ارسال به دیگران پرینت

سواد مالی

سواد مالی در کودکان | چگونه خانواده می‌تواند بر رفتارهای مالی کودکان خود تاثیرگذار باشد؟

چشم‌انداز اقتصادی جهان پیچیده و مبهم شده است و این پیچیدگی مردم را بر آن داشته که بیش از گذشته نسبت به امنیت مالی خود نگران باشند و احساس مسوولیت کنند. در این میان در جوامع مدرن شاهد فشار روزافزون بر جوانان برای مستقل شدن در همه ابعاد اجتماعی هستیم. معمولاً از قشر جوان جامعه انتظار می‌رود که از سنین نوجوانی برای زندگی خود تصمیم‌گیری کنند ولی مشکل از آنجا شروع می‌شود که مهارت‌های مالی که یکی از حیاتی‌ترین مهارت‌های اجتماعی است، با تاخیر زیادی در آنها شکل می‌گیرد و از این‌رو فرصت‌های زیادی برای رسیدن به استقلال مالی از دست می‌رود.

سواد مالی در کودکان | چگونه خانواده می‌تواند بر رفتارهای مالی کودکان خود تاثیرگذار باشد؟

سواد مالی در کودکان

چشم‌انداز اقتصادی جهان پیچیده و مبهم شده است و این پیچیدگی مردم را بر آن داشته که بیش از گذشته نسبت به امنیت مالی خود نگران باشند و احساس مسوولیت کنند. در این میان در جوامع مدرن شاهد فشار روزافزون بر جوانان برای مستقل شدن در همه ابعاد اجتماعی هستیم. معمولاً از قشر جوان جامعه انتظار می‌رود که از سنین نوجوانی برای زندگی خود تصمیم‌گیری کنند ولی مشکل از آنجا شروع می‌شود که مهارت‌های مالی که یکی از حیاتی‌ترین مهارت‌های اجتماعی است، با تاخیر زیادی در آنها شکل می‌گیرد و از این‌رو فرصت‌های زیادی برای رسیدن به استقلال مالی از دست می‌رود.

چرا در بازارهای مالی گول می‌خوریم؟ | رویای درخت پول

فراگیر شدن تلفن‌های هوشمند و رونق خریدهای آنلاین و تشویق به مصرف‌گرایی از یک‌سو و بحران‌های اقتصادی که هرازگاهی گریبانگیر اقتصاد کشورها می‌شود از سوی دیگر، بیشترین فشار را بر روی قشر جوان جامعه به همراه داشته و موجب به تاخیر افتادن استقلال مالی آنها شده است. همه مطالعات حاکی از فشار مالی فزاینده بر روی جوانان است در حالی که آنها خود را به هیچ وجه آماده رویارویی با چالش‌های مالی زندگی‌شان نمی‌بینند. آنچه جوانان برای گذار به بزرگسالی و استقلال مالی نیاز دارند، سواد مالی است، زیرا فقدان این دانش در زندگی بزرگسالی نه‌تنها مشکلات مالی مانند انباشت بدهی را به همراه دارد بلکه به مشکلات خانوادگی و شخصی مانند طلاق، افسردگی و ترک تحصیل نیز منجر می‌شود.

تاثیر خانواده بر سواد مالی

در بسیاری از کشورهای دنیا سواد مالی به صورت رسمی در مدارس تدریس نمی‌شود و حتی کارفرماها نیز آموزش خاصی برای بهبود سواد مالی کارمندانشان تدارک نمی‌بینند. از این‌رو می‌توان گفت که خانواده اولین و گاهی تنها بستر آموزش سواد مالی به نسل بعد محسوب می‌شود. حتی دوره‌های آموزش مهارت‌های مالی که در بعضی دبیرستان‌ها برگزار می‌شوند، تاثیر چشمگیری بر توانایی‌های آتی دانش‌آموزان نداشته است (مورنو و همکاران، 2018). این در حالی است که بر اساس مطالعه‌ای که شرکت سرمایه‌گذاری تی رو پرایس (T.Rowe Price) بر روی خانواده‌های آمریکایی انجام داد، 69 درصد والدین علاقه چندانی نداشتند تا در مورد مسائل مالی با فرزندانشان صحبت کنند.

بر اساس این پژوهش مهم‌ترین و تاثیرگذارترین روش آموزش مدیریت پول به فرزندان یک خانواده، فراهم آوردن فرصتی است برای کودکان که خود مسوول تصمیم‌گیری برای پس‌انداز یا خرج کردن پول‌هایشان باشند و همزمان والدین نیز بتوانند الگوی مناسبی برای تصمیم‌گیری‌های سنجیده مالی برایشان فراهم کنند. استقلال کودکان در تصمیم‌گیری برای پولشان اغلب آنها را تشویق می‌کند که در آینده تعامل راحت‌تری با خانواده بر سر تصمیمات مالی داشته باشند.

 می‌دانیم که عادات مالی نوجوانان قبل از رسیدن به دبیرستان شکل گرفته است و هرچه سن پایین‌تر باشد، مهارت‌های مالی بهتر و عمیق‌تر آموخته می‌شوند. دانشجویانی که در سال اول کالج، رفتارهای مالی درستی از خود نشان می‌دهند در سال‌های بعد نیز تصمیمات مالی منطقی‌تری می‌گیرند. در مطالعات انجام‌شده این جوانان مدعی بودند که شرایط حاکم بر خانه تاثیر بسزایی در شکل‌گیری رفتارهای مالی‌شان داشته است و آنها از سنین بسیار پایین ذهن مالی‌شان شکل گرفته است.

ولی خانواده‌ها همیشه هم صلاحیت آموزش‌های مسائل مالی به فرزندان خود را ندارند. والدینی که غرق در تصمیمات مالی دردسرساز هستند، می‌توانند این عادات و رفتار را به فرزندان خود منتقل کنند. این یعنی اشتباهات مالی والدین عواقب مضاعفی پیش‌روی خانواده قرار می‌دهد. ولی خبر خوب این است که اگر همین والدین مشکل‌دار در مورد مسائل مالی خوب، بد و زشت خود آشکارا با فرزندانشان صحبت کنند و آنها را در جریان ورشکستگی‌ها و پیامدهای تصمیمات نادرست خود قرار دهند، می‌توانند فرزندانی تربیت کنند که بیش از دو برابر نسبت به بقیه فرزندان خانواده‌های مشکل‌دار، در امور مالی‌شان هوشیار و آگاه عمل کرده و اعتمادبه‌نفس دارند. به اعتقاد آقای یانگ، مشاور ارشد مالی شرکت تی پرایس، این‌گونه نیست که فرزندان چنین خانواده‌هایی همیشه پا جای پای والدین ورشکسته خود بگذارند. ولی مشکل اینجاست که والدینی که با مشکلات مالی دست‌به‌گریبان هستند معمولاً تمایل چندانی برای صحبت با فرزندانشان در مورد مسائل مالی ندارند و اگر سر صحبت را باز کنند یا بیشتر باعث گیجی آنها می‌شوند یا گاهی توصیه‌هایی غیرمنطقی ارائه می‌کنند که با آنچه فرزندان در مدرسه آموخته‌اند بسیار متفاوت خواهد بود.

سایت‌ها و مقالات فراوانی درباره چگونگی آموزش رفتار صحیح مالی به فرزندان در دسترس است. روش‌های متفاوتی برای آموزش سواد مالی توصیه شده است، از جمله تشویق فرزندان به صبر کردن و بالا بردن قدرت انتظار آنها، آموزش پس‌انداز کردن برای خرید آنچه می‌خواهند و اجازه به فرزندان برای اشتباهاتی که بتواند درس عبرتی برای آینده آنها باشد. یکی از اولین آموزه‌های والدین برای فرزندانشان تفکیک «آنچه لازم دارند» و «آنچه می‌خواهند» است و تشویق آنها به درک این موضوع که مدیریت پول یعنی یک فرآیند دائمی تصمیم‌گیری و مقایسه انتخاب‌های موجود که نیازمند نگاهی آینده‌نگر و محاسبه‌گر است.

در میان همه تکنیک‌های آموزشی، روشی که میلیون‌ها خانواده بریتانیایی برای بالا بردن سطح سواد مالی فرزندانشان به کار گرفته‌اند بسیار جالب است. آنها با پرداخت حقوق به فرزندانشان بابت کار در خانه از سنین پایین آنها را با مفهوم کسب درآمد حاصل از کار آشنا می‌کنند. در تحقیقی که هالیفاکس انجام داده است مشخص شد که 65 درصد کودکان هشت تا 15ساله بریتانیایی در ازای انجام کارهای خانه پول‌توجیبی از والدین خود دریافت می‌کنند که به نظر می‌آید پولی که از این راه کسب شود ناخودآگاه، از ارزش بیشتری نزد کودکان برخوردار است. تحقیقی که دانشجویان اقتصاد دانشگاه شفیلد انجام دادند با تایید این فرضیه نتیجه‌گیری می‌کند که منبع درآمد نوجوانان می‌تواند بر انتخاب روش پس‌انداز آنها تاثیرگذار باشد. این محققان با بررسی رفتار مالی شش‌ هزار کودک 11 تا 15ساله به این نتیجه رسیدند که احتمال پس‌انداز در میان نوجوانانی که درآمد هفتگی خود را با کار نیمه‌وقت تامین می‌کنند بسیار بیشتر از کسانی است که والدینشان پول‌توجیبی رایگان به آنها می‌دهند. بر اساس همین تحقیق هر یک درصد افزایش در پول‌توجیبی کودکان از طرف والدین با 22 درصد کاهش در احتمال پس‌انداز آنها همراه است.

حال در این میان اگر خانواده‌ای قادر نباشد آموزش مالی را برای فرزندان خود فراهم کند، تاثیرگذاری منابع اطلاعاتی دیگر مانند تبلیغات و دوستان بسیار بیشتر می‌شود (گریمل، 2018). نکته اینجاست که بر اساس تحقیق گروهی از اقتصادانان در سال 2019 برخلاف آنچه تصور می‌شود، مشورت با والدین در زمینه مهارت‌های مالی بسیار تاثیرگذارتر از مشورت با دوستان است، این در حالی است که معمولاً تاثیرگذاری دوستان بر تصمیم‌گیری‌های یک جوان در سایر ابعاد زندگی بسیار بیشتر از خانواده بوده است.

مک گاردنر، فعال حوزه سواد مالی کودکان، در مصاحبه‌ای بر نقش حیاتی خانواده بر میزان سواد مالی فرزندان اشاره و تاکید می‌کند، اولین درس مالی که فرزندان از والدین خود فرا می‌گیرند «چگونگی خرج کردن پول» است. چالش اسکناس 100دلاری مک گاردنر از شهرت زیادی برخوردار است؛ چالشی برای کودکان دبستانی که در آن تقریباً همه کودکان شرکت‌کننده تنها استفاده این اسکناس را خرید اسباب‌بازی و خوراکی عنوان می‌کنند. به اعتقاد گاردنر متاسفانه کودکان در دنیای امروز فقط برای مصرف کردن تربیت می‌شوند، گویی تنها کارکرد پول، خرج کردن آن است.

انستتیوی تحقیقات اقتصادی آلمان در مطالعه‌ای در زمینه چگونگی تاثیر خانواده و مدرسه بر رفتار مالی جوانان، نشان می‌دهد که همزمان با اینکه آموزش‌های خانواده تاثیر مستقیم بر سواد مالی جوانان دارد، کلاس‌های سواد مالی در مدارس می‌تواند تاثیر غیرمستقیم بر این رفتار داشته باشد. به اعتقاد این محققان درک خوب از اعداد و علاقه به ریاضی باعث بهبود سواد مالی و در نهایت شکل‌گیری رفتارهای منطقی مالی در آینده این جوانان می‌شود. نکته جالب در این تحقیق این است که میزان تحصیلات والدین هیچ تاثیری بر رفتار مالی فرزندان در آینده ندارد و آنچه از اهمیت زیادی برخوردار است آموزش صحیح فرزندان در محیط خانواده است.

تجربیات کودکی

شکی نیست که ارزش‌ها، توصیه‌ها و تجربیاتی که در دوران کودکی با آنها مواجه می‌شویم، نحوه مواجهه ما با تصمیمات زندگی‌مان را در آینده شکل می‌دهند و تجربیات اولیه ما از پول و کارکرد آن نیز از این موضوع مستثنی نیست. کیفیت تعامل ما با پول از خرج کردن آن تا پس‌انداز و سرمایه‌گذاری می‌تواند فرآیندی به شدت احساسی و برآمده از تجربیات گذشته باشد تا حدی که مانع از تصمیم‌گیری هوشمندانه مالی‌مان شود.

واقعیت این است که همه مردم از کودکی قصه‌هایی از پول را در ذهنشان شکل می‌دهند. Money Story واژه‌ای است که بسیاری از روانشناسان از آن برای اشاره به همه احساسات شخصی، ارزش‌ها و باورهای مردم نسبت به پول استفاده می‌کنند. باورهای ناخودآگاهی که ریشه در تجربیات دوران کودکی دارند و به مرور زمان به هراس‌هایی ظریف یا آرزوهایی فراموش‌شده تبدیل شده‌اند، ولی در عین حال قدرت زیادی در شکل دادن به رفتارها و تصمیمات مالی ما دارند. تصور اینکه چگونه اولین تجربیات زندگی‌مان می‌تواند داستان‌هایی از پول در ذهنمان شکل دهد چندان دشوار نیست. مادربزرگی که در دوران رکود کودکی‌اش را پشت سر گذاشته است ممکن است به دلیل خاطرات آن دوران همیشه به دنبال کوپن‌های غذا در فروشگاه‌های مواد غذایی باشد یا دوست شما همواره از روبه‌رو شدن با مسائل مالی شخصی‌اش گریزان است زیرا در کودکی شاهد مشاجره والدین در مورد قبض‌ها و بدهی‌ها خانواده بوده است، از این‌رو مواجه شدن با مسائل مالی برایش انبوهی از احساسات منفی به همراه دارد.

کاتلین کینزبری، روانشناس حوزه ثروت و دارایی در جایی می‌گوید: «به عنوان یک بزرگسال من همیشه در مدیریت پول و کسب درآمد موفق بوده‌ام. من از کودکی عاشق پول بودم، اما به عنوان یک کارآفرین برای رسیدن به آرزویم یعنی کسب پول، باید با شرم و ناراحتی بابت حس پول‌دوستی‌ام کنار می‌آمدم، زیرا از کودکی به من گفته شده بود که اشتیاقم برای پول نادرست و غیراخلاقی است.» او به خاطره‌ای در کودکی‌اش اشاره می‌کند که بعد از خریدی برای مادرش، پول خردها را در جیب خود نگه می‌دارد و مادرش به خاطر این کار او را تنبیه می‌کند. کاتلین سال‌ها در تقلا بود خود را متقاعد کند که دوست داشتن پول گناه نیست و هیچ‌کس او را برای این احساسش سرزنش نخواهد کرد. براد کلونتز، یکی از متفکران حوزه روانشناسی مالی، برای اولین‌بار اصطلاح «پیش‌نویس پول» (Money Script) را در ســال 2011 در مقاله معروفی در ژورنال Financial Therapy Study مطرح کرد. پیش‌نویس پول به آن باورهای ناخودآگاه افراد درباره پول اشاره دارد که اغلب ریشه در دوران کودکی دارند و بر رفتارها و دیدگاه‌های بزرگسالی نیز بسیار تاثیرگذارند. در مقاله کلونتز چهار نوع باور مالی معرفی می‌شود که عبارت‌اند از 1- پول‌گریزی، این رفتار در خانواده‌هایی شکل می‌گیرد که ارزش زیادی برای زندگی با حداقل پول و سرمایه قائل‌اند و افراد پولدار را حریص و بی‌اخلاق می‌دانند. 2- پول‌پرستی، چنین افرادی اعتقاد راسخی به تاثیر پول بر خوشبختی و خوشحالی دارند. معمولاً چنین باوری در خانواده‌هایی با درآمد پایین و بدهی‌های بالا شکل می‌گیرد 3- پول‌‌مراقبتی، این الگوی رفتاری خانواده‌های فوق ثروتمند است. آنها معامله‌گران خوبی هستند که بیش از توان خود خرج نمی‌کنند و تمایلی به نشان دادن ثروت خود به دیگران ندارند. 4- پول‌ارزشی، افرادی که ارزش خود را با ارزش خالص دارایی‌شان یکی می‌دانند، ثروت خود را به نمایش می‌گذارند و بسیار ولخرج هستند. هرکدام از ما تا حدی به یکی از این باورهای ناخودآگاه ذهنی‌مان متعهد هستیم. تجربیات کودکی می‌تواند از ما یک پول‌گریز خسیس بسازد که هراس زیادی از درآمد زیاد دارد و خود را لایق پول زیاد نمی‌داند یا ما را تبدیل به یک فرد مادی ولخرج کند که دائم در حال مقایسه خود با دیگران است و اضطراب‌های زیادی به دلیل مسائل مالی متحمل می‌شود.

حال اگر شما می‌خواهید الگوی مناسبی برای رفتار مالی فرزندانتان باشید باید ابتدا باورهای ناخودآگاه و داستان‌های پول انباشت‌شده در ذهنتان را بشناسید و آن را ریشه‌یابی کنید. آموزش‌های مستقیم امور مالی را از سن پایین به فرزندانتان شروع کنید و آن را تا اولین تجربیات کاری فرزندانتان و آموزش چگونگی چانه‌زنی برای حقوق در اولین مصاحبه کاری‌اش ادامه دهید. والدین باید بتوانند مهارت‌های مالی را از مفهوم انتزاعی آن به مفهوم قابل لمس تبدیل کنند. این امر کمک می‌کند که موقعیت‌های خاصی که با فرزندان خود تجربه می‌کنند به فرصت‌های مناسبی برای نهادینه کردن یک رفتار سالم مالی تبدیل شود. به گفته کینگزبری «هرچه بیشتر این کار را انجام دهید، با فرصت‌ها و موقعیت‌های بیشتری برای آموزش روبه‌رو می‌شوید. آن مکالمات مالی طبیعی و آن لحظات آموزش‌پذیر همان روش‌های منحصربه‌فرد برای بیان ارزش‌های خانوادگی، آموزش‌های پولی و مالی به فرزندانتان است که می‌تواند تجربیات او از مواجه شدن با تصمیم‌گیری‌های مالی را به تجربه‌هایی دلنشین و لذتبخش تبدیل کند.» 

الهام حمیدی / نویسنده نشریه 

 

منبع : تجارت فردا
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه