|
کد‌خبر: 199618

به بهانه سال‌روز قتل ناصرالدین شاه؛

میراث شاهِ شهید | حتی قاتلش به محسناتش معترف بود

ناصرالدین شاه، با ایجاد برابری حقوقی میان ایرانیان، زیربنای ساخت یک ملت مدرن را فراهم کرد، دو اقدام بزرگ ناصرالدین شاه در این راستا: فرمان لغو جزیه و منع سب خلفا و عمرکشون بوده... با فرمان لغو جزیه، نه تنها زرتشتیان بلکه همه ایرانیان غیرمسلمان را برای نخستین بار منزلت و مقام شهروندی برابر بخشید. مخبرالسلطنه هدایت سال‌ها بعد در نقد نطق رضاشاه در افتتاح مجلس درباره ادعای رفع خرافات مذهبی در عصر پهلوی می‌نویسد: «اگر منظور از (خرافات) سخن‌های بین سنی و شیعه است، هنر ناصرالدین شاه بود، اما در این دوره ندانستم کدام خرافات از میان رفت! (خاطرات و خطرات ص ۴۰۴).»

محمدعلی بهمنی؛ پژوهشگر تاریخ: دوازدهم اردی‌بهشت، یکصد و بیست و پنجمین سالگرد ترور ناصرالدین شاه است. نگاه مردم ایران به ناصرالدین شاه در زمان خودش پادشاهی محبوب و مشروع بود، کسی در جایگاهش به عنوان شاه و سلطان قانونی و مشروع کشور، شک و تردیدی نداشت و مردم عموما او را دوست داشتند از همین رو بدون هیچ‌گونه امریه دولتی، از سوی مردم لقب شاه شهید یافت، حتی قاتل او هم به نوعی به محسناتش معترف بود، اما برای سلب مشروعیت سلطنت قاجاریه، ناصرالدین شاه در نوک پیکان حملات بعدی قرار می‌گیرد، بابی‌ها، مشروطه‌خواهان رادیکال، سوسیالیست‌ها و بعد هم مبلغان رژیم پهلوی و... تصویر جدیدی از ناصرالدین شاه ارائه داده و با حرارت به خورد مردم می‌دهند، شاهی عیاش که کاری نداشت جز هوس‌بازی و زندگی در حرمسرا، تا جایی پیش رفتند که در ذهن مردم جا انداختند که ناصرالدین شاه، یک تکه از خاک مملکت را می‌فروخته و در ازایش زنی را به حرمسرا می‌آورده، اما این تصویرسازی در سالیان اخیر مورد تردید قرار گرفته است، تصویر جدیدی از ناصرالدین شاه به وسیله مورخان و محققان بی‌طرف ارائه می‌گردد، شاهی متجدد، ایران‌دوست و اهل هنر، عکاس و نقاش و شاعر، سنتی‌ها و مذهبیون با اشعارش درباره حماسه کربلا، همدردی می‌کنند، متجددین از سوغات‌های فرنگش می‌گویند و مورخان از ایران‌دوستی و ایران‌مداری‌اش، اما در این یادداشت ما از منظری دیگر به شاه نگاه می‌کنیم، می‌خواهیم ببینیم عمده‌ترین میراث شاه ۵۰ ساله ایران، شاهی که او را شهید و نقاش و عکاس و عیاش و صاحبقران خوانده‌اند، چه بوده است؟

۱. وحدت ملی

بزرگ‌ترین میراث ناصرالدین شاه برای ایران، ملت‌سازی بوده است، ناصرالدین شاه بر مبنای هویت دیرپا و کهن ایرانی، از ایرانیان یک ملت واحد و برابر ساخت، بله پیش از ناصرالدین شاه هم ایرانیان در همه جای این سرزمین خود را ایرانی می‌دانستند و حس میهنی ایرانیان صد‌ها و هزاران سال پیش از وی نیز نیرومند بوده است، اما ناصرالدین شاه، با ایجاد برابری حقوقی میان ایرانیان، زیربنای ساخت یک ملت مدرن را فراهم کرد، دو اقدام بزرگ ناصرالدین شاه در این راستا: فرمان لغو جزیه، و منع سب خلفا و عمرکشون بوده، جالب است که ناصرالدین شاه خود در خلوت عمرکشون برگزار می‌کرده، اما از باب مصلحت و حرمت اتباع سنی‌مذهبش، عمرکشون را ممنوع کرد.

با فرمان لغو جزیه، نه تنها زرتشتیان بلکه همه ایرانیان غیرمسلمان را برای نخستین بار منزلت و مقام شهروندی برابر بخشید. مخبرالسلطنه هدایت سال‌ها بعد در نقد نطق رضاشاه در افتتاح مجلس درباره ادعای رفع خرافات مذهبی در عصر پهلوی می‌نویسد: «اگر منظور از (خرافات) سخن‌های بین سنی و شیعه است، هنر ناصرالدین شاه بود، اما در این دوره ندانستم کدام خرافات از میان رفت! (خاطرات و خطرات ص ۴۰۴).»

۲. یکپارچگی سرزمینی

درست است که در عهد ناصرالدین شاه، با زور تحمیل روس و انگلیس، عهدنامه‌های آخال و پاریس به ایران تحمیل گردید، حق تاریخی سیادت ایران بر افغانستان و هرات از میان رفت و مرو و آخال از ایران تجزیه شدند و در مرز بندی سیستان و بلوچستان هم ایران متضرر شد، اما این مناطق عمدتا پیش از ناصرالدین شاه ده‌ها سال بود که در تصرف ایران نبود و تقریبا حکایتی شبیه وضعیت بحرین در عصر محمدرضاشاه داشت، هرات از پس قتل نادرشاه در طول ۱۱۰ سال هیچ‌گاه در تصرف مستقیم دولت مرکزی ایران نبود و مرو هم که از حدود سال ۱۲۰۰ قمری و عصر شاهرخ شاه افشار به اشغال ترکمن‌ها درآمده بود. ناصرالدین شاه با وجود شکست از انگلیس و پذیرش عهدنامه‌های تلخ پاریس و آخال، حاکمیت دولت مرکزی را بر مناطق بسیار مهمی از ایران اعمال کرد، جالب است که رضا شاه را به واسطه برانداختن شیخ خزعل که یک حاکم خودسر محلی بود، ناجی خوزستان می‌شمارند، اما ناصرالدین شاه را که حاکمیت سلطان بیگانه مسقط بر دو بندر بزرگ و حساس بندرعباس و چابهار را برانداخت، سانسور کرده و به کلی نادیده می‌گیرند! حاکمیت ایران بر سیستان و بلوچستان و هرمزگان و در نتیجه ساحل شمالی خلیج‌فارس و دریای عمان، دستاورد بزرگ و تاریخی ناصرالدین شاه است، او بود که به رغم اعتراض انگلیس‌ها، مسقطی‌ها را از چابهار و بندرعباس پس از جنگ‌های سخت، اخراج کرد و به حکومت خودمختار سلاطین کیانی در سیستان و قواسم در بندر لنگه پایان داد. افزون بر این نیروی دریایی ایجاد کرد و جزیره سیری را تصرف کرد و حتی نقشه‌ای از انگلیس‌ها اخذ کرد که اقرار به حاکمیت ایران بر جزایر سه‌گانه بود.

۳. بنیان‌های مشروطیت

ناصرالدین شاه با برجسته ساختن مفهوم شهروندی، در واقع بنیان‌های مشروطیت را ایجاد کرد، فرمان آزادی و امنیت شخصی، فرمان منع شکنجه و فرمان آزادی جا به جا شدن کشاورزان از جمله مهم‌ترین فرمان‌هایی بودند که به معنای احترام به جان و مال و مصونیت آزادی شهروندان ایران بود، در کنار این اقدامات، تدوین نظامنامه‌های دولتی، تصویب نخستین قوانین هم‌چون کتابچه کنت و ایجاد سازمان‌های اداری جدید، همگی مقدمات مشروطیت بودند که ناصرالدین‌شاه پیشگام آنان بود.

۴. توسعه اقتصادی ایران

راه‌سازی گسترده، پرورش انواع تخم گیاهان و بذر‌های گوناگون کشاورزی، ساخت بنادر، توسعه شهر‌ها و مدرن‌سازی تهران و تبریز و قزوین، ایجاد هتل‌های مدرن، بیمارستان‌ها و تئاتر و... همگی نمونه‌هایی از تحولات بزرگ ایران عصر ناصری بودند.

۵. اقتدار دولت مرکزی

عکس‌برداری از کل کشور، سیم‌کشی تلگراف در اقصی‌نقاط ایران که ارتباط میان پایتخت با سرتاسر ایران را به سرعت میسر می‌ساخت و ایجاد نظمیه و ژاندرمری و پاسگاه‌های مرزی، موجب شد که اوامر دولت بدون درنگ در سرتاسر قلمروی ایران اجرا گردید، موضوعی که تحولی اساسی در دولت‌مداری ایرانی بود.

۶. فرهنگ و هنر و آموزش

در این باره در سال‌های اخیر بیش‌تر گفته شده است، اما باز باید اشاره کرد که آخرین هنرمندان بزرگ ایران یادگاران عصر ناصری هستند از کمال‌الملک بگیر تا میرزا رضا کلهر.

 

source: انتخاب