ارسال به دیگران پرینت

پایان حکومت توئیتری ترامپ و آغاز زمامداری شبکه‌های اجتماعی

ترامپ از سایه سر توئیتر، خود را از بسیاری از رسانه‌ها بی‌نیاز می‌دید و در هر شرایطی که دوست داشت با یک توئیت نظرش را راجع به هر اتفاقی بیان می‌کرد.

پایان حکومت توئیتری ترامپ و آغاز زمامداری شبکه‌های اجتماعی

بسته شدن حساب کاربری توئیتر دونالد ترامپ یک نقطه عطف در روند قدرت نمایی و فراگیر شدن شبکه‌های اجتماعی است و توئیتر این مهم را به اسم خود رقم زد.

این اتفاق مصداق بارز شعر معروف «بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر/ دیدی که چگونه گور بهرام گرفت» است.

شاید اغراق نباشد اگر بگویم برای ترامپ از دست دادن توئیترش از رئیس جمهور نبودن در 4 سال آینده دردناکتر بوده است. او غالب رسانه‌ها را "فیک نیوز" می‌خواند و از طریق توئیتر هر آنچه خود دوست داشت را منتشر می‌کرد و حالا این تریبون را ندارد شاید به همین دلیل است که اعلام کرده شبکه اجتماعی خود را دایر خواهد کرد.

نکته جالب توجه این که در چند سال گذشته ترامپ از طریق رسانه اجتماعی توئیتر افکار، اهداف و طرح‌های خود را پیش می‌برد و به جایگاهی ثابت دست یافته بود به گونه‌ای که هر روز در قبال تمامی اتفاقات مهم سیاسی جهان و آمریکا، رسانه‌ها و افکار عمومی منتظر توئیت‌های ترامپ بودند و به نوعی حکومتی توئیتری راه انداخته بود ولی حال عمر این زمامداری قبل از پایان ریاست جمهوریش به سر رسیده است.

ترامپ از سایه سر توئیتر خود را از بسیاری از رسانه‌ها بی‌نیاز می‌دید و هر وقت و در هر شرایطی که دوست داشت با یک توئیت نظرش را راجع به هر اتفاقی بیان می‌کرد. اتفاقا یکی از دلایل پیدا کردن طرفداران زیادی در آمریکا همین بود که او (خود ترامپ و تیم فکر او) مخاطب هدفش را شناخته بود و بدون واسطه پیامش را به آنها منتقل می‌کرد.

رئیس جمهور در ایالات متحده از حیث قدرت به یک نوع شاه شدن چهار ساله تشبیه می‌شود و حال فکر کنید که قدرتمندترین شخص سیاسی کشور در قبال یک پلتفرم نمی‌تواند کاری انجام دهد.

واقعیت این است که پرسش‌های زیادی ذهن را درگیر می‌کند اگر این اتفاق در 2 هفته به پایان دوره ریاست جمهوری ترامپ نبود آیا باز هم چنین رقم می‌خورد؟ آیا باز توئیتر حاضر می‌شد که یکی از مهمترین چهره‌های توئیت زن خود را حذف کند و قیدش را بزند؟ آیا این اقدام توئیتر در راستای هم‎گامی با جو ضد ترامپ در آمریکا، اروپا و ... نبوده است؟ و پرسش‌های دیگری چون آیا این اقدام توئیتر مانع گردش آزاد اطلاعات نمی‌شود؟ نوعی اشاعه حذف و سانسور نیست؟ و ...

با تمام نقدهایی که بر سیستم اقتصاد سرمایه داری وارد است اما مهمترین نکته بسته شدن حساب توئیتری ترامپ این است که دولت قدرتمندترین کشور جهان به لحاظ ساز و کار قانونی و حتی غیر قانونی توان رویارویی با یک پلتفرم اینترنتی بخش خصوصی را ندارد. نه می‌تواند آن را ببندد، فیلتر کند و یا ...

به دلیل عمر کم گسترش و عالمگیر شدن شبکه‌های اجتماعی، جامعه بشری در قبال چنین پدیده‌ای هنوز بسیار خام و ناپخته است و نمی‌توان به طور نزدیک به یقین درباره آن سخن گفت.

پایان حکومت توئیتری ترامپ

بهرحال بالشخصه چون ترامپ را دوست نداشتم و او را مانند یکی از شاخ‌های مجازی می‌دانم که اتفاقا هم پولدار است و هم لوس، بی‌مزه و قلدرماب، از این قضیه خوشحال شدم.

هم از اینکه او دوباره رئیس جمهور آمریکا نشد و هم از اینکه حساب توئیتری او بسته شد ولی این خوشحالی من قطعا هیچ تاثیری به حال مناسبات این جهان ندارد.

از روزی که توئیتر حساب کاربری دونالد ترامپ را بست مطمئن باشید، یک اتفاق جدیدی در جهان رخ داده است و مناسبات بسیاری در عالم سیاست و شبکه‌های اجتماعی تغییر خواهد کرد چون سیاستمداران از این قضیه ناراضی خواهند بود و از طرف دیگر هم این شبکه‌های اجتماعی به قدرت خود ایمان آوردند و قطعا میان این 2 نهاد تقابل و تعامل بیشتری شکل خواهد گرفت.

یک مثال ساده بزنم: بشریت و جوامع انسانی در قبال یک اتفاقی مانند بمب اتم و انفجار هسته‌ای تجربه‌ای در ژاپن داشته است و از آن روز تا به حال همواره با رویکرد پرهیز از تکرار آن فاجعه به جلو رفته و استراتژی کلی این است که چنین حادثه‌ای در هیچ زمان و مکانی دوباره رخ ندهد.

از یک طرف این تصمیم درستی است ولی شق منفی آن این است که کشورهایی که چنین سلاحی را داشته باشند را دیگر کسی نمی‌تواند به آنها بگوید پشت چشمتان ابرو است نمونه بارز آن کره شمالی. به محض اینکه تنش سیاسی، حقوق بشری یا ... با کره شمالی بالا می‌گیرد آنها 2 مانور پرتاب موشک برگزار می‌کنند و به همه یادآوری می‌شوند که ما بمب اتم داریم که با موشک می‌تواند هرجای دنیا را بزند و ...

پایان حکومت توئیتری

حال این قدرت فراگیر اینترنت و شبکه‌های اجتماعی واقعا از یک طرف بسیار مثبت است و جای امید دارد ولی یک وجهه ترسناک هم در آن دیده می‌شود.

انسان در قبال اینترنت و قدرت شبکه‌های اجتماعی هنوز بسیار کم تجربه است و مانند نوزادی است که از دیدنش و بازی کردن با او داریم لذت می‌بریم اما واقعیت این است نمی دانیم که این کودک در حال رشد (با این سرعت زیاد) وقتی بزرگ شود چگونه موجودی خواهد بود؟

سرعت تغییرات جهان به اندازه‌ای شتاب گرفته است که بمباران خبر و اتفاقات، فرصت تحلیل را بسیار کم کرده است ولی در آینده معلوم خواهد شد تبعات و پیامدهای چنین اتفاقاتی تا چه اندازه مثبت بوده و تا چه اندازه منفی؟!

 

منبع : عصر ایران
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه