ارسال به دیگران پرینت

صاحب نظرانی خود شیفته

پیروی از افراد نامتخصص و عموما کم سواد در حوزه اجتماعی و سیاسی در جامعه از هر سمی مهلک تر است.

صاحب نظرانی خود شیفته

۵۵آنلاین :

سید محمد حسین کاظمی

دانشجوی علوم سیاسی

گسترش فضای مجازی این امکان را در اختیار بسیاری از چهره های مشهور و به قول معروف "سلبریتی" قرار داده است تا با طرفداران و علاقمندان خود در ارتباط باشند. برخی از آن ها مانند هنرمندان پاپ برنامه های خود را با طرفدران خود به اشتراک می گذارند.برخی دیگر از سریال ها و فیلم هایی که در آن ایفای نقش کرده اند و قرار است به نمایش گذاشته شود با مخاطبان خود سخن می گویند و... اما در این میان برخی سلبریتی ها نیز هستند که با هر اتفاقی در کشور خود را موظف می دانند حتی با وجود آگاهی کم و سواد اندک به آن واکنش نشان داده و در مورد آن اظهار نظر کنند.فرهنگی که مردم یک جامعه در آن نفس می‌کشند در ویژگی های شخصیتی افراد آن جامعه خود را نشان می‌دهد، ولی در کل مکانیزم زیربنایی رفتار سلبریتی ها در کل دنیا یکی است و از نظر آسیب شناسی، در مفهوم احساس خودشیفتگی طبقه بندی می شود. امروزه در بیشتر نقاط جهان به دلیل فراگیر شدن موضوع سلبریتی ها و تاثیرگذاری آن ها، بحث آسیب شناسی آن نیز به شدت دنبال می شود و همایش های علمی متعددی در این زمینه برگزار شده است. آن چیزی که به شدت در فضای مجازی جامعه ایرانی مشهود است و دلایل فرهنگی را می‌توان برای آن قائل شد، بحث نوع دوستی و کمک به مردم است. ولی بسیاری اوقات، این ویژگی پسندیده خود را در لباس وجدان افراطی نشان می دهد؛ رفتاری که در روانشناسی تحت عنوان ارضای جانشینی مطرح می شود. به این صورت که چون مثلا نوع دوستی و کمک به مردم ویژگی پسندیده ای در فرهنگ و باورهای ماست، سلبریتی ای که خود دچار نقص در دیده شدن های دوران کودکی است، از این طریق به‌دنبال دیده شدن است تا تایید و تحسین دیگران را جلب کند.در دنیای امروز بسیاری از واژگان بار معنایی خود را از دست داده اند.، مثل همین مفهوم نوع دوستی در فرهنگ ما و استفاده ابزاری که بسیاری از سلبریتی های فرهنگی، ورزشی و سیاسی از آن می کنند. فضای مجازی «قدرت متوهم گونه ای» از مفهوم تأثیرگذاری را در جامعه و روزگار فعلی ما به‌وجود آورده و افراد احساس می کنند به‌دلیل تعداد فالوئرهای بالا، فرد خاصی هستند و صرفا با گذاشتن پستی در مورد یک اتفاق ناگوار اجتماعی این قدرت تأثیرگذاری را دارند و می‌توانند تغییرات عظیم اجتماعی را به‌وجود بیاورند.باور عموم جامعه بر این است که افراد سلبریتی باید الگو و گروه مرجع یک جامعه درنظر گرفته شوند و مثلا در نوع پوشش و گفتار و رفتار، الگوی قشری از جامعه مثلا نوجوانان و جوانان باشند که این سبک الگوسازی و پیرو آن انتظار رفتار در قالب یک سری باید و نبایدها از آن ها کار اشتباهی است، هر چند که این الگوسازی غلط از این افراد در جامعه ما وجود دارد.یک سلبریتی باید بداند که در حیطه فعالیت خود اعم از سیاسی، هنری یا ورزشی فرد مشهوری محسوب می‌شود و نباید در موضوعات دیگری که در آن تخصص ندارد، اظهارنظر کند. ما در همه ادوار تاریخی افرادی را داشته‌ایم که به‌دلیل درجه بالای علمی و یا علم الهی این قدرت را داشته‌اند که در مورد سبک زندگی و بایدها و نبایدها به افراد آموزش دهند و به‌عنوان گروه مرجع شناخته می‌شدند ولی امروزه ما با هنرمندان و ورزشکارانی مواجه هستیم که این حق موعظه و پند اخلاقی دادن را برای خود قائل هستند.فهم چرایی علاقه ی ورود سلبریتی ها به حوزه های غیر تخصصیشان نکته ایست که بررسی آن در ادامه ی مسیر راه گشا خواهد بود. این که یک چهره به چه دلایلی علاقه دارد تا در حوزه ای غیر از فعالیت خودش دیده شود و راهبری جریاناتی را برعهد بگیرد،خود پرسشی بنیادین است که دلایل متعددی را می توان برای این معضل جامعه شناختی بیان کرد که به اجمال و اختصار می توان نکات ذیل را ذکر کرد :

1) توهمات شهرت : بی شک اولین و مهم ترین دلیل این امر آنست که ترکیب توامان شهرت و محبوبیت این حس را در فرد بر می انگیزد تا در حوزه های دیگری ورود کند و خود را صاحب نظر جلوه بدهد. قابلیت رسانه در عصر جدید به این امر بسیار کمک کرده است. چهره های شناخته شده میان مردم به مدد ابزارهای رسانه ای به خوبی دیده می شوند و از حاشیه توجه و بعضا گمنامی به مرکز توجهات حرکت می کنند. قرار گرفتن در مرکز شهرت و بدل شدن به « چهره» موجب می شود تا فرد خود را مستقلا تریبون ورسانه ای فرض کند که می تواند با اتکا به نفوذ اجتماعی و شهرت در هر موضوعی وارد شود. آفت اصلی این ترکیب شهرت و محبوبیت را می توان سطحی نگری های سخیف در ورود به حوزه های غیر مرتبط دانست.

2) ساده انگاری امر سیاسی :این دسته از چهره ها به دلیل ساده انگاری و عمق کم دیدشان در مسائل سیاسی در واقع سیاست را ساده انگارانه می پندارند. به عبارت دقیق تر چون خود دید ساده ای از سیاست دارند سیاست را سطحی می بینند و سطحی تحلیل میکنند. این افراد سیاست را به ساده انگارانه ترین شکل ممکن می بینند و نهایتا تلاش می کنند تا خود را سوپرمن هایی نشان دهند که از سیل پاکستان تا علل آنارشیک بودن نظام جهانی حق اظهار نظر دارند و طبیعتا از متخصص ترین افراد این حوزه ها هم متخصص ترند! امثال این سلبریتی ها «توده های نفتی ای » هستند که با پله کردن لوازم موجود در کشورشان برای بهتر دیده شدن و بالا آمدن ، نهایتا موج سوار رسانه ای و پیاده نظام صفر بیگانگان می شوند. سلبریتی هایی که دل نگران نخبگان به اصطلاح دربند وطن آریایی هستند اما تمام تلاشان این است که ماه نهم بارداریشان در خاک کشور دیگری باشد تا فرزندان آریاییشان از شناسنامه ی کشور مزبور نیز بی بهره نباشد.

3) ایجاد وجه اجتماعی برای اقشار خاکستری : بدون شک سلبریتی ها از هر روزنه ای برای بهتر و بیشتر دیده شدن حداکثر استفاده را می کنند. عقب ماندن از یک موج رسانه ای بدون شک برای یک چنین شخصیت هایی تجربه ی خوشایندی نیست علاوه بر این که سوار شدن بر این موج های رسانه ای برای آنان این مزیت را دارد که با گرفتن ژست مضحک اپوزیسیون ، برای خود میان اقلیت خاکستری جامعه نیز محبوبیت دست و پا کنند.

4) این دست بازیگران و سلبریتی ها مردودین قطعی فهم عقلایی از وضعیت سیاسی کشور و خائنین به امکانات این کشور هستند که با استفاده از امکانات این کشور بدل به چهره شده اند و حال با ژست های اپوزیسیون گرفتن بیش از پیش در تلاش اند تا خود را به عنوان کوته بینان سیاسی نشان دهند.موضع سیاسی گرفتن این بازیگران و چهره ها همان اندازه مضحک است که یک قصاب انجمن حمایت از حقوق گوسفندان تاسیس کند. این دست سلبریتی های نان به نرخ روز خور یک بار برای همیشه بایستی تکلیف خود را روشن کنند ، آنان باید بپذیرند که تنها بازیگرند و هر اظهار نظری در این حوزه از آنان قابل پذیرش است اما آنان نمی توانند همزمان در عین بازیگر بودن قبای گشاد نظریه پرداز سیاسی را نیز بر دوش خود بیندازد.

5) عملکرد دستگاه فرهنگی کشور به اندازه ای اسفناک است که هرگونه تلاشی برای یادآوری وظایف وزارت ارشاد به مسئولین آن بی شک بی فایده است. وضعیت سینما ، کتاب و سایر موارد فرهنگی کشور به اندازه ای بغرنج است که در حال حاضر بود و نبود وزارت ارشاد تفاوتی به حال کشور نمی کند. فقط بایستی ابراز امیدواری کرد که ارشاد کشور روزی تکلیف این حدود اظهار نظر های این هنر پیشه ها را مشخص کند.

از طرفی فرهنگ دینی و ملی ما با اسراف و زندگی های تجملاتی و برندگرایی و لاکچری همخوانی ندارد،فرهنگ ساده زندگی کردن و درست مصرف کردن از دیرباز در فرهنگ ایرانی وجود داشته و اسلام نیز موکدا بر آن تاکید دارد و حال آن که متاسفانه نوع رفتار و زندگی برخی سلبریتی ها به خصوص ترویج این مباحث در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی، دقیقا مخالف فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی ماست.در این باره آن چه مهم است،این می باشد که ما باید در فضای رسانه ای خود، دست به فرهنگ سازی صحیح بزنیم و به نسل جوان اطلاع رسانی مناسب داشته باشیم که کدام سبک زندگی ضامن سلامت و آسایش حقیقی اوست.اصولا تخصص بازیگر و سلبریتی باید سرگرم کردن مردم باشد نه چیز دیگری! وقتی سلبریتی‌ها بدون اطلاع و تخصص وارد حوزه‌های دیگر می‌شوند چیزی جز ابتذال را به ارمغان نمی‌آورند،چراکه عموما هستند طرفدارانی که چون ستاره سینمایی و یا فوتبالی آن ها بعنوان مثال نظر سیاسی خاصی دارد، به خاطر معروفیت آن ها اعتماد کرده و نظر خود را همسو با نظر سلبریتی مدنظر خود می‌کنند. پیروی از افراد نامتخصص و عموما کم سواد در حوزه اجتماعی و سیاسی در جامعه از هر سمی مهلک تر است. بین سلبریتی و مردم چیزی جز ارائه سرگرمی و دریافت پول رد و بدل نمی‌شود و این مسئله مهمی است که سلبریتی ها با به دست آوردن پول و محبوبیت هم جیب مردم را خالی کرده، هم به واسطه شناختی که مردم از آن ها دارند با ترغیب مردم به انتخاب ها و مسائل اشتباه بر زندگی آن ها تاثیر بدی می گذارند.مردم باید توجه داشته باشند که از سلبریتی هایی که معروف و محبوب هستند برای خود بت نسازند و همچنین آن ها را ترغیب نکنند تا در مورد موضوعاتی که در آن متخصص نیستند اظهار نظر کنند.

منبع : 55 آنلاین
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه