«برخلاف وظایف قانونی خود در بازار محصولات فرهنگی و هنری دخالت نکنید و اجازه دهید صنوف و مناسبات عرضه و تقاضا، تعیینکننده تولید یا عدم تولید سریالهای نمایش خانگی باشند. قطعاً اصرار و ادامه تصمیمات غیرکارشناسانه در این باره میتواند در ماههای آینده منجر به بیکاری گسترده بیش از ١٥هزار نفر شود.»
این یکی از هشدارهای متأخری است که به تغییر روند صدور مجوزهای سریالهای شبکه نمایش خانگی و سپرده شدن این امر به صداوسیما صورت گرفته است. انجمن صنفی «شرکتها و موسسات فیلمسازی ایران» در این بیانیه هشدارگونه توقف صدور پروانه ساخت برای تولیدات مجموعههای نمایش خانگی را مربوط به تلاشهای صداوسیما برای کنترل شبکه نمایش خانگی عنوان کرده و این اتفاق را مقدمهای میداند برای ویرانی و سقوط کامل این شبکه. البته این انجمن صنفی تنها شخص یا نهاد و ارگانی نیست که کنترل نمایش خانگی به دست صداوسیما را باعث بروز آسیبهای عمدهای برای این شبکه میداند.
درواقع از زمانی که خبر رسید صدور مجوزهای این شبکه از دست ارشاد خارج شده و در اختیار صداوسیما قرار خواهد گرفت، بسیاری از فعالان این صنعت این اتفاق را مقدمهای برای سقوط این صنعت- که در دل صنعت سرگرمی این سرزمین تنها بخشی بود که به اصطلاح رایج بازار دخل و خرج میکرد- عنوان کردند. به باور مخالفان، تنوع سلیقه مهمترین دلیل موفقیت محصولات نمایش خانگی بود و صداوسیما نخواهد توانست این تنوع را تحمل کند و همین هم باعث شکست تلاشهای این سازمان در سریالسازی برای نمایش خانگی خواهد شد. یا همانطور که فریدون جیرانی گفته: «سریالهای شبکه نمایش خانگی از دل شهر جدید بیرون آمدند، شهری که به لحاظ تغییر ارزشها و سبک زندگی دیگر در تلویزیون قابل نمایش نیست و بنابراین تلویزیون اگر متوجه نباشد که شرایط تغییر کرده و با مناسبات گذشته و برای یک سلیقه و یک تفکر نمیتوان سریال تولید کرد در این عرصه شکست خواهد خورد.»
منصور سهرابپور تهیهکننده فیلم سینمایی «درخونگاه» و «حمال طلا» و مجموعههای «ساخت ایران ١ و ٢» که از تولیدات موفق شبکه نمایش خانگی در سالهای گذشته بودند، یکی از مخالفان سپرده شدن صدور مجوز سریالهای شبکه نمایش خانگی به دست تلویزیون است. این تهیهکننده البته بر این باور است که این تصمیم گرفته شده و حالا موافقت یا مخالفت ما نمیتواند این روند را به هم بزند: «دیدهایم که اگر قرار باشد اتفاقی بیفتد، این نظرات مثبت و منفی تأثیری در وقوع آن ندارد و صحبت کردن در این مورد فایدهای نداشته.»
سهرابپور عقیده دارد که شبکه نمایش خانگی تاکنون موفق عمل کرده و اگر هم ایرادات کلی در این میان وجود دارد، جزئی و قابل حل است و لزومی به تغییر متولی این شبکه نیست. به باور این تهیهکننده، معضلات اصلی شبکه نمایش خانگی چیزی نبود که با تغییر متولی صدور مجوز بتوان آنها را حل کرد: «اساسیترین معضل شبکه نمایش خانگی که جلوی بارور شدن آن را میگرفت و مانع از بازگشت بهینه سرمایه بود، انتشار نسخه قاچاق و دانلودهای غیرقانونی بود و هست. یعنی وقتی یک قسمت جدید توزیع میشود، میبینیم که در همان روز سایتها و کانالهای دانلود غیرمجاز آن را بارگذاری میکنند و آخر شب هم یک سری از شبکههای ماهوارهای آن را نشان میدهند و طبیعی است که این اتفاقات کمر تهیهکننده و سرمایهگذار را بشکند و مانع از استقبال مردم از این محصولات شود.»
سهرابپور در مورد کیفیت فنی و محتوایی سریالهای شبکه نمایش خانگی هم میگوید: «بیشک نقدهایی وجود دارد و حتی خود من هم یکی از منتقدان شماری از سریالها هستم و باور دارم که ارشاد باید نکاتی را در این زمینه به سازندگان آثار پیشنهاد میکرد، اما حتی با این پیشفرض هم باز در این عرصه حمایت ارشاد لازم است و برای تزریق خوراک فرهنگی درست و مناسب به جامعه، این ارشاد است که باید در تعامل با سازندگان آثار نمایش خانگی سازوکارهایی تمهید میکرد.»
تهیهکننده سریال نمایش خانگی ساخت ایران میگوید: «مسیری که نمایش خانگی داشت طی میکرد فارغ از یکسری ایرادات جزئی، مسیری قابل قبول بود که داشت به نتیجه هم میرسید و شاهد این مثال تعداد تماشاگران سریالهای این شبکه بود که با توجه به معضلاتی از قبیل انتشار نسخههای قاچاق و همچنین پخش از شبکههای ماهوارهای باز هم مورد استقبال قرار میگرفت و روندی که طی شده بود سریالسازی را تبدیل به کاری کرده که توجیه اقتصادی دارد و میتواند برای سرمایهگذاران انگیزه لازم را برای ورود به این عرصه ایجاد کند. وقتی صنعتی به چنین موقعیتی میرسد منطقی است که ایرادات موجود را با یک پالایش اندک به مسیر درست بازگرداند، نه اینکه راهکاری اندیشیده شود که در وهله نخست به تعطیلی این صنعت بینجامد. اصلا در بحبوحه این اختلافات کسی به این موضوع اندیشیده که تعطیلی این شبکه انبوه مخاطبانی را که از ماهواره پای شبکه نمایش خانگی نشسته بودند، به کجا میفرستد؟ نه این است که مهمترین کارکرد این شبکه جذب مخاطبان شبکههای فارسی زبان خارج از مرزها بود؟ وگرنه برای کسانی که سلیقهشان صداوسیمای خودمان است که محصولات مناسب در شبکههای داخلی وجود دارد. اما حالا تعطیلی نمایش خانگی این طیف از مخاطبان را دوباره به آغوش ماهوارهها میفرستد.»
بلاتکلیفی فعلی آثار نمایش خانگی و عدم صدور مجوز برای سریالهای جدید به بهانه اشباع این بازار موضوع مورد انتقاد دیگری است که به گفته منصور سهرابپور باید فکری برایش بشود: «فارغ از اینکه درنهایت وظیفه صدور مجوز برعهده کدام نهاد میافتد و صداوسیما یا وزارت ارشاد این کار را برعهده میگیرند، اما نباید فراموش کرد که این عرصه نباید تعطیل بماند. به هر حال این شبکه و استقبال مردم و موفقیتهای فعلیاش یک اتفاق یک شبه نیست و حاصل یک دوره دوازده ساله است. یعنی عدهای که بیشترشان هم از بخش خصوصی بودهاند، ١٢سال زحمت کشیده و آزمون و خطا و هزینه کرده و موفق شده و شکست خوردهاند تا اینکه شبکه نمایش خانگی به جایی رسیده که الان هست. در این شرایط نمیشود به دلیل اختلافاتی که بین تلویزیون و وزارت ارشاد برای کنترل این شبکه وجود دارد، تمام فعالیتهای این شبکه متوقف شود. این نشدنی و البته غیرمنطقی است. روند منطقی این است که در شرایطی که اختلافات موجود پی گرفته میشود و دنبال راهحلی بر این اختلافات و انتخاب یا انتصاب نهادی برای کنترل این شبکه هستیم، باید تمهیدی اندیشیده شود که فعالیتهای این شبکه ادامه پیدا کند و همزمان هم راهکارهایی برای حل اختلافات اندیشیده شود.»
نابودی نمایش خانگی
[سیدضیاهاشمی، رئیس جامعه صنفی تهیهکنندگان] تلویزیون با این همه شبکه داخلی و خارجی مگر در وظایف ذاتی خود موفق بوده که حالا آمده و دست روی شبکه نمایش خانگی هم گذاشته است؟ در شرایطی که تنها بخش خبری تلویزیون است که اندک بینندههایی دارد، چگونه میخواهد شبکه نمایش خانگی را اداره کند- که کلا باید برای جلب و جذب مردم برای تماشای آثار جذاب باشد. در تلویزیون اما خبری از جذابیت نیست و اگر شبکه نمایش خانگی را هم در اختیار بگیرد بیتردید آن را نابود خواهد کرد. واقعا نمیدانم چه اصراری بر این کار تمام اشتباه وجود دارد. البته کتمان نمیتوان کرد که شبکه نمایش خانگی هم ایراداتی دارد، اما عقل و منطق حکم میکند که باید ایرادات و اشکالات را برطرف کرد، نه اینکه به خاطر آن کل آن رسانه را نابود کرد.
دو دنیای متفاوت
[مهدی گلستانه، تهیهکننده وکارگردان] من مخالف سپردن پروانه ساخت سریالهای نمایش خانگی به صداوسیما هستم، بهخصوص اگر قرار باشد شبکه نمایش خانگی به سمت بدل شدن به نسخه مشابه تلویزیون حرکت کند. اگر قرار باشد این رسانه هم همان محدودیتهای تلویزیون را داشته باشد، مردم مگر دیوانهاند برای سریالهایی که شبیه آنها به رایگان در تلویزیون پخش میشود، هزینه کنند؟ به عبارت بهتر مخاطب نمایش خانگی به دنبال چیزهایی که در تلویزیون نمیبیند به این شبکه سر میزند، لوکیشن، پوشش، روابط، شخصیتها و... در سریالهای رسانه خانگی به واقعیت نزدیکترند و اگر قرار باشد اینها هم شبیه تلویزیون شوند، قطعاً مردم از آن استقبال نخواهند کرد. توجه باید کرد که موتور محرک درامهای سریالهای نمایش خانگی مثلث عشقی و عشقهای نامتعارف است- که در تلویزیون سالهاست جایی ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید