۵۵آنلاین :
از 150 سال پیش، با تصویرسازی از اینکه غربیها سبک و الگوی زندگی بهتری دارند و ما هم باید نعل به نعل و موبهمو از آنها تقلید کنیم، سیمای مدیریت و حکمرانی در کشور به خواسته یا بهزور تغییر کرد. دانشگاه در 1313 آغاز به کارکرد و همه دانش غنی، سازگار و جامعنگر ایرانی از پزشکی تا معماری شهرسازی، نجوم، کانیشناسی، فلز، شیمی، رنگ، حکمت، جامعه ... و نیز دانش پایدار مدیریت آب و منابع طبیعی با آزمونوخطاهای دههزارساله نادیده گرفت. در حقیقت دارالترجمهای به هدف الگوبرداری از دیگران بدون توجه به اقلیم، بوم شناخت، فرهنگ و تمدن سرزمین راهاندازی شد تا مردنی از جوامع اولیه (به باور خاورشناسانی مانند آن لمتون) را به ساخت جامعهای توسعهیافته راهبری کند. در دهه 1330 با راهاندازی وزارتخانهای به نام آب و برق و بعدها نیرو، و در دهه 1340 با دولتی اعلام کردن منابع آب و جنگلها و دیگر منابع طبیعی، بزرگترین اشتباه راهبردی در مدیریت منابع طبیعی سرزمین کلید خورد. مدیریت دولتی تهاجم به طبیعت و مدیریت سازهای آب بهجای مدیریت اکولوژیک و سازگار منابع طبیعی نشست. در حقیقت یک الگوی ناسازگار تقلیدی بهجای مدیریت پایدار، کوچک، محلی ارزشمند مولد خوراک گذاشته شد. ما تقلید از مدیریت آبی را آغاز کردیم که امروز در دنیا 48 هزار سد ساخته و بخش بزرگی از رودها (رگهای خون رسان زمین) و تالابها و دریاچهها و زیستگاهها را خشکانده و بیابانزایی گسترده پدید آورده است. امروز دنیا بهاشتباه بودن جهانیسازی و الگوی یکسان مدیریت سرزمین کمابیش پی برده است. ما پیامدهای شش دهه الگوی مدیریت ناسازگار با سدسازی و تهاجم به طبیعت را با گوشت و استخوان لمس میکنیم و اثرات اجتماعی و اقتصادی آن را به چشم میبینیم. اما چرا مدیریت دولتی ناپایدار، از بالا به پایین، نا پاسخگو، و ناسازگار با اقلیم و بوم شناخت سرزمین ادامه مییابد؟ در خرمشهر و آبادان از دهه 1370 مردم دچار مشکل شدهاند چون آب کارون و بهمنشیر که با میزان هدایت الکتریکی 1500 و کمتر برای شرب و کشاورزی و... به کار گرفته میشد به 16-17 هزار میکرو موس بر سانتیمتر رسیده است که نهتنها برای خوردن که برای کشاورزی نیز کاربردپذیر نیست. در جلگهای که زمانی انبار غله و سبزیجات و خرمای ایران بود، توسعه تقلیدی با سدسازی و گسترش کشت نیشکر و دیگر تصمیمات ناپایدار به تغییر کیفی و کمی منابع آب انجامیده است. انتقال آب از سرشاخههای کارون به اصفهان و یزد و ساخت بیش از 30 سد به بزرگترین و تنها رود قابل کشتیرانی ایران آسیب جدی زده و سرنوشتی غمانگیز برای حق آبه بران جلگه خوزستان بهویژه برای کشاورزان و نخل کاران رقمزده است. کاهش آب کارون و دز و کرخه همراه با سدسازی روی دجله و فرات به خشک شدن تالاب هورالعظیم انجامیده است. ورزش باد از سوی غرب ریز گردها را در هوامیپراکند و به تعطیلی فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی استان فرمان میدهد و نهتنها از میزان گلدهی و تولید محصولات کشاورزی که همچنین از عمر انسان میکاهد. کاهش فعالیتهای اقتصادی و بیماریهای خطرناک دستگاه تنفسی و سرطان بهویژه نزد کودکان و سالخوردگان، این استان را بزرگترین مهاجر فرست کشور کرده است. ریز گرد از گسترده خشکیده هور برمی خیزدکه گسترهاش در منابع قدیمی تا 100 هزار کیلومترمربع آمده و میتوان گفت پس از تالاب پانتانال 150 هزار کیلومترمربعی در برزیل، دومین تالاب بزرگ زمین یا یکی از چند تالاب مهم بوده است. این تالاب گرهخورده با تاریخ تمدنهای ایرانی از تمدن ایلام و شوش تا تمدن شام در اثر ساخت سد روی رودهایی که به آن میریختند خشکیده است. کارون و کرخه و نیز دجله و فرات رگهای خون رسان هورالعظیم بودند. در حوضه کارون بزرگ (دز و کارون) 30 سد با گنجایش 17 میلیارد مترمکعب و در حوضه کرخه هفت سد با گنجایش شش میلیارد مترمکعب ساختهشده است. سدهای ایران دستکم جلوی 23 میلیارد مترمکعب (1/14 درصد) از آورد به هور هویزه را گرفتهاند. در حوضه فرات در آناتولی جنوبی ترکیه هفت سد آتاتورک، کاراکایا و بیرچیک، کارکامیز، شانلی یورفا، سیریمتاش، و ارکنک رویهم دستکم 60 میلیارد مترمکعب از سوی ترکیه، و در سوریه سدهای الطبقه یا الثوره، بعث، تشرین رو هم 13 میلیارد مترمکعب از سوی سوریه و در عراق چند بند و سد حدیثه روی فرات ساختهشده است. سدهای فرات رویهم جلوی 81 میلیارد مترمکعب از آورد این رود را گرفتهاند. در حوضه دجله در آناتولی جنوبی ترکیه پنج سد دجله، کراکیزی، باتمان، ایلیسو، گرزن و سد سیلوان با گنجایش رویهم 5/21 میلیارد مترمکعب ساختهشده است. در راق نیز سدهای ادهیم، بدوهه، دربندیخان، دوکان، دوهوک، حمرین، موصل، سامره، رو هم به گنجایش 5/34 میلیارد مترمکعب ساختهشده است. سدهای دجله دستکم جلوی 56 میلیارد مترمکعب از آورد این حوضه و 35 درصد ورودی به هورالعظیم را میگیرند. تهاجم به طبیعت در عصر مدرن و اساساً " همه مشکلات محیطزیست و گرم شدن زمین و... از حکمرانی مدرن و دولتها سرچشمه میگیرد. تا پیش از دوران مدرن مدیریت زیستبومها و منابع طبیعی در دست جوامع بومی مولدی بود که هم از طبیعت بهرهبرداری پایدار و آشتی جویانه داشتند و هم از آن نگهداری میکردند. دولتهای مدرن تا نغز استخوان مسائل هر جامعه از تولید تا فروش محصولات گوناگون و از ساخت تا بهرهبرداری از منابع طبیعی، و از آموزش تا روابط فرهنگی دخالت میکنند.
برنامههای دولت در همهجا از اروپا و آمریکا تا به تقلید از آنها در دیگر کشورها، همواره برنامههای از بالا به پایین، ناسازگار با اقلیم و بوم شناخت، ناسازگار با طبیعت، ناسازگار با تمدن و ناسازگار باصرفهجویی و پاسخگویی است. درحالیکه حکمرانی و دستگاههای دولتی و مجلس و... وابسته به آن باید تنها پایشگر امنیت ملی، امنیت خوراک، سلامت و بهداشت عمومی و چند مساله بسیار اصلی و حل اختلافات احتمالی بسیار کلی باشند. در بسیاری از کشورها شمار دستگاهها و وزارتخانهها و مراکز تصمیمگیری از بالا به پایین تا عددی تکرقمی پایین آمده است. مشکلات خطرناک امروز دنیا از دستگاهها و شرکتهای دولتی و خصوصی و مجالس و در یک جمله حکمرانی بیشازحد از یکسو و مصرفزدگی جامعه امروزی و بیتوجهی به مشارکت مردم در مدیریت آب از سوی دیگر است. اینکه چرا دولتها نتوانستند الگوی مدیریت آب متناسب با اقلیم را توسعه دهند به این سبب است که تصمیمگیری و برنامهریزی متمرکز دولت الگوی توسعه جهانی را دنبال میکند و ماهیتاً " با ویژگیهای بومشناختی سرزمین بیگانه میماند. از سوی دیگر دولتها موقت ناپایدارند، هرچند سال تغییر میکنند و در همان زمان اندک هم بیشتر باید پاسخگوی پشتیبانانی باشند که برای انتخابات آنها سرمایهگذاری کردهاند. احزاب و جناحهای سیاسی که بهصورت چرخه ناسازگار هرازگاه جابجا میشوند تغییر ماهوی در این ناکارآمدی دولت نمیتوانند پدیدآورند. تمدن در جستوجوی پایداری هماهنگ با شرایط اقلیم و جغرافیا و فرهنگ مردم جوامع مولد است. در تمدن تقلید از الگوهای جهانی و جهانیسازی به نام توسعه یا هر نام دیگر مردود و نامیسر است. دولت هدفش رشد اقتصادی با تقلید از توسعه دیگران و جهان سازی است که آنهم غالباً "جانبدارانه خواهد بود. چنین است که دولتها نمیتوانند به الگوی مدیریت مناسب برسند مگر آنکه با اصلاحاتی گامبهگام راهبرد میانی بهبود مدیریت منابع طبیعی پایدار و مشارکتی بیازمایند:
- دست برداشتن از انفعال در راستای حل بحران آب و اعلام لغو مدیریت سازهای آب و سدسازی و انتقال برای احیای رویکرد نرم و بومشناختی به مدیریت آب در همه حوضهها از کارون و ریز گرد در خوزستان، تا حوضه ارومیه، و در همه تالابها و دریاچهها ورودهای آسیبدیده.
- کوچکسازی دولت و یکپارچه کردن مدیریت منابع طبیعی با مشارکت جوامع بومی مولد که با بوم شناخت هر حوضه از هزارههای پیش آشنایی دارند. تغییر مدیریت آب با حذف رویکرد سازهای و تلفیق آن با دیگر منابع طبیعی و با مشارکت کشاورزان در راستای حل بحران آب
- اعمال رویکرد سختگیرانه مدیریت آب در شهرها، با اصلاح الگوی مصرف، عدم مصرف آبدست اول در ساختمانسازی یا در صنایع یا در کارگاههای و تعطیل کردن تأسیسات آبی ناسازگار، افزایش قیمت معنیدار آب در شهرها، تشویق ساخت ساختمان با سامانه بازچرخانی آب خاکستری، باانرژی خورشیدی، تغییر آییننامههای شهرسازی، ساختمانسازی، تغییر شیوهنامههای اعطای پایان کار با رویکرد ساختمان سبز و ساختمان صفر.
- اعمال رویکردسختگیرانه کاربرد آب در صنایع با بازچرخانی بارها و بارها.
- تأسیس هیات های فعال منطقهای شامل کشورهای درگیر خشکی هورالعظیم یا هامون و برگزاری نشستهای تفاهم برای پیگیری مساله و برنامهریزی برداشتن یک یا چند سد مشکلآفرین برای نشان دادن حسن نیت در این زمینه.
دیدگاه تان را بنویسید