اصالت
غلامرضا نیکخواه در شهر بوشهر بدنیا آمده است، پدر و پدربزرگش هر دو از کارمندان «گمرک» و مادرش «خانه دار» بود
از بوشهر تا خرمشهر و تهران
مقطع دبیرستان را در مدرسه معروف «سعادت» بوشهر گذراند، سپس سال 1350 در 23 سالگی برای کار به خرمشهر نقل مکان کرد و بعد دو سال به تهران رفت
اولین تجربه با تئاتر
سال 1345 در 18 سالگی و مقطع دیپلم تئاتر را از مدرسه شروع کرد سپس سال 1367 در 40 سالگی با نقش کوتاهی در مجموعه نمایشی شبکه دو جلوی دوربین رفت
در برنامه های مناسبتی
در سال 1367 به اتفاق «اسماعیل پوررضا» در یک کار مناسبتی کودک و نوجوان حضور داشتم تا اینکه سال 1371 با «میعن یاسینی» یک کار جدید انجام دادیم
در این سال ها بود که با علی عمرانی و مهران مدیری اولین بار آشنا شدم
نوروز 72 و شخصیت متفاوت
قرار بود داریوش کاردان یک برنامه مناسبتی برای ایام نوروز بسازند که فکر می کنم برنامه «نوروز 72» بود، علی عمرانی از من برای بازی در این کار دعوت کرد
مهران مدیری هم از طریق داریوش کاردان دعوت شد، من تا آن روز کار طنز نکرده بودم و هیچ طنازی ای هم در خودم نمی دیدم، اما وقتی چند قسمت از کار را ضبط کردیم متوجه شدم که شخصیت من جلوی دوربین و پشت دوربین خیلی با هم متفاوت است
بازگشت به شغل اول
حقوق ما در ابتدا زیاد نبود مثلا برای 2 ماه کار در مجموعه «نوروز 72» تنها 20 هزار تومان گرفتیم که آن زمان زیاد مبلغ بالایی نبود
برای این که بتوانم از عهده مخارج زندگی بربیایم مجبور شدم به کار اولم یعنی کارشناس خودرو در گمرک برگردم
مدتی به این کار مشغول بودم تا بالاخره خرج و دخلم به هم نزدیک شد و دیگر مشکل زیادی به لحاظ مالی نداشتم و بعد دوباره مشغول به کار شدم
همکاری با مدیری
در سال 1372 و سپس 1376 ابتدا در مجموعه «پرواز 57» و «جنگ 77» با مهران مدیری همکاری کرد سپس سال 1378 در سریال «آغوش های خالی» حضور داشت
ورود به سینما
در سال 1388 تله فیلم «خواب فروش» را بازی کرد تا اینکه با فیلم «طهران تهران» به کارگردانی داریوش مهرجوبی وارد پرده سینما شد
غلامرضا نیکخواه و همسرش با دخترشان
ازدواج و دخترش
رضا نیکخواه بعد انقلاب با همسرش خانم «شهلا چهلتن» ازدواج کرد که ثمره این زندگی تنها یک فرزند دختر بنام «نیلوفر» متولد 9 مرداد 1369 است
دخترش تحصیلکرده دکترای مدیریت بازرگانی راه پدر را پیش گرفت و نقش های گذرا را نیز بازی کرده است، البته او ورزش والیبال رو نیز بصورت حرفه ای دنبال می کند
فشار و سانسور در تلویزیون
یکی از محاسن شبکه نمایش خانگی اینست که آزادی بیشتری دارد و محدودیت تلویزیون را ندارد، به نظرم تلویزیون هم باید کمی انعطاف نشان بدهد
متاسفانه هر چه جلوتر می رویم فشارها و سانسورها بیشتر می شود و این اتفاق خوبی نیست، به نظرم باید این ذهنیت کمی بازتر شود
علاقه به کار کمدی
کار کمدی را بسیار دوست دارم و لذت می برم و زمانی که تاثیر آن را روی جامعه و مردم می بینم که لبخندی را روی لبشان می نشاند، خستگی از تنم در می آورد
امیدوارم خدا هم این توفیق را بدهد که همچنان همین مسیر را ادامه دهم و مردم را بخندانم
کمدین های برتر من
من فکر می کنم رضا عطاران فوق العاده است و بازی مهران مدیری هم خیلی بهتر از کارگردانی اش است و بنظرم هر دو مرد هزار چهره هستند.
منابع : ویکی پدیا و فوکده
