ارسال به دیگران پرینت

گفت و گوی «۵۵ آنلاین» با علیرضا نجارپور؛ تحلیلگر بازار سرمایه

دولت روحانی در تعیین بازار برای مردم اشتباه کرد | خرید سهام در بورس تهران در چه محدوده ای پُرریسک بود؟ | دولت برای بازگشت اعتماد به بورس کمک کند

نجارپور: با دعوت دولت مردم به سرمایه گذاری یا عدم سرمایه گذاری در هر بازاری مخالف هستم چه دولت بگوید وارد بورس شوید و چه بگوید دلار نخرید.

دولت روحانی در تعیین بازار برای مردم اشتباه کرد | خرید سهام در بورس تهران در چه محدوده ای پُرریسک بود؟ | دولت برای بازگشت اعتماد به بورس کمک کند

55 آنلاین- بازار سرمایه یا بورس سهام، یکی از بازارهای مالی و اقتصادی و رقیب بازارهایی دیگر از جمله بازار مسکن، بازار ارز و بازار خودرو است. در چند ماه اول سال 1399، شاخص کُل بورس تهران، با رشد بی سابقه و شتابان بیش از 300 درصد از محدوده 2 میلیون واحد عبور کرد و اینک به زیر یک میلیون و 200 هزار واحد سقوط کرده  و از ابتدای سال 1399 تا پایان دی مجموعاً 120 درصد رشد نشان می هد و 180 درصد رشد امسال از بین رفته است.

از طرفی با توجه به محدودیت هایی که درب زاارهای موازی از جمله بازار ارز به وجود آمده بود و در مقطعی بازار مسکن در رکود بود، سرمایه های موجود در جامعه به طرز خیره کننده ای به سمت بورس تهران رفت و الان که قیمت سهام کاهش شدید پیدا کرده اند، عمدتاً سهامداران خُرد و مردم عادی، نسبت به عملکرد دولت و شخص آقای روحانی رئیس جمهور که مردم را به بورس دعوت کرد انتقاد دارند.

در همین خصوص «55 آنلاین» به منظور کند و کاو تحولات خیره کننده بورس در سال 1399 و خصوصاً ماه های اخیر که ریزش و کاهش های متعددی داشته، با علیرضا نجارپور، کارشناس بورس گفت و گو کرده است.

*****

 

*بورس تهران تحولات زیادی را در سال ر1399 تجربه کرد و بعد از کاهش شدید شاخص کل در مرداد ماه امسال، اخیراً هم دچار ریزش های اساسی شد. جنابعالی به عنوان تحلیلگر بورس، تحولات سال 1399 و مخصوصاً دو دوره کاهشی بورس بورس را چگونه تحلیل می کنید؟

 

-از ابتدای سال 1399 شاخص کُل بورس، حدود 500 هزار واحد بود و تا مرداد ماه امسال یعنی در مدت 5 ماه تقریباً 300 درصد رشد داشت. آن موقع به خاطر انتظارات تورمی که در داخل کشور ما وجود داشت، بالا رفتن نرخ دلار و این که کسی پیش بینی نمی کرد آقای بایدن رای بیاورد و احتمال پیروزی آقای ترامپ وجود داشت و در نتیجه احتمال تداوم تحریم ها، انتظار نسبت به پول ملی ما این طور بود که ارزش آن کم می شود. بر این اساس، همه بازارهای دارایی، رشد داشتند ولی رشد سهام، از همه بیش تر بود.

آن اتفاق که در ابتدای امسال رخ داد، این بود که هم نرخ دلار رو به بالا بود و هم این که انتظارات، رو به بالا بود. حتی در اوایل تابستان، بحث نرخ دلار 45 هزار تومانی مطرح بود ولی از مرداد ماه بازار ما، نرخ دلارهای بالا را باور و قبول نمی کرد. در نتیجه ریزش بورس شروع شد ولو این که از مرداد ماه امسال تا اواخر مهر ماه، دوباره نرخ دلار 50 درصد رشد داشت و از قیمت 20 هزار تومان به 30 هزار تومان رسید.

در مرداد امسال، ریزش بورس ما شروع شده بود چون بعضاً قیمت سهم ها نسبت به شرایط آن موقع، گران بودند. بورس ما دچار ریزش شده بود و با انتخاب آقای بایدن و چشم انداز مثبت نسبت به مذاکره آمریکا با ایران و به خاطر بحث های گشایش های اقتصادی و رفع برخی تحریم ها، انتظاراتی که نسبت به نرخ دلار بود کاهش پیدا کرد و نرخ دلار یک اصلاح از حدود 32 هزار تومان تا 25 هزار تومان داشت.

با این حال از اواخر آذر ماه امسال نیز، یک ریزش داشتیم و شاخص کُل از حدود یک میلیون و 500 هزار واحد به زیر یک میلیون و 150 هزار واحد در روز 30 دی ماه رسیده. علت این ریزش، انتظارات نسبت به نرخ ارز است که خیلی ها نرخ ارز را پایین می بینند. رئیس جمهور نیز، وعده دلار 15 هزار تومانی دادند.

البته از نظر بنده، این نرخ دلار محقق نمی شود. با توجه به این که بودجه ای که دولت برای سال 1400 بسته است، تورم 25 یا 30 درصدی را نشان می دهد، کسری بودجه زیاد است و ما تقاضای انباشته دلار داریم، حتی با آزاد شدن دلارهای بلوکه شده، آن نرخ دلار محقق نمی شود ولی الان انتظار بازار، کاهشی است و دارد دلارهای پایین را ارزشگذاری می کند.

عمده ریزش الان را، مرتبط با کاهش انتظارات تورمی و کاهش نرخ دلار می بینم، اما فکر می کنم یک مقدار بیش واکنشی نسبت به نرخ ارز وجود دارد و به نظرم، نرخ دلاری که رئیس جمهور یا وزرا درباره آنها صحبت می کنند و انتظار دارند محقق نمی شود.

 

*در روزهای اخیر، آقای روحانی رئیس جمهور گفتند که 7 میلیارد دلار پول نفت ما در کره جنوبی بلوکه شده و اگر وارد کشور شود فردای آن نرخ دلار به 16 هزار و 15 هزار تومان می رسد.

آیا صرفاً مطرح کردن همین نکته باید باعث شود هیجان شدیدی ایجاد شود و سهامداران و فعالان بازار فکر کنند که نرخ دلار به سرعت و به فاصله یک روز نرخ دلار به 16 هزار تومان یا 15 هزار تومان کاهش پیدا می کند؟

 

-نکته ای که در اینجا وجود دارد این است که اولاً آن پول ها اصلاً آزاد می شود یا خیر. نکته دوم این است که آیا بانک مرکزی، در این شرایط که ذخایر ارزی کاهش پیدا کرده و درآمدهای نفتی دولت کاهش پیدا کرده، به ارز پاشی شدید، سریع و آبشاری در بازار اقدام می کند یا نه.

انتظار من در این زمینه، این است که خیر و این اتفاق نمی افتد. علاوه بر آن و با توجه به سطح فروش فعلی نفت ما، صرفاً آزاد شدن آن 7 میلیارد دلار مسدود شده در کره جنوبی، کفاف مصارف ارزی ما را نمی هد. اساساض ما باید مجموع پارامترها را در نظر بگیریم از جمله این که کسری بودجه ما چقدر است.

دوم این که چشم انداز درآمدهای نفتی ما چقدر است. سوم این که با توجه به تقاضاهای انباشت شده در دو، سه سال اخیر که واردات برخی کالاها ممنوع شده، بحث این است که با آزاد شدن آن نوع واردات، ما می توانیم انتظار داشته باشیم که ترازهای پرداخت های ما باعث خروج سرمایه نشود؟

علاوه بر آن تقاضای انباشته شده، برخی نرخ های پایین دلار هم باعث می شود خروج سرمایه از داخل کشور شکل بگیرد. وقتی که ما جمیع این پارامترها را در نظر بگیریم، برآورد من این نیست که نرخ دلار بتواند در کوتاه مدت به آن اعداد برسد. بر این اساس، به نظرم بازار بیش واکنشی نشان می دهد.

 

*جنابعالی افزایش شاخص بورس به بالای 2 میلیون واحد را غیر طبیعی دانسته و گفتید که ارزش سهام بیش از حد بالا رفت. الان هم می گویید واکنشی که بازار فعلاً نشان داده و شاخص کل به زیر یک میلیون و 200 هزار واحد آمده، بیش از حد بوده و بیش واکنشی است. چرا بازار ما و بازار سهام این طور است و از نظر شما به چه علت هیجانی عمل می کند؟

 

-بازار سهام و به طور کُلی بازار دارایی ها، آینده را قیمت گذاری می کنند و یکی از خوبی های بازار نیز، همین است که انتظارات را قیمت گذاری می کند. گاهی اوقات، فعالان بازار به برخی اتفاقات، خیلی خوش بینانه یا بدبینانه نگاه می کنند که دو سر طیف هستند.

به علت این که ما در بازار خودمان، افراد تازه وارد زیادی داریم، این بیش واکنشی اتفاق می افتد یعنی همان طور که در اوج، بیش واکنشی داشتیم، در زمان ریزش بورس هم، بیش واکنشی داریم. البته برای این که بتوانیم بگوییم الان واقعاً بیش واکنشی هست، ما باید منتظر باشیم و ببینیم نرخ دلار تا چه حد پایین می آید و در چه نرخی ثابت شده و به ثبات می رسد.

چرا که پایین آمدن نرخ دلار در چند روز و روی یک قیمت قرار گرفتن، به تنهایی نمی تواند این نوید را به ما بدهد که نرخ دلار پایین آمد پس ارزش دارایی ها نیز، باید پایین بیاید.

ما باید ببینیم تا چه حد این کاهش نرخ ارز، پایدار خواهد ماند. الان نمی توانیم بگوییم دقیقاً بیش واکنشی است ولی من فکر می کنم با اصلاح هایی که داشتیم قطعاً یک بیش واکنشی، در پیش خواهیم داشت.

 

*در سال 1398 شاخص کُل بورس تهران 187 درصد رشد داشت و در سال 1399 تا قبل از ریزش بورس در مرداد ماه، شاخص کل حدود 300 درصد رشد داشت و از 512 هزار واحد اواخر سال 1398 به بالای 2 میلیون واحد رفت.

الان شاخص کل بورس، کاهش های متعددی داشته و به کمتر از یک میلیون و 150 هزار واحد رسیده. این مقدار حدود 120 درصد افزایش نسبت به مقدار شاخص کل در اواخر سال 1398 نشان می دهد و چیزی حدود 180 درصد از اوج شاخص کل، از بین رفته است. فکر می کنید رشد 120 درصدی فعلی نسبت به سال 1398 را می توانیم یک رشد طبیعی و معمولی بدانیم؟

 

-در ابتدای سال 1399 نسبت به الان، نرخ ارز افزایش پیدا کرد و نسبت به نرخ دلار 22 هزار تومانی، حدود 80 درصد رشد داشته است. در کنار آن هم، در اوایل سال 1399 به علت شیوع ویروس کرونا، قیمت های جهانی بسیار افت کرده بود.

از آن زمان تا الان، قیمت های جهانی به طور متوسط 30 تا 40 درصد رشد داشته اند. اگر ما بخواهیم صرفاً سال 1399 را در نظر بگیریم، می بینیم که بازار واقعاً رشد خاصی نداشته و تا الان، همگام با قیمت ارز بوده است. البته تا مرداد امسال، رشد بی رویّه ای داشت ولی اگر وضع کنونی را در نظر بگیریم و افزایش قیمت های جهانی را از دل بازار بیرون بکشیم، بورس ما تقریباً به اندازه نرخ ارز بازدهی داده یعنی نه خیلی زیاد است و نه کم.

 

*چه در سال 1398 و چه در سال 1399، تعداد زیادی از مردم، سهامدار شده و وارد بازار سهام شدند. فکر می کنید ورود به بورس، تا چه زمانی منطقی بود و بعد از آن واقعاً ورود به بورس و خرید سهام در قیمت های بالا، ریسک زیادی داشت؟

 

-در زمان رشد بورس، واقعاً انتظارات تورمی، رو به بالا بود یعنی نه تنها بازار سهام، بلکه سایر بازارها نیز رو به بالا بودند. پس نمی توانیم بگوییم خرید در چه موقعی، منطقی بود.

وقتی که شاخص کُل در حد یک میلیون و 200 هزار بود، انتظارات از نرخ دلار در حد 30 هزار تومان و 35 هزار تومان بود. آن موقع واقعاً منطقی بود که در این قیمت، افراد بیایند و سهام بخرند ولی به نظر من، در آن دوره بالای یک میلیون و 600 هزار واحد، خریدهای پُر ریسکی بود که انجام می شد.

حتی آن وضع، خیلی از تحلیلگران بازار را گرفتار کرد و باعث شد متناسب با جو بازار، خرداری کنند. در مجموع، از محدوده یک میلیون و 600 هزار واحد به بالا، متناسب با شرایط آن روز، شرایط پُر ریسکی محسوب می شد. همان طور که الان و در دی ماه هم، فروش ها یک مقدار فروش های پُر ریسک است ولی می دانیم آن موقع، برنده ها کسانی بودند که خرید داشتند.

در آن زمان، حتی کسانی که روی شاخص یک میلیون و 500 هزار یا یک میلیون و 600 هزار واحد وارد شدند، می توانستند در مرداد ماه با 30 درصد سود خارج شوند. الان هم می بینیم کسانی که سهام می فروشند ممکن است بتوانند تا 20 درصد پایین تر وارد سهام شوند.

 

*در سال 1399، دولت و به طور خاص آقای روحانی، تشویق می کردند که مردم سرمایه خودشان را به بورس وارد کنند. شخص آقای روحانی می گفت که بعضی ها چشم دیدن بورس را ندارند. همچنین آقای روحانی می گفتند کشور ما رشد اقتصادی دارد و بورس هم به طور طبیعی رشد دارد.

بورس بعد از آن رشدهای شتابان، دچار ریزش شده و به کمترین حد در سال 1399 رسیده. این وضع صدای اعتراض برخی سهامداران را بلند کرده است. آیا این نوع دعوت ها را می توانیم دلیل بگیریم و بگوییم دولت مقصر بوده و باید جبران کند و به نظر شما آیا دولت باید الان اقدامات خاصی انجام بدهد؟

 

-حقیقتا من در آن زمان که دولت به بورس دعوت می کرد، موافق نبودم و با دعوت دولت مردم به سرمایه گذاری یا عدم سرمایه گذاری در هر بازاری مخالف هستم چه دولت بگوید وارد بورس شوید و چه بگوید دلار نخرید.

وظیفه دولت، تعیین بازار سرمایه گذاری برای مردم نیست، اما وظیفه دولت، ایجاد ساختار درست برای بازارهای سرمایه است. به نظر من، دولت آقای روحانی در آن زمان که می خواست سهام شرکت های دولتی را بفروشد، آنقدر که از مزایای بورس تعریف می کرد، به زیرساخت ها و مکانیسم های بازار کمک نکرد و مثل یک ظرف است که ما بیش از گنجایش آن، در داخل آن آب بریزیم.

حقیقتاً در آن زمان، بورس ما ظرفیت ورود اینهمه سرمایه گذار را نداشت. ضمن این که نه ظرفیت نظارتی، روی حقوقی های بازار و نه ظرفیت نظارتی روی حقیقی های بازار و نه ظرفیت جوابگویی سیستم معاملات، وجود نداشت. همه این مسائل، دست در دست هم داد تا ما یک بازار داشته باشیم که بیمار رشد کند و الان هم بورس در پایین آمدن، بدون برنامه و هیجانی رفتار می کند.

بنابراین، به اعتقاد من، دعوت دولت در آن زمان، کار درستی نبود ولی ما نمی توانیم دولت را مقصر کامل ریزش بازار بدانیم.  به هر حال، سرمایه گذاران، مسئول خرید و فروش خودشان هستند. اگر که قیمت یک سهم پایین آمده، سرمایه گذاران در قیمت های بالا خرید کرده اند و این موضوع را نمی توانیم گردن دولت بیندازیم ولی در کُل دنیا، عمدتاً در ریزش های شدید، دولت ها ورود می کنند تا به نوعی از ضرر مردم کاسته شود.

به نظر می رسد بورس ما که چیزی حدود 48 درصد نسبت به اوج خودش، ریزش داشته است، الان بد نیست که دولت ورودی داشته باشد تا بتواند از ضرر مردم کم کند.

 

*در ماه های قبل قرار شد صندوق توسعه ملی، یک میلیارد یورو در بورس تهران سرمایه گذاری کند و شما الان تاکید بر ورود دولت برای جلوگیری از ضرر کردن مردم دارید. از نظر شما ورود دولت به بورس چه معنا دارد؟

 

-در کُل دنیا وقتی که ریزش های زیادی در بورس داریم، دولت ها ورود کرده و منابعی را اختصاص می دهند که بحران از بازار سرمایه دور شود. هر نوع کمکی که دولت می تواند در این زمینه داشته باشد، باعث می شود یک مقدار اعتماد به بازار برگردد.

این کمک می تواند تخصیص منابع به خرید سهام باشد. من بعید می دانم دولتی که فروشنده سهام بوده، این کار را انجام بدهد. بیش ترین حمایت دولت، در زمینه حمایت بنیادی از شرکت ها هست و مثلاً در بخشنامه فولادی جدید تجدیدنظر شود یا دولت راجع به آزاد سازی قیمت ها بیش تر تلاش کند یا مثلاً نرخ بهره را کاهش بدهد. همه اینها کمک هایی است که دولت می تواند به بازار سرمایه ارائه کند. 

 

 

 

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه