|
کد‌خبر: 251399

نشست نقب با محوریت مقابله با ایران

دیوید بن گوریون، بنیان‌گذار اصلی و اولین نخست وزیر اسرائیل، حتی در رویا‌های خود نیز نمی‌دید که وزرای خارجه عرب مصر، بحرین، مراکش و امارات در نزدیکی مقبره او برای نشستی درباره گسترش همکاری‌های منطقه‌ای جمع شوند.

خالد الحروب (Khaled al-Hroub) در میدل ایست آی نوشت: دیوید بن گوریون، بنیان‌گذار اصلی و اولین نخست وزیر اسرائیل، حتی در رویا‌های خود نیز نمی‌دید که وزرای خارجه عرب مصر، بحرین، مراکش و امارات در نزدیکی مقبره او برای نشستی درباره گسترش همکاری‌های منطقه‌ای جمع شوند.

در ادامه این مطلب آمده است: انتخاب مکان نشست تصادفی نبود. «الیاس خوری» نویسنده لبنانی خاطرنشان می‌کند: «اسرائیل بر استفاده از چنین نماد‌هایی اصرار دارد و در عین حال هرگونه نماد فلسطینی را از بین می‌برد. این اجلاسِ تحقیر است، جایی که اسرائیل حاکمان عرب را به زیارت عامل «نکبت فلسطین» می‌کشاند.»

با تمامی معیارها، اجلاس نقب، اجلاسی تاریخی محسوب می‌شود. این اتقاق می‌تواند نقطه‌ی عطفی برای ظهور منطقه‌ای اسرائیل باشد و تل آویو را به یک نیروی پیشرو در منطقه عربی تبدیل می‌کند؛ حتی اگر اسرائیل چنین جاه طلبی‌هایی را در سر نداشته باشد.

در حالی که این گردهمایی در چارچوب پاسخ به تهدید هسته‌ای ایران و پس از حملات اخیر حوثی‌ها به تاسیسات نفتی عربستان برگزار شد، یایر لاپید، وزیر امور خارجه اسرائیل اعلام کرد که این نشست به یک رویداد سالانه تبدیل خواهد شد.

لاپید گفت که پایه‌های یک «معماری جدید منطقه‌ای» را بنا کرده که نگرانی اصلی آن بازدارندگی ایران و نیرو‌های نیابتی آن است. به طور نمادین، ابعاد وسیع‌تر ماجرا در تصویر دست جمعی سران این نشست مشخص می‌شود؛ تصویری که در آن وزرای خارجه اسرائیل و آمریکا در مرکز و وزرای عرب در کنار آن‌ها ایستاده اند و همگی دست‌هایشان را روی هم گذاشته و می‌فشارند.

پیام واضح است: اسرائیل سنگ بنای یک سیستم امنیتی در حال ظهور در منطقه است.

فشار بر عادی سازی روابط

تلاش بی سر و صدا اسرائیل برای رهبری منطقه‌ای با اقدام به عادی سازی روابط از طریق توافقنامه ابراهیم - که شامل امارات، بحرین، سودان و مراکش می‌شود- ارتباط دارد. اسرائیل دروازه ورود به آمریکاست و دولت‌های منطقه دریافته اند که تنها با عادی سازی روابط با اسرائیل می‌توانند به دستاورد‌های استراتژیک بزرگ دست یابند.

امارات متحده عربی و بحرین به طور گسترده می‌خواستند با دولتی متحد شوند که پیشرفته‌ترین فناوری و اطلاعات را در منطقه به دست آورده و می‌تواند در مقابل ایران بایستد. امارات متحده عربی می‌خواست جت‌های جنگنده F-۳۵ آمریکایی را خریداری کند؛ پیش نیاز این خرید، تایید ضمنی اسرائیل بود.

در سودان، دولت متزلزل بعد از بشیر، به دنبال حذف نام این کشور از فهرست کشور‌های حامی تروریسم بود. راه میانبر، آن بود که درِ خانه اسرائیل را بکوبد، به نحوی که صدای آن به واشنگتن نیز برسد.

مراکش نیز به نوبه خود می‌خواست به بن بست اختلافات با الجزایر در خصوص مناقشه صحرای غربی پایان دهد. عادی سازی روابط به اسرائیل، در‌ها رو به روی مراکش باز کرد و موجب شد که واشنگتن حاکمیت مراکش بر منطقه را به رسمیت بشناسد.

کشور بعدی عربستان است. عربستان سعودی اکنون در مقابل در اسرائیل ایستاده و منتظر لحظه مناسب برای ورود و درخواست کمک و محافظت از تل آویو است. محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی اخیراً در مصاحبه‌ای با آتلانتیک، اسرائیل را «متحد بالقوه» و نه «دشمن» توصیف کرد. تنها سوال درباره عادی سازی روابط عربستان با اسرائیل یک چیز است: عادی سازی چه زمانی اتفاق می‌افتد؟

در همین حال، کانال‌های رسمی و غیررسمی بین طرفین روز به روز تقویت می‌شود. اینطور بنظر میرسد که سعودی‌ها شبح حاضر در اجلاس نقب بودند. ساعاتی پس از این دیدار، وزیر خارجه آمریکا با همتای سعودی خود تماس گرفت و او را در جریان تحولات قرار داد.

بی تفاوتی غالب

اسرائیل در واقع سرمایه عظیم سیاسی و رهبری منطقه‌ای را به دست آورده و از «تهدید ایران» و پیمان ابراهیم بهره‌برداری کرده است. فلسطینی ها، اما غایبان این اجلاس بودند.

مردم امارت، بحرین، سودان و مراکش نیز به طور قابل توجهی غایبین این اجلاس محسوب می‌شوند. نه این جلسات و نه جلسلات توافق ابراهیم، با خواست مردم همراه نبود و از طریق یک روند دموکراتیک آزاد و منصفانه تایید نشد.

با تن دادن مستبدان عرب به رهبری اسرائیل، احساس ناامیدی، خشم و خیانت در سراسر منطقه در حال افزایش است. این ناامیدی در میان فلسطینی‌ها عمیق‌تر است، همانطور که در واکنش‌های ناامیدانه اخیر افراد مختلف به چشم می‌خورد.

در ظاهر، بی‌تفاوتی غالب شده است. بی تفاوتی مشابهی که در نگرش‌های غالب منطقه‌ای در دهه قبل از بهار عربی ۲۰۱۱ وجود داشت. در آن زمان نیز نارضایتی‌های زیر پوستی و پنهان مورد توجه قرار نگرفت.

وضعیت فعلی که در آن اسرائیل نقش رهبری را در کشور‌های عربی ایفا می‌کند، مقدار قابل توجهی از تحقیر و اهانت را به روان زخم خورده اعراب تزریق می‌کند.

فارغ از سخنان خوشایند وزاری خارجه، واقعیت این است که اسرائیل گامی جسورانه به سمت رهبری منطقه عربی برداشته است، خواه این هدف آشکارا بیان شود یا نه. اینکه این موضوع در آینده نزدیک چه معنایی خواهد داشت و چه پیامد‌هایی در میان مردم عرب به همراه خواهد آورد، کماکان سوالی است که بی پاسخ باقی می‌ماند.

source: انتخاب