|
کد‌خبر: 212854

آیا اسرائیل به دنبال جنگ با ایران است؟

در آخرین دقایق پنجشنبه‌شب گذشته شاهد حمله به کشتی مرسر استریت در شمال شرقی جزیره «مصیره» در دریای عمان بودیم؛ کشتی‌ای که متعلق به اسرائیل است.

در آخرین دقایق پنجشنبه‌شب گذشته شاهد حمله به کشتی مرسر استریت در شمال شرقی جزیره «مصیره» در دریای عمان بودیم؛ کشتی‌ای که متعلق به اسرائیل است. در جریان این حمله دو نفر از سرنشینان کشتی کشته شدند. پیرو این حادثه برخی رسانه‌های منطقه‌ای و غربی بلافاصله انگشت اتهام را به سوی ایران گرفته و مدعی شدند پهپادهای ایرانی این کشتی را هدف قرار داده‌اند. همین جریان‌سازی اولیه رسانه‌ای کافی بود تا اسرائیل و بعد از آن آمریکا و انگلستان، ایران را متهم ردیف اول در این حادثه بدانند و اسرائیل را محق در پاسخ متقابل ببینند، چنان‌که کانال 11 اسرائیل عنوان کرده است که تل‌آویو برخی اهداف نظامی در ایران را برای انجام عملیات و پاسخ متقابل در نظر گرفته است. این در حالی است که سعید خطیب‌زاده، سخنگوی وزارت امور خارجه، در توییت دوشنبه خود هرگونه ماجراجویی ضدایرانی را با پاسخ قاطع و فوری تهران همراه می‌داند. ضمن اینکه یک مقام امنیتی بدون ذکر نام هشدار جدی به ایالات متحده آمریکا و انگلستان درباره هرگونه ماجراجویی درباره سانحه‌ کشتی اسرائیلی داده است. حال که در آستانه تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری سید‌ابراهیم رئیسی قرار داریم، آیا آغاز به کار دولت سیزدهم با دست به ماشه شدن اسرائیل علیه ایران همراه خواهد بود؟ دیپلماسی ایرانی برای بررسی این مسئله، گفت‌وگویی را با محسن جلیلوند، استاد و تحلیلگر مسائل بین‌الملل پی گرفته است که گزیده‌ای از آن را در ادامه می‌خوانید.

چند نکته مهم را باید مد‌نظر قرار داد؛ اول آنکه هیچ‌کدام از طرفین هیچ دلیل مستند و قابل دفاعی برای ادعاهای مطرح‌شده ارائه نکرده‌اند؛ یعنی نه اسرائیل، آمریکا و انگلستان دلیل قانع‌کننده و مستدلی برای دخالت‌دادن ایران در حمله به کشتی اسرائیلی ارائه نداده‌اند و همه چیز در حد ادعاها و اتهام‌زنی‌های سیاسی و دیپلماتیک است. در آن طرف هم جمهوری اسلامی ایران همه این ادعاها را اتهام‌زنی واهی می‌خواند و دلیلی برای رد آنها ندارد؛ هرچند اصل بر اثبات قضیه از سوی اسرائیل است؛ چون این تل‌آویو است که مدعی است.

 پس باید اسرائیل هم ادعای خود را ثابت کند. نکته مهم دیگر این است که قطعا نمی‌توان شرایط منطقه‌ای را در ظهور و بروز این اتفاق بی‌تأثیر دانست. به‌ویژه اینکه این روزها شاهد خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان و همچنین تلاش برای خارج‌کردن نظامیان آمریکایی از خاک عراق هستیم. به هر حال مسئله خروج آمریکا از کشور عراق به‌شدت می‌تواند روی امنیت اسرائیل اثرگذار باشد؛ بنابراین این دست تحولات و اتفاقات می‌تواند با هدف تداوم و تشدید تنش در منطقه، توجیه خوبی برای بقای آمریکا رقم بزند. از طرف دیگر چون تقابل و تخاصم جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل یک تنش ایدئولوژیک و راهبردی است و بقای هر‌کدام در نابودی طرف مقابل تعریف می‌شود؛ پس انجام این اقدامات و حملات امری عادی است؛ کما‌اینکه در مدت حیات چهار‌‌دهه‌ای جمهوری اسلامی ایران شاهد این دست حوادث بوده‌ایم. به هر حال جمهوری اسلامی ایران نیز در پاسخ به حملات هوایی، پهپادی و موشکی اسرائیل به اهداف و مواضع خود و نیروهای همسویش در سوریه یا خرابکاری‌ها و ترورهای هسته‌ای در ایران و دیگر اقدامات اسرائیل باید پاسخ مناسب و در‌خوری بدهد؛ وگرنه موازنه تهدید، موازنه امنیت و موازنه وحشت بین دو طرف به هم می‌خورد که هر‌کدام تبعات و آثار خود را دارد. با این اوصاف حتی اگر حمله به کشتی اسرائیلی در دریای عمان کار جمهوری اسلامی ایران باشد، چیز عجیبی نیست؛ بلکه باید آن را تکه‌ای از پازل یک سلسله کنش‌ها و واکنش‌های بین ایران و اسرائیل قلمداد کرد؛ یعنی قطعا در آینده دور و نزدیک اسرائیل دوباره پاسخ این اقدام را خواهد داد و بعد از آن تهران هم وارد واکنش متقابل می‌شود. رویه‌ای که در این سال‌ها تکرار شده است.

نکته مهم‌تر به تغییر دولت‌ها در جمهوری اسلامی ایران و عدم تأثیر آن بر تشدید یا کاهش تنش تهران و تل‌آویو باز‌می‌گردد؛ یعنی هر دولتی در جمهوری اسلامی ایران روی کار بیاید، تأثیری بر کاهش یا افزایش تقابل جمهوری اسلامی ایران با اسرائیل نخواهد داشت. همان‌گونه که در طول چهار دولت گذشته هاشمی‌رفسنجانی، خاتمی، احمدی‌نژاد و حسن روحانی نابودی اسرائیل در راهبردهای سیاست خارجی و صدر فعالیت‌های نظامی و امنیتی منطقه‌ای ایران قرار داشته است، در دولت سیدابراهیم رئیسی همین نگاه کماکان در دستور کار خواهد بود. حتی اگر فردی غیر از رئیسی و از جناح مقابل مانند اصلاح‌طلبان هم روی کار می‌آمد، شرایط به همین منوال بود. هم‌چنان که در دوره سیدمحمد خاتمی هم تقابل و تنش ایران و اسرائیل ادامه پیدا کرد.

وقوع جنگ‌ها در طول تاریخ محصول برنامه‌ریزی، تدبیر و محاسبه نیست؛ بلکه نتیجه مستقیم سوء‌محاسبه است. در این راستا هیتلر عنوان می‌کند: «جنگ مانند بازکردن در یک اتاق تاریک است. زمانی که در را باز کنید و پا در اتاق بگذارید، نمی‌دانید با چه چیزهایی طرف خواهید بود!». از‌این‌رو اگر شما جنگ‌های مهم طول تاریخ را بررسی کنید، هیچ‌کدام از آنها محصول تدبیر و محاسبه نیست؛ بلکه در نتیجه سوء‌تدبیر روی داده است. برای مثال جنگ جهانی اول به واسطه ترور ولیعهد اتریش روی داد یا خود هیتلر عنوان کرد زمانی که مجارستان و اتریش را تصرف کرد، انگلستان و فرانسه کوچک‌ترین واکنشی نشان ندادند. از‌این‌رو هیتلر فکر نمی‌کرد تنها به واسطه بمباران یک دالان در لهستان آتش شعله‌های جنگ جهانی دوم با آن وسعت برافروخته شود. شما حتی اگر به تاریخ معاصر و سه جنگی که صدام حسین در منطقه به راه انداخت، نگاه کنید، می‌بینید که همگی محصول سوء‌تدبیر و سوء‌محاسبه او بود؛ پس این مسئله اجتناب‌ناپذیر است. من امیدوارم که هر‌کدام از طرفین به سمت سوء‌محاسبه و سوء‌تدبیر پیش نروند؛ به‌ویژه اینکه برخی از گروه‌ها و جریان‌های تندرو و جنگ‌طلب در آمریکا، اسرائیل و حتی در ایران به دنبال تحریک همدیگر و تشدید تنش در خاورمیانه هستند. از طرف دیگر معتقدم اگرچه اکنون بستر شکل‌گیری یک تنش نظامی در سایه افزایش تنش‌های لفظی میان طرفین شکل گرفته است؛ اما با بررسی تحرکات نظامی نیروها به‌ویژه در خلیج فارس می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که هر تحرک و اقدامی کاملا هوشمندانه اتخاذ می‌شود؛ یعنی شناورها، کشتی‌های جنگی و ناوها زمانی که از کنار هم رد می‌شوند یا به هم نزدیک می‌شوند، به همدیگر کدها و پیام‌هایی را ارسال می‌کنند؛ بنابراین این‌گونه نیست که شناورها، کشتی‌ها یا ناوها بدون اطلاع از همدیگر دست به اقدامی بزنند. پس تمام اقدامات و تحرکات، چه از طرف اسرائیل، ایالات متحده آمریکا و چه از طرف نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کاملا مدیریت‌شده است؛ به‌ویژه آنکه ما در طی ماه‌ها و سال‌های گذشته بارها شاهد هدف قرارگرفتن کشتی‌های ایرانی و اسرائیلی بوده‌ایم که طرفین همدیگر را متهم کرده‌اند؛ پس مجددا تأکید می‌کنم این اتفاقات در همان سلسله کنش‌ها و واکنش‌ها باقی می‌ماند. البته باز هم یادآور می‌شوم امکان وقوع هر خطای محاسباتی برای وقوع جنگ نیز وجود دارد. ضمنا این نکته را هم باید گفت که حتی اگر این تنش‌های لفظی نهایتا به یک درگیری نظامی در خلیج فارس ختم شود، قطعا این درگیری‌ها مدیریت‌شده خواهد بود و از یک سطحی بالاتر نخواهد رفت.

در جمهوری اسلامی ایران تغییر دولت‌ها تأثیری بر شدت تقابل با اسرائیل نخواهد داشت و هر دولتی با هر تفکر سیاسی از خاستگاه اصلاح‌طلبی، اعتدالی یا اصولگرایی که دولت را در اختیار بگیرد، کماکان نگاه ایران به اسرائیل ثابت خواهد ماند؛ چرا‌که این مهم جزء راهبردهای تغییر‌ناپذیر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. مصداق همین نگاه در اسرائیل هم وجود دارد؛ یعنی تغییرات در اسرائیل هم هیچ‌گونه تأثیری بر تقابل تل‌آویو با تهران نخواهد داشت و به تبع آن در اسرائیل از هیچ تلاشی برای ضربه‌زدن به اقتصاد، سیاست، دیپلماسی، امنیت، فعالیت‌های هسته‌ای ایران، توان موشکی، نفوذ منطقه‌ای و دیگر ابعاد دریغ نخواهند کرد. از جاسوسی گرفته تا ترور، خرابکاری، حمله مستقیم نظامی، تهاجم پهپادی، سرقت اسناد، حمله هوایی و موشکی و... حتی از توان سایبری و توان دیپلماتیک هم برای ضربه‌زدن به ایران استفاده می‌شود. خلاصه هر ابزاری در هر مسیری که بتواند به ایران در هر بُعدی و با هر درجه‌ای ضربه بزند، در دستور کار دولت‌های اسرائیل خواهد بود؛ بنابراین کنار گذاشته‌شدن نتانیاهو و روی‌کار‌آمدن بنت به معنای آن نیست که اسرائیل تغییری در نگاه خود به جمهوری اسلامی ایران دارد. حتی اگر خود لاپید که اکنون وزیر امور خارجه اسرائیل است، نخست‌وزیر می‌شد، باز همین اقدامات علیه ایران را در دستور کار قرار می‌داد؛ لاپیدی که نگاه سیاسی منعطف‌تری در ساختار اسرائیل دارد. پس اینکه دولت رئیسی روی کار باشد یا هر دولت دیگری باعث نخواهد شد که اسرائیل نگاه خود را به جمهوری اسلامی تغییر دهد و به موازاتش هم اینکه نتانیاهو یا بنت، لاپید و... سر کار باشند، تغییری در نگاه اسرائیل به ایران نخواهد داشت. عکسش هم در ایران صدق می‌کند؛ چون این یک تنش راهبردی است که حیات یکی در گرو نابودی دیگری است.

 

 

 

 

source: شرق