بهناز جعفری

خانواده

پدرم حسابدار بازار بود و انسانی بسیار منعطف و لوتی، اما مادرم پرستار بود و در فضای بیمارستان کار می کرد که بعدا این زندگی به طلاق ختم شد

دوره های بازیگری

کلاس های بازیگری را در مدرسه هنر و ادبیات کودک و نوجوانان زیر نظر رویا تیموریان، منصوره سپاه منصور و گلاب آدینه در دوران دبیرستان گذرانده است

او سپس از سال 72 وقتی 19 ساله بود با تئاتر سلطان مار به کارگردانی گلاب آدینه فعالیت هنری اش را بصورت جدی از تئاتر آغاز شد

ورود حرفه ای به بازیگری

سال 1373 توسط رخشان بنی اعتماد از تئاتر برای بازی در فیلم روسری آبی انتخاب شد که با نقش کوتاهی اولین تجربه خود را در جلوی دوربین بدست آورد

در سال 1375 با مجموعه غبار نور به قاب تلویزیون راه پیدا کرد و یکسال بعد نیز بعنوان بازیگر وارد نمایش های رادویی شد

شهرت با سیمرغ

در سال 1380 وقتی 27 ساله بود بازی کوتاه او در فیلم خانه ای روی آب به کارگردانی بهمن فرمان آرا سیمرغ بهترین بازیگری نقش مکمل زن را برایش به ارمغان آورد

بعد از این جایزه بود که بیشتر در معرض توجه قرار گرفت

بهناز جعفری و ام اس

در اسفند سال 93 متوجه علائم بیماری در سیستم اعصاب و گردنم شدم و تحت نظر دکتر مغز و اعصاب فهمیدم که مبتلا به بیماری ام اس شدم

من هیچ گاردی در برابر ام اس نگرفتم، واکنش عجیب و غریبی نداشتم که بگویم ای داد، ای هوار، آن را پذیرفتم و برای درمان اقدام کردم

البته مدتی شایعه شدن بود سرطان دارم که همان ام اس بود

علاقه به نقش منفی

من گوشه ای از وجودم دو تا سیم لخت دارم که بعضی مواقع روی هم می افتد و اتصالی می کند، آن وقت شخصیتی سرتق دارم

خودم همیش از نقش های خاص منفی لذت برده ام چون جای کار دارد و به راحتی نمی توان از پس آن برآمد

ازدواج نمی کنم

من ازدواج نکردم، چون اگر بخواهم زندگی مشترک داشته باشم باید بازیگری را بگذارم کنتا و هرگز این کار رو نخواهم کرد، بنابراین هیچ وقت به ازدواج فکر نمی کنم

تجربه عشق

آدم عاشق پیشه ای هستم، اما کارم را به هر چیزی ترجیح می دهم

اگر کسی که دوستش داشته باشم بتواند با این شرایط کنارم بماند من استقبال می کنم، اما معمولا آدم ها نتوانستند با من کار بیایند

گردن رابطه و هر چیز دیگری که جلوی کارم را بگیرد می زنم

جراحی زیبایی

هیچ گونه جنگ و مبارزه ای با چین و چروک ها ندارم

سعی میکنم با طراوت و جوان باشم، دوست دارم آینده هم یک پیر بامزه و خوب و دوست داشتنی شوم، برایم مهم است پوست متناسب و دندان سالم داشته باشم

اما علاقه ای به جراحی های زیبایی ندارم

نتوانستم گیاهخوار شوم

عزمم را جزم کردم خام گیاهخوار باشم

واقعا خیلی سخت بود و کل روش زندگی ام عوض شد، تهیه غذای این نوع رژیم سخت و زمان بر بود که متاسفانه نتوانستم ادامه دهم

تجربه حوزه علمیه

مدتی انواع نمازها را می خوانم و روزه می گرفتم و در حوزه علمیه جامعه الزهرای قم هم ثبت نام کردم و از آنجا برای من نوار می فرستاند

هر شش ماه یکبار می رفتم حضوری امتحان می دادم که بعدا ادامه ندام، مدتی هم دوست داشتم به ادم های ناتوان جسمی خدمت کنم و پرستار باشم

منابع : ویکی پدیا و فتوکده