ارسال به دیگران پرینت

ترامپی های خجالتی و پروژه تحریف ترجیحات

تیمور کوران استاد اقتصاد سیاسی و علوم سیاسی در دانشگاه دوک در هنگامه بهار عربی این پرسش مهم را به بحث گذاشت که چرا هیچ یک از تحلیل گران و پژوهشگران نتوانستند وقوع دگرگونی های شدید را از قبل در کشورهای عربی پیش بینی کنند؟

ترامپی های خجالتی و پروژه تحریف ترجیحات

هادی خسروشاهین

روزنامه نگار

تیمور کوران استاد اقتصاد سیاسی و علوم سیاسی در دانشگاه دوک در هنگامه بهار عربی این پرسش مهم را به بحث گذاشت که چرا هیچ یک از تحلیل گران و پژوهشگران نتوانستند وقوع دگرگونی های شدید را از قبل در کشورهای عربی پیش بینی کنند؟او برای پاسخ به این پرسش از تئوری خود رونمایی کرد:تئوری تحریف ترجیحات.او معتقد بود بدلیل دستگاه سرکوب افراد نمی توانستند ترجیحات واقعی خود را در عرصه عمومی مطرح کنند و به ناچار آنها را تحریف می کردند.به همین دلیل نیز بهار عربی به سورپرایز بزرگ برای تحلیل گران  تبدیل شد.اما دامنه کاربرد این تئوری تحریف ترجیحات را می توان به نقاط دیگر دنیا و حتی کشورهای دموکراتیک با انتخابات آزاد نیز سرایت داد؛درست است که این نظام های سیاسی از دستگاه سرکوب برای کنترل اجتماعی و سیاسی استفاده نمی کنند ولی تحولاتی در زیر پوست این جوامع رخ می دهد که امکان پیش بینی تحولات را بدلیل تحریف ترجیحات عمومی غیرممکن می کند.یکی از مهمترین رویدادها در این زمینه انتخابات و تلاش موسسات نظرسنجی برای پیش بینی نتایج آن بویژه در آمریکاست.پس از انتخابات در سال 2016 اصطلاحی تحت عنوان shy trumpers یا همان ترامپی های خجالتی در ایلات متحده باب شد .علت ابداع این واژه این بود که اکثریت موسسات نظرسنجی در تخمین نتایج دچار اشتباهات فاحش شدند ؛بطور نمونه روزنامه نیویورک تایمز شانس هیلاری برای پیروزی را در شب انتخابات از 80درصد به ناگهان به 95 درصد افزایش داد.موسسه پیو در تحقیقات بعدی خود نشان داد که عدم وجود شرایط لازم برای بروز نظرات واقعی ترامپی های خجالتی باعث تخمین های نادقیق و غیرعلمی شد.در واقع این موسسات از سوی این قشر اجتماعی بازی  خوردند.نتایج بررسی های تحلیلی و آماری در مورد این انتخابات نشان داد که حداقل تحصیل کردگان و ثروتمندان از اینکه در نظرسنجی های تلفنی نظر واقعی خود را –یعنی حمایت از ترامپ-بیان کنند،ابا داشتند.بطور مثال وقتی از افراد با تحصیلات دانشگاهی بصورت تلفنی سوال می شد که در روز انتخابات به چه کسی رای می دهند،60درصد به کلینتون رای می دادند ولی در نظرسنجی آنلاین تنها 53درصدشان حاضر بودند به نامزد دموکرات ها رای دهند.در مورد ترامپ نیز این مساله دوباره به آزمون گذاشته شد یعنی 39 درصد این قشر اجتماعی در نظرسنجی تلفنی اعلام می کردند به ترامپ رای می دهند ولی این رقم در نظرخواهی آنلاین به 46درصد افزایش می یافت.این واقعیت در مورد افراد با درآمد سالیانه بیشتر از 50هزار دلار در سال نیز تکرار می شد.بطوریکه در نظرسنجی تلفنی 54درصد از این افراد اعلام می کردند به کلینتون رای می دهند ،اما در نظرخواهی آنلاین این رقم به 49درصد کاهش می یافت.در نقطه مقابل نیز تنها44درصد در نظرسنجی تلفنی حاضر بودند اعلام کنند به ترامپ رای می دهند ولی در نظرخواهی آنلاین این رقم به 50درصد می رسید.

اما پرسش مهم این است که چرا علی رغم نبود دستگاه سرکوب در ایالات متحده رای دهندگان و طرفداران ترامپ در پروسه تحریف ترجیحات قرار می گیرند.در پاسخ به این سوال مهم باید دو نکته را گوشزد کرد؛ اول اینکه جریان اصلی در حوزه عمومی معمولا توسط رسانه ها و تبلیغات سیاسی ساخته می شود و این جریان اصلی شروع به غیریت سازی می کند و مخالفان خود را به حاشیه حوزه عمومی می راند.در ایالات متحده نیز تقریبا اکثریت رسانه ها با لیبرال ها و دموکرات ها همراه اند و این خود به خود به یک ترس اجتماعی فراگیر دامن می زند مبنی بر اینکه در صورت مخالفت با این جریان اصلی از کانون اجتماعی طرد می شوند؛ به همین دلیل و برای عدم مواجهه با این ترس اجتماعی ترجیح می دهند ترجیحات واقعی خود را در حوزه عمومی تحریف کنند ؛یعنی بگویند نه تنها به ترامپ رای نمی دهند بلکه به رقیب اش رای خواهند داد.

نکته دوم به سوگیری های اجتماعی باز می گردد که به مطلوبیت ها و بایدها و نبایدها جهت می دهند.بطور مثال به این گفت و گوی یک شهروند فلوریدایی با بلومبرگ توجه کنید:" افراد زیادی وجود دارند که احساس شرمندگی و خجالت می کنند چرا که می ترسند نظرات خود را به اشتراک بگذارند ، زیرا طرف مقابل می گوید شما مجاز نیستید که چنین فکر کنید ، شما مجاز به گفتن آن(رای به ترامپ) نیستید ، شما مجاز به رای دادن به این شخص نیستید. من یک دوست بریتانیایی داشتم و هنگامی که برگزیت اتفاق افتاد ، گفت که تقلب شده است و این نمی تواند واقعی باشد. من گفتم دلیل عدم پذیرش این رویداد این است که شما  نظرات دیگران را نادیده  می گیرید ؛ این فقط نشان می دهد که شما چقدر یک لیبرال کور هستید.اکنون من اجازه ندارم نظرات خود و عقایدم را به اشتراک بگذارم. من فکر می کنم که این یک وضعیت غم انگیز است که ما در آن قرار گرفته ایم."این سوگیری های اجتماعی که در انتخابات امسال نسبت به سال2016 نیز بسیار تشدید شده است،اغلب باعث افزایش دامنه خطا و یکپارچه سازی های گروههای اجتماعی در نظرسنجی ها می شود-بطور مثال اکثریت تحصیلکردگان به بایدن رای می دهند و..نتایج برخی نظرسنجی ها نشان می دهد که در انتخابات 2020 حدود 7/11درصد جمهوریخواهان و 5/10 درصد مستقل ها حاضر نیستند در نظرسنجی های تلفنی نظر واقعی خود را مطرح کنند.به عبارت بهتر این دو قشر اجتماعی 2برابر بیشتر از دموکرات ها ترجیحات خود را تحریف می کنند.این سوگیری های شدید و غلیظ اجتماعی این ضرب المثل معروف ما ایرانی ها را به ذهن می آورد که گر خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.در آمریکا حداقل این همرنگی در حرف و زبان افراد در ایام انتخابات و بخصوص از سال 2016 به این سو قابل مشاهده است.علتش هم کاملا مشخص است جامعه آمریکا در وضعیت گذار قرار گرفته است ؛ارزش ها و هنجارهای کلاسیک هزمونی فرهنگی خود را در میان برخی اقشار اجتماعی بویژه حاشیه نشین ها از دست داده اند ولی تعدادشان آنچنان نیست که توان زورآزمایی علنی با مبلغان این ارزش ها را در مرکز داشته باشند.پروفسور کوران درست گفته بود تحریف ترجیحات باعث می شود که تحلیل گران با تحولات غیر قابل پیش بینی مواجه شوند ؛باید منتظر ماند و دید که آیا این بار نیز همچون سال2016 با سورپرایزهای بزرگ سیاسی مواجه خواهیم شد؟

 

 

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه