ارسال به دیگران پرینت

حال و روز ناخوش سرزمین عمر مختار : لیبی در آتش نفت می‌سوزد

لیبی که زمانی به نام قهرمان ضد استعمار یعنی عمر مختار که علیه استعمار ایتالیا قیام کرد شناخته می شود سالهاست که گرفتار ناامنی و بی ثابتی است. لیبی از زمان اقدام نظامی تحت حمایت ناتو برای سرنگونی معمر قذافی رئیس جمهوری مخلوع این کشور در سال 2011 صحنه آشوب و نا آرامی بوده است

حال و روز ناخوش سرزمین عمر مختار :  لیبی در آتش نفت می‌سوزد

۵۵آنلاین :

لیبی که زمانی به نام قهرمان ضد استعمار یعنی عمر مختار که علیه استعمار ایتالیا قیام کرد شناخته می شود سالهاست که گرفتار ناامنی و بی ثابتی است. لیبی از زمان اقدام نظامی تحت حمایت ناتو برای سرنگونی معمر قذافی رئیس جمهوری مخلوع این کشور در سال 2011 صحنه آشوب و نا آرامی بوده است. لیبی سرزمینی است که در سال ۲۰۱۱ با اعتراض‌های مردمی علیه ساختار حاکم به ریاست قذافی همراه شد با این تفاوت که برخلاف مصر، تونس و... با سکوت غرب همراه نشد و ناتو با ادعای بشر دوستی اقدام به عملیات نظامی کرد. شاید آن زمان کمتر کسی باور می‌کرد که قذافی با آن همه دیکتاتوری و خودرایی توانسته باشد ۴۰ سال کشور را یکپارچه نگاه دارد و انقلابیون علیه وی، نتوانند یکپارچگی لیبی را حفظ نمایند و کشور به چندپاره تبدیل شود. شاید تفاوت در این بوده که قذافی در زمان انقلابش رویکرد ضد غربی داشت اما آنانی که سرنگونی وی را رقم زدند چشم به حمایت غرب داشتند و نتیجه آن چندپاره شدن لیبی بوده است.

پس از سرنگونی قذافی، لیبی به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد. دولت وفاق ملی به ریاست السراج در طرابلس (غرب کشور) تشکیل شد که مورد حمایت جامعه جهانی است. همزمان نیز یک دولت موازی در شهر طبرق در شرق لیبی با حمایت مجلس نمایندگان به ریاست عقیله صالح و حفتر فرمانده ارتش، اعلام موجودیت کرد. اما لیبی از 15 فروردین و همزمان با دستور حفتر فرمانده ارتش ملی لیبی به نیروهای تحت امرش برای حمله به طرابلس، بار دیگر متشنج شد. کشورهای عربستان، امارات، مصر از حامیان ژنرال حفتر هستند.

خلیفه حفتر کیست

با شدت یافتن درگیری‌ها در لیبی نام " خلیفه حفتر" ژنرال لیبیایی که از زمان سرنگونی معمر قذافی نیروهایی را فرماندهی می‌کند بار دیگر بر سر زبان‌ها افتاده است اما او کیست و چرا چندسالی است که نامش با درگیری‌های داخلی لیبی گره خورده است؟

خلیفه بالقاسم حفتر" در سال ۱۹۴۳ در اجدابیای شرقی به دنیا آمده و فارغ التحصیل دانشگاه نظامی بنغازی است. همچنین گفته می‌شود او یکی از عناصر اصلی کودتایی است که در در سال ۱۹۶۹ منجر به سرنگونی " ملک ادریس" پادشاه سابق لیبی و روی کار آمدن معمر قذافی شد. این نظامی لیبیایی که تا سالیان سال به قذافی وفادار ماند در نهایت به عنوان فرمانده نیروهای مسلح لیبی انتخاب شد. پس از تحولات فراوان در نهایت خلیفه حفتر در اواخر دهه هشتاد میلادی به صورت کامل از حاکمیت لیبی جدا شده و به آمریکا سفر می‌کند. با آغاز اعتراضات در لیبی وافزایش اقدامات نظامی، حفتر دوشادوش گروه‌های اسلامگردر مقابل ارتش وفادار به قذافی که دشمن واحدشان شناخته می‌شد جنگید. با این حال ژنرال حفتر به محض کشته شدن قذافی راه خود را از آنها جدا کرد و در فوریه ۲۰۱۴ طرح خود موسوم به «نقشه نجات لیبی» را مطرح کرد.

ژنرال حفتر با وجود برگزاری انتخابات پارلمانی و به رسمیت شناختن دولت لیبی به ریاست " فایز السراج" از سوی نهادهای بین المللی و اغلب کشورهای دنیا این پارلمان را به رسمیت نشناخت و در مقابل به حمایت از دولتی خودخوانده در شرق لیبی پرداخت.

او در ژانویه ۲۰۱۴ عملیات "کرامت لیبی" را آغاز کرد و علیه آنچه که وی گروه‌های تروریستی می‌خواند اعلام جنگ کرد. در مارس ۲۰۱۵ از سوی مجلس نمایندگان طبرق به عنوان فرمانده "ارتش ملی لیبی" انتخاب شد.همچنین در سپتامبر ۲۰۱۶ نیروهای تحت امر او مراکز اصلی نفت لیبی از قبیل الزیتونه، البرقیه، رأس لانوف و سدره را پس از درگیری‌هایی شدید به تصرف خود درآوردند. پس از آن بود که در ژانویه ۲۰۱۷ نیروهای تحت امر این ژنرال لیبیایی توانستند شهر بنغازی در شرق لیبی را به صورت کامل اشغال کنند. گفتنی است نبرد حفتر با نیروهای اسلامگرا موجب شد که مصر و امارات متحده عربی از وی حمایت کنند.

اما عملیات جدید نیروهای وابسته به حفتر 15 فروردین با انتشار فایلی صوتی از خلیفه حفتر آغاز شد. حفتر در این فایل صوتی تاکید کرد که نیروها و ساکنان طرابلس برای مصون ماندن از تلفات این عملیات باید پرچم‌های سفید خود را نشان بدهند. حفتر همچنین از نیروهای موسوم به "ارتش ملی لیبی" خواسته است تا گزندی به شهروندان طرابلس، تبعه‌های خارجی و زیرساخت‌های لیبی وارد نکرده و تنها گروه‌های شورشی را هدف قرار دهند. حفتر در این دوران سفرهای متعددی به عربستان و بویژه امارات داشته و کمک‌های بسیاری دریافت کرده است.

بازی امارات در بحران لیبی

آنچه در میان این معادلات قابل توجه است زنجیره تحرکات امارات است. خبرگزاری فرانس پرس با استناد به یک گزارش محرمانه سازمان ملل نوشت: در روزهای 19 و 20 آوریل (30 و 31 فروردین) گروه های مسلح با استفاده از تعدادی پهپاد ساخت چین که امارات نمونه مشابه آنها را دراختیار دارد چند موشک هوا به زمین از مدل BLUE ARROW را به سمت حومه طرابلس- پایتخت لیبی- شلیک کردند. بر اساس این گزارش محرمانه تنها سه کشور امارات، قزاقستان و چین موشک های مذکور را دراختیار دارند.گزارش سازمان ملل همچنین تاکید می کند : بررسی ها به وضوح نشان می دهد که لیبی به هیچ وجه امکان خرید مستقیم سلاح از چین را در اختیار نداشته است.

این گزارش همچنین می افزاید : قرار است کمیته ای متشکل از کارشناسان سازمان ملل استفاده احتمالی نیروهای ارتش لیبی به رهبری ژنرال «خلیفه حفتر» از این نوع پهپاد و همچنین نقش امارات در ارسال این تجهیزات به لیبی را مورد بررسی قرار دهد.

اما تحرکات امارات به همین جا ختم نمی شود چنانکه در حالی امارات در کنار سعودی طرح کشتار گسترده مردم یمن را اجرا می‌سازد که همزمان توسعه روابط با رژیم صهیونیستی را نیز دنبال می کند چنانکه یکی از مقامات اماراتی ادعای لزوم همگرایی منطقه ای با رژیم صهیونیستی علیه ایران را مطرح کرده است. در کنار این اقدامات، امارات رفتارهای تامل برانگیز دیگری نیز داشته است از جمله عربستان سعودی و امارات در راستای حمایت از شورای نظامی انتقالی سودان، از کمک ۳ میلیارد دلاری به سودان خبر دادند. همزمان گزارش‌ها از دخالت امارات در امور الجزایر حکایت دارد که البته با اعتراض مردمی همراه بوده است. در لیبی نیز امارات از حامیان خلیفه حفتر است که در هفته‌های اخیر موجی از کشتار و جنایت را به پا کرده است.

در همین حال سازمان‌های اطلاعاتی ترکیه چند روز پیش، از بازداشت دو نفر به اتهام ارتباط با سازمان‌های اطلاعاتی امارات پس از تحت نظر گرفتن این افراد به مدت شش ماه خبر دادند.گزارش‌ها نشان می‌دهد که امارات به طور کلی اداره و حمایت مالی از دو گروه رسانه‌ای «زمان» و «احوال» وابسته به گولن را بر عهده دارد و این دو رسانه مالکیت برخی پایگاه‌های خبری به زبان‌های عربی، ترکی و انگلیسی را بر عهده دارند که سیاست رسانه‌ای مخالف اردوغان در خارج از این کشور را اتخاذ کرده‌اند.

در همین حال امارات تحرکاتی را در پاکستان و هند داشته است از یک سو ادعای کمک چند میلیارد دلاری به پاکستان را سر داده و از سوی دیگر بر توسعه روابط و تامین نیازهای انرژی هند تاکید داشته است. نکته قابل توجه آنکه مقامات امارات سنگ بنای ساخت اولین معبد هندو در منطقه خلیج فارس را گذاشتند که قرار است در ابوظبی ساخته شود. معبد هندو در امارات نزدیک بزرگراه میان دبی و ابوظبی به مساحت ۵۵ هزار متری ساخته خواهد شد.با توجه به این شرایط این سوال مطرح است که چرا امارات چنین رفتارهایی صورت می‌دهد و چه اهدافی را دنبال می‌کند؟

بررسی رفتار سران امارات نشان می‌دهد که بن زاید ولیعهد تلاش دارد تا نقش بن سلمان عربستان را در امارات ایفا نماید بر این اساس اولین اولویت آن جلب نظر آمریکاست و در مرحله بعدی نیز حرکت همسو با عربستان. بر این اساس امارات با پشتوانه مالی سعی دارد تا تحولات منطقه را به سمت اهداف آمریکا و سعودی هدایت نماید تا شاید رویاهای جاه طلبانه بن زاید محقق شود. رفتاری که نتیجه آن ایجاد بحران‌های گسترده در منطقه و شمال آفریقا خواهد بود چنانکه امروز رد پای امارات را در بسیاری از بحران‌ها می‌توان مشاهده کرد در حالی که در سایه عربستان و آمریکا خود را پنهان ساخته و سعی دارد تا با سکوت رسانه‌ای این نقش بحران‌ساز را کم رنگ جلوه دهد.

سناریوی نفت در لیبی

حال این سوال مطرح می‌شود که چرا لیبی به چنین وضعیتی دچار شده و بانیان آن چه اهدافی را دنبال می‌کنند؟ هر چند که عوامل داخلی و قدرت طلبی را می‌توان از عوامل چنین بحرانی دانست اما در کنار این مسئله یک نکته کلیدی مشاهده می‌شود و آن مجموعه تحولاتی است که در شمال آفریقا در جریان است. در اقدامی قابل تامل در سودان کودتای نظامی شده و عمر البشیر توسط ارتش سرنگون می‌شود.

در الجزایر نیز تحت اعتراض‌های مردمی بوتفلیقه از ریاست جمهوری برکنار می‌شود. این سه کشور در شمال آفریقا دارای یک ویژه‌گی مشترک هستند و آن برخورداری از منابع نفت است. این خصوصیت در حالی برای این کشورها مطرح است که در عرصه انرژی جهان تحولاتی ویژه در جریان است. از یک‌سو آمریکا به دنبال تحریم نفت ونزوئلاست و سعی دارد از این حربه برای سرنگونی‌سازی دولت مادورو بهره گیرد. از سوی دیگر آمریکا طرح فشار بر خریداران نفت ایران برای عدم روابط با ایران را پیگیری می‌کند.

این مسئله می‌تواند شوک‌های بسیاری بر قیمت انرژی و البته عدم همراهی کشورها با آمریکا را به همراه داشته باشد. با این شرایط این سناریو مطرح است که آمریکا و همراهانش به دنبال جایگزینی برای نفت ونزوئلا و ایران باشند در حالی که کشورهای عربی خاورمیانه نیز توان تامین آن را ندارند. بهترین گزینه برای این طرح آفریقا می‌باشد و چه کشورهایی بهتر از لیبی، سودان و الجزایر که از موقعیت جغرافیایی مناسبی نیز برخوردارند و می‌توانند تامین کننده نیازهای نفتی اروپا باشند. با این سناریو می‌توان دریافت که چرا لیبی این روزها درگیر جنگی گسترده است که محوریت آن را تشکیل ساختاری نظامی تشکیل می‌دهد که همسو با آمریکا و ارتجاع عربی رفتار می‌کند.

با این شرایط می‌توان گفت که لیبی در کنار الجزایر و سودان در حالی تبدیل شده به قربانیان سیاست‌های استعماری غرب هستند که ظاهرا تحولاتی داخلی داشته اما در عمل در مسیر مطالبات غرب قرار گرفته‌اند که محور آن را نیز غارت ثروت‌های نفتی این کشورها تشکیل می‌دهد. آنچه در تحولات لیبی به چشم می‌آید نقش نفت در بحران کنونی است. از یک سو کشورهایی مانند امارات و عربستان به دنبال بهره گیری از نفت لیبی به عنوان نفت جایگزین نفت ایران هستند چرا که می دانند ظرفیت تامین کسری نفت جهانی از تحریم نفت ایران را ندارند و از سوی دیگر آمریکا و فرانسه برآنند تا از لیبی به عنوان عنصری برای غارت منابع نتفت جهان و البته بهره گیری از آن جهت تحریم نفت ایران بهره گیرند. روندی که البته شدت بحران لیبی و نیز تاکید جهان بر عدم وجود جایگزین برای نفت ایران آن را در هاله‌ای از ابهام برده است در حالی که لیبی همچنان در آتش این زیاده خواهی نفتی می سوزد.

منبع : 55آن‌لاین
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه