وجود مجازات در قالب حبس و زندان کردن مجرم از 2 طریق باعث پیشگیری از وقوع جرم می شود.نخست مجرم را از جامعه دور نگه می دارد و احتمال ارتکاب مجدد جرم را کاهش می دهد.دوم،زندان سبب می شود که افراد پیش یا هنگام ارتکاب جرم نسبت به عواقب آن حسابگری نمایند و از ترس عواقب،از انجام آن عمل منصرف شوند.در دهه های اخیر و با توجه به ازدیاد جرم و تبهکاری برای مقابله با مجرمان و به منظور دور نگاه داشتن مجرم از جامعه، نظام های قضایی بیشتر توجه خود را به مجازات زندان معطوف کرده اند. این امر سبب توسعه نظام زندان ها و افزایش آمار زندانیان شده است.در حال حاضر یکی از مشکلات جدی جامعه ایران نیز ورود سالانه هزاران نفر به واسطه ارتکاب انواع جرایم، به زندان است. آمار زندانیان در سال های اخیر با اظهار تاسف رو به افزایش بوده است.گسترش زندان ها و افزایش آمار زندانیان انتقادهای متعددی در پی داشته است، از جمله، هزینه های سنگینی که این مراکز بر دوش اجتماع دارند.بنابراین در پایان قرن بیستم در اندیشه های جزایی تدابیری برای جایگزینی زندان در نظر گرفته شده است.دسته اول مربوط به چگونگی اجرای مجازات زندان است. مانند نیمه آزادی، زندان باز، زندان در خانه، یا این که هدف آنها اجتناب از اجرای تمام یا قسمتی از حکم زندان است،مثل تعلیق و آزادی مشروط.دسته دوم تدابیری هستند که از مجازات حبس جدا هستند و به عنوان کیفر اصلی جایگزین زندان می شوند،مانند جزای نقدی، اشتغال به کار عام المنفعه، مجازات های سالب یا محدود کننده حقوق و فعالیت های حرفه ای.

در دستگاه قضایی ایران نیز،زندان به عنوان مرکز اصلاح و تربیت تلقی می شود.به طوری که در ماده 3 آیین نامه های اجرایی سازمان زندان ها و اقدمات تامینی و تربیتی کشور،زندان چنین تعریف شده است: زندان محلی است که در آن محکومان قطعی با معرفی مقامات ذیصلاح قضایی و قانونی برای مدت معین یا به طور دایم به منظور اصلاح و تربیت و تحمل کیفر نگهداری می شوند.

پس اگر کیفر زندان در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران به منظور اصلاح و تربیت در نظر گرفته می شود باید با توجه به عوارض و پیامدهای آن و با هدف اصلاحی نه صرفا به عنوان مجازات به کار رود.هر انسانی مسئول اعمال و کردار خویش است.اما در میان خانواده هر فردی،کسانی چون همسر و فرزندان هستند که در مواقع بسیاری باید متحمل اشتباه عضوی از خانواده شوند. به طور معمول تاثیر پذیری خانواده از زندانی شدن یکی از والدین در دو زمینه عوارض مربوط به همسر و فرزندان قابل بحث است. به عبارت دیگر، یک دسته از عوارض زندانی شدن فرد متوجه همسر او می شود و دسته دیگر متوجه فرزندان شخص می شود که این دو دسته عوارض و وجوه مشترک متفاوتی دارند. البته تعامل این دو دسته مشکل،خود مشکلات دیگری برای خانواده به بار می آورد.

حال باید پرسید که چه مخاطراتی متوجه فرزندان زندانیان می باشد؟

توجه به خانواده هایی که در غیاب پدر یا مادر زندانی خود به سر می برند اصلی حائز اهمیت است که غفلت از آن در مواردی مسبب بازتولید بزه از سوی فرزندان چنین خانواده هایی خواهد شد.در هر جامعه ای،قانون گذار با هدف اصلاح بزهکار و اعمال بازدارندگی از وقوع جرم،مجازات هایی را در نظر می گیرد که یکی از این موارد تادیبی،مشمول سلب آزادی، حبس و صدور حکم زندان برای فرد یا گروه مجرم و بزهکار می شود.اما خانواده های زندانیان تاوان چه چیزی را باید بدهند!عبارت سوخته شدن تر و خشک از ضرب المثل هایی است که در برخی موارد می توان در خصوص خانواده های زندانیان به کار برد،خانواده ای که تاوان غفلت،سرکشی،انحراف فکری،اخلاقی و بزه عضو زندانی خود را متحمل می شود،از سوی دیگر نمی توان به دلیل دشواری هایی که خانواده با آن روبرو می شود از حبس و زندان فرد مجرم چشم پوشی کرد،زیرا در چنین شرایطی نظم و آرامش اجتماعی با چالش مواجه می شود.اگرچه حبس زدایی،از نظریه هایی است که بعضا از سوی برخی کارشناسان اجتماعی مطرح می شود و می توان در برخی موارد ،با جایگزینی مجازات هایی متناسب،آن را مدنظر قرار داد،لیکن حذف کامل حبس حداقل در شرایط موجود اجتماعی که برخی قانون شکنی ها و هنجار شکنی ها بنیان جامعه را تهدید می کند امکان پذیر به نظر نمی رسد.اما آنچه که نیازمند توجه هر چه بیشتر می باشد،آسیب ها و مخاطراتی است که خانواده زندانی با آن مواجه می شود.الگوپذیری فرزندان از والدین همواره از مولفه هایی محسوب می شود که مورد توجه جامعه شناسان،آسیب شناسان،متخصصان علوم رفتاری و روانشناسان قرار می گیرد.این تاثیر پذیری و الگوبرداری،دامنه وسیعی را در بر می گیرد که بخشی از آن نشات گرفته از موارد مثبت و برخی دیگر نشات گرفته از نکات منفی است که در مجموع پایه شخصیتی فرزندان را شکل می دهد.در یک نگاه دقیق به روشنی در می یابیم که محیط زندگی،خانه و خانواده و تعاملات درون خانوادگی والدین و فرزندان با یکدیگر در بروز یا پیشگیری از جرم و بزه نقش بسزایی ایفا می کند.به عبارت دیگر مناسبات و مراودات و فضای اخلاقی،معنوی و تربیتی حاکم بر این خرده نهاد اجتماعی می تواند بصورت بالقوه تنش آفرین و جرم ساز و یا بالعکس اخلاق محور و بهنجار محسوب شود.

یکی از اصلی ترین عوامل بروز جرم و بزه در فرزندان،از هم گسیختگی خانواده است و هر آنچه عمق این گسیختگی عمیق تر و شدیدتر شود،ضریب گرایش به جرم و تخلف نیز افزایش می یابد.در چنین شرایطی،حبس یکی از اعضا(پدر،مادر یا سرپرست خانوار) می تواند ضریب از هم گسیختگی اشاره شده را تشدید کند.در چنین بستر و شرایطی،اتخاذ تدابیر و تمهیدات هوشمندانه برای حفظ بنیان خانواده و جلوگیری از فروپاشی احتمالی آن،اصلی ضروری و حائز اهمیت است که می تواند از زایش جرایم و بزه های دیگری جلو گیری کند.همواره تصویری که کودکان،از پدر و مادر خود دارند،به مثابه قهرمانان و اسطوره هایی است که زندگی آنها را سمت و سو می دهد.هر گونه خللی در این تصور و شکست این برداشت ذهنی،می تواند فرزند خانواده را با سرخوردگی هایی عمیق مواجه سازد.بنابراین نخستین تاثیر حبس والدین،شکسته شدن این تصور و ذهنیت در فرزندان است و چنین امری،گام نخست تزلزل شخصیتی و رفتاری کودکان به شمار می رود.پیرو تحقیقاتی که در کشورهای توسعه یافته انجام شده،قریب به 30 تا 80 درصد از فرزندان و کودکانی که حبس والدین خویش را تجربه می کنند به سمت بزه و هنجارشکنی گرایش پیدا می کنند و بخش اعظمی از این گروه با اختلالات شخصیتی شدیدی مواجه می شوند که گاه کلیت زندگی آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد.در جامعه ما نیز کم و بیش چنین امری صادق است و با بررسی پرونده بزهکاری جوانان و نوجوانان،محرز می شود که خانواده های بخش قابل توجهی از این گروه(کودکان،نوجوانان و جوانان بزهکار)با ناهنجاری ها و مشکلات عدیده ای روبرو بوده اند.تغییر در نظام سرپرستی،یکی دیگر از پیامدهای شایع در چنین خانواده هایی محسوب می شود که چنین تغییری می تواند با عوارض ناخوشایندی برای فرزندان همراه شود.گاهی والده فرزندان،پس از حبس پدر نسبت به طلاق و جدایی از همسر خویش اقدام می کند و در چنین شرایطی دو حالت بوجود می آید،یا با ازدواج مجدد مادر،ناپدری وارد زندگی چنین فرزندانی می شود و در حالت بعدی ممکن است عمو،دایی،خاله،عمه و...سرپرستی فرزندان را بر عهده بگیرند.در اغلب اوقات چنین تغییراتی با پس لرزه های روحی،عاطفی و روانی همراه می شود که جامعه پذیری و فرآیند سازگاری فرزندان را تحت تاثیر قرار می دهد.افت تحصیلی،پرخاشگری،همنشینی با همسالان ناهنجار،فرار از خانه،اعتیاد و...از جمله عوارضی است که احتمال گرایش فرزندان به آن وجود دارد،که البته نمی توان چنین عوارض هایی را به تمامی اعضای خانواده تعمیم داد،اما می تواند به عنوان مخاطراتی که ضریب بروز آن کم نیست،مورد بحث قرار گیرد.اگرچه استثنائاتی نیز در خصوص تغییر سرپرستی ها وجود دارد،به این ترتیب که ممکن است،رفتار پدر یا مادر زندانی با فرزندان آن چنان نامناسب و غیر قابل تحمل بوده که این تغییر سرپرستی با استقبال فرزندان همراه شود.رفتار سرپرست جدید با کودکان و فرزندان چنین خانواده هایی مولفه ای بسیار حائز اهمیت است که می تواند این تهدید را به فرصتی برای فرزندان مبدل کند.نقش تعاملی سازنده و ارتباط محبت آمیز در چنین شرایطی بسیار حائز اهمیت است.به واقع پدر یا مادر در چنین فرزندانی باید به نحوی با فرزندان خویش ارتباط برقرار کنند،که آن ها خلا سرپرست غایب را در کمترین حد ممکن احساس نمایند.مهر و محبت،افزایش دایره ارتباطات سازنده با آشنایان و بستگان،تعریف و فراهم کردن امکانات تفریحی و آموزشی،ایجاد شور و نشاط در خانواده و لحاظ کردن تغییرات سازنده بصری در خانواده،از نمونه اقداماتی است که در روح و روان فرزندان چنین خانواده هایی تاثیر بسزایی ایفا می کند و می تواند مخاطرات و تهدیدات این معضل را به نحو قابل توجهی به حداقل ممکن کاهش دهد.یکی از دغدغه های اصلی در برخی از خانواده هایی که با این مشکل مواجه هستند،معطوف به مسائل اقتصادی می شود.هر آنچه عمق نیازها و محدودیت های اقتصادی تشدید شود به همان میزان ضریب بروز ناهنجاری و آسیب های اجتماعی در فرزندان این خانواده ها نیز افزایش می یابد.تقویت حمایت های دولتی و افزایش مشارکت خیرین برای تامین مایحتاج و تزریق کمک های مالی به چنین خانواده های نیازمندی،تاثیر بسیاری در کاهش آسیب ها و تهدیدات احتمالی پیش روی این گروه از خانواده ها ایفا می کند.

منبع : 55 آنلاین
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه