ارسال به دیگران پرینت

مزد در ایران به طور اسمی ‌در حال زیاد شدن است؛ نه واقعی

محمدسیاح: آمار بیکاری در روزهای اخیر حرف و حدیث‌های زیادی را به همراه داشته و داده‌های مرکز آمار ایران در این زمینه بحث‌های زیادی را در محافل اقتصادی به‌راه انداخته است. برخی از کارشناسان این آمار را نمایی از وضعیت کلی بازار کار ایران نمی‌دانند، چراکه بسیاری از شاغلان در کشور به صورت غیررسمی فعالیت دارند و حتی برخی هیچ‌گونه بیمه‌ای ندارند که در آمار بیمه بیکاری جای بگیرند.

مزد  در ایران به طور اسمی ‌در حال زیاد شدن است؛ نه واقعی

براساس داده‌های اخیر مرکز آمار ایران در دوره کرونا 5/1 میلیون نفر بیکار شده‌اند، این آمار طبق اطلاعات بیمه تامین اجتماعی و افرادی که تقاضای بیمه بیکاری کرده‌اند، به‌دست آمده است. آیا این آمار قابل استناد است؟

در مورد تعداد کسانی که در دوران شیوع کرونا کار خودشان را از دست داده‌اند آمار مختلفی برآورد شده است. سازمان تامین اجتماعی تعداد بیکاران را 5/1 میلیون نفر اعلام کرده در حالی‌که برخی از گزارش‌ها در وزارت کار، این افراد را بین پنج تا شش میلیون نفر ارزیابی کرده‌اند. این اختلاف هم قابل درک است به این دلیل که سازمان تامین اجتماعی صرفا در مورد کسانی آمار ارائه می‌دهد که قبلا بیمه شده‌اند و حالا که شغل‌شان را از دست می‌دهند می‌توانند درخواست بیمه بیکاری کنند یا اینکه در لیست بیمه‌ها قرار داشتند و بر همین اساس تعدادشان مشخص است. در صورتی‌که بخش بزرگی از نیروی شاغل در ایران در اشتغال غیررسمی ‌جذب می‌شوند که هیچ پوشش بیمه‌ای ندارند و به همین علت هم کم و زیاد شدن اینها در آمارهای تامین اجتماعی انعکاس پیدا نمی‌کند. این گروه را می‌توان از طریق آسیبی که به کسب‌وکارها وارد شده برآورد کرد. به‌عنوان مثال، اگر به بخش رستوران و هتل‌داری توجه کنیم که چند میلیون نفر در این بخش کار می‌کرده‌اند؛ با تعطیل شدن بخش بزرگی از این واحدها یا تعدیل بخشی از نیروی انسانی، می‌توان به برآوردهایی رسید. در بسیاری از مراکز درمانی هم به جز واحدهایی که محل مبارزه با کرونا هستند، تعدیل نیرو صورت گرفته است؛ چون مردم به دلیل شیوع کرونا تا جایی که ممکن است به مراکز درمانی مراجعه نمی‌کنند. آمار 5/1 میلیون نفر که کار خود را از دست داده‌اند بخش بزرگی از شاغلانی را که هیچ وقت بیمه نبوده‌اند دربرنمی‌گیرد که متاسفانه تعدادشان خیلی زیاد است. برای همین باید حدود پنج تا شش میلیون نفر را در نظر بگیریم که بر اثر شیوع بیماری کووید- 19 کار خودشان را از دست داده‌اند. با اینکه دوران قرنطینه تمام شده و خیلی از کسب‌وکارها آغاز به‌کار کرده‌اند، اما آثار آن همچنان ادامه دارد. به‌طور مثال فروشگاه‌ها در خیلی از پاساژها هنوز بسته‌اند و بسیاری از واحدهایی که باز هستند، تعدیل نیرو کرده‌اند؛ زیرا مردم تا جایی که ممکن است از خریدهای غیرضروری اجتناب می‌کنند. باید مد نظر داشت با اینکه بسیاری از کسب‌وکارها فعالیت خود را شروع کرده­اند، ولی اجتماعات همچنان ممنوع است. مردم برای رعایت بیشتر پروتکل‌های بهداشتی از حضور در مهمانی و دورهمی اجتناب کرده و از برخی خریدها صرف‌نظر می‌کنند. به‌ویژه اینکه درآمد اکثر مردم در شرایط تورمی به‌طور واقعی کاهش یافته است. پس به‌نظر می‌رسد شش میلیون نفر بیکاری که وزارت کار ارزیابی می‌کند خیلی دور از ذهن نباشد، یعنی شمار قابل توجهی کار خودشان را از دست داده‌اند. یعنی اگر در نظر بگیریم در کشور حدود 24 میلیون شاغل داریم، حدود 25 درصد شاغلان کار خودشان از دست داده یا اینکه حتی اگر کارشان کاملا از دست نرفته باشد درآمد آنها به نحوه قابل توجهی کاهش یافته است. البته گروهی هم هستند که در این شرایط درآمدشان بیشتر هم شده ولی در مجموع کسانی که در این شرایط آسیب دیده‌اند، وزن بیشتری دارند تا گروه محدودی که از این شرایط بهره‌مند شده‌اند. به‌عنوان مثال فروشندگان موبایل، به دلیل دورکاری و آموزش‌های مجازی کارشان رونق یافته است. خانواده‌ها به هر طریق برای آموزش فرزندانشان باید موبایل‌های هوشمند می‌خریدند و فشار سنگینی از این طریق متحمل شدند و تقاضا برای چنین خدماتی افزایش پیدا کرد.

آمار افرادی که بیمه تامین اجتماعی ندارند و بیکار شده‌اند را چطور باید مشخص کرد؟

در کشورهای صنعتی‌ای که بیمه بیکاری اهمیت زیادی دارد افرادی که کارشان را از دست می‌دهند یا کسانی که وارد بازار کار می‌شوند و کار پیدا نمی‌کنند برای بیمه بیکاری ثبت‌نام و آن را دریافت می‌کنند. الان در آمریکا بعد از ویروس کرونا 40 میلیون نفر کار خودشان را از دست داده‌اند. هر هفته شمار افرادی که کارشان را از دست می‌دهند به صورت رسمی ‌منتشر می‌شود. این افراد برای دریافت بیمه بیکاری ثبت نام می‌کنند؛ ولی فردی که در ایران بیمه نپرداخته نمی‌تواند برای بیمه بیکاری درخواست کند. در نظر بگیرید خانمی‌ که در مطلب پزشک یا در هتل و رستورانی کار می‌کرده یا در فروشگاهی فروشنده بوده و بیمه نبوده و هیچ جایی هم ثبت نام نکرده که بیمه بیکاری بگیرد. حتی کاریابی‌ها که باید یکی از مراکز ثبت نام افراد بیکار باشند زیاد مورد استقبال قرار نمی‌گیرند؛ برای اینکه کاریابی‌ها هزینه‌هایی از بیکاران دریافت می‌کنند و افراد هم امید یا اطمینانی ندارند که اگر در مراکز کاریابی ثبت نام کنند شانس زیادی برای پیدا کردن کار خواهند داشت. برای همین ما مرکزی برای ثبت نام افرادی که کارشان را از دست می‌دهند، نداریم و صرفا براساس برآورد آسیبی که به کسب‌وکارها وارد شده می‌توان شمار کسانی را که کار خود را از دست داده‌اند تخمین زد؛ وگرنه از وضعیت تمامی کسانی که شغل پیدا کرده‌اند و یا شغل خود را از دست داده‌اند آمار دقیقی در دست نیست. همه ساله براساس نمونه‌گیری‌هایی که مرکز آمار ایران انجام می‌دهد، آمارهایی منتشر می‌شود که مبنای تحلیل بازار کار در ایران است. براساس ترکیب نمونه‌گیری اشتغال و بیکاری در فصل‌های مختلف، در پایان سال تحلیل تفصیلی‌ای از وضعیت بازار کار منتشر می‌شود و تصویر کلی‌ای از بازار کار به‌دست می‌آید که برای تحلیل‌ بازار کار مورد استفاده قرار می‌گیرد.

با این حال چطور امکان دارد نرخ بیکاری 1/1 درصد کاهش یافته باشد؟

همانطور که گفتم مرکز آمار ایران فصل به فصل از وضعیت اشتغال و بیکاری خانوارها در شهر و روستا و مناطق مختلف استان‌ها براساس نمونه‌گیری آمارهایی منتشر می‌کند. تمام‌شماری هم بسیار وقت‌گیر است و هم بسیار پرهزینه. چون تمام‌شماری وجود ندارد از روش نمونه‌گیری استفاده می‌شود و چون این نمونه‌گیری براساس روش واحدی صورت می‌گیرد قابل مقایسه است. یعنی می‌توان بهار امسال را با بهار سال گذشته مقایسه کرد. از 50 تا 60 هزار خانوار نمونه اطلاعات جمع‌آوری می شود. این نمونه می‌تواند نشان دهد که در کل کشور چه اتفاقی افتاده است. موضوع مهم این است که براساس آمار بهار امسال نرخ بیکاری در کشور نسبت به بهار 98 اندکی کم شده است، اما آیا باید خوشحال باشیم؟ آیا وضعیت در بازار کار بهتر شده است؟ بارها تاکید کرده‌ام که برای تحلیل بازار کار نرخ بیکاری شاخص خوبی نیست الان هم اگر به دیگر شاخص‌ها نگاه کنید می‌بینید که وضع بازار کار ما خوب نیست. زیاد هم به تحلیل عمیق نیاز نداریم و همه هم احساس می‌کنند که بازار کار وضع خوبی ندارد. اگر بخواهیم ببینیم که وضعیت بازار کار در یک‌سال گذشته چگونه بوده چندین شاخص مهم وجود دارد که یکی از آنها نرخ مشارکت است. نرخ مشارکت در ایران کم شده یعنی از هر 100 نفر 15 ساله و بیشتر، حدود 40 نفر وارد بازار کار شده‌اند و حدود 60 درصد از افراد بالای 15 سال بیرون بازار کار هستند. نرخ مشارکت در فصل بهار سال جاری نسبت به بهار 98 کمتر شده است. اگر وضعیت بازار کار خوب باشد با این همه زن و دختر تحصیلکرده‌ای که داریم قطعا افراد زیادی خواستار ورود به بازار کار هستند. الان شمار قابل توجهی از خانم‌ها خانه‌دار و غیرفعال به حساب می‌آیند ولی همین‌که وضع بازار کار خوب ‌شود این افراد وارد بازار کار می‌شوند. یکی دیگر از شاخص‌های مهم تولید ناخالص داخلی است که نشان می‌دهد که اقتصاد رشد می‌کند یا کوچک می‌شود. رشد تولید ناخالص داخلی در دو سال گذشته به شکل قابل توجهی کاهش یافته و منفی شده است و اقتصادی که تولید آن کم شود نمی‌تواند وضعیت خوبی در بازار کار داشته باشد. شاخص مهم دیگر مزد واقعی است. درست است که مزد به طور اسمی ‌در حال زیاد شدن است و مثلا حداقل مزد قانونی ‌نزدیک به دو میلیون تومان شده ولی با این تورم وحشتناک کسی نیست که نپذیرد مزدهای واقعی کمتر و سفره خانواده‌های کارگری کوچکتر می‌شود. اگر وضع بازار کار خیلی خوب بود باید مزدهای واقعی افزایش می‌یافت و سفره‌های کارگری بزرگتر و متنوع‌تر می‌شد. شاخص مهمی‌ که شاید اینها را به‌هم پیوند می­زند، بهره‌وری نیروی کار است. یعنی این تعداد نیروی کار چه مقدار تولید داشته‌اند. اگر شاغلان یک کشور در طول زمان تولید کمتری داشته باشند، که در کشور ما به دلیل شرایط رکودی اتفاق افتاده، شاخص بهره‌وری نیروی کار رشد منفی پیدا می‌کند که نشان‌دهنده وضعیت بد بازار کار ماست. به این معنی که شاغلان از فعالیت‌هایی با بازده بالا به فعالیت‌هایی با بازده پایین حرکت کرده‌اند. مثلا کارگر ماهر یک کارخانه تبدیل به دست فروش یا راننده اسنپ شده است. چگونه در وضعیتی که شرایط بازار کار نامساعد است و نگران آینده هستیم نرخ بیکاری کم می‌شود؟ پدیده‌ای در بازار کار ما وجود دارد و آن هم نیروی کار شناور است. شمار زیادی خانم‌ تحصیلکرده یا زنانی که از نظر مالی به کارکردن نیاز دارند اگر شرایط کار خوب باشد وارد بازار کار شده و جزو شاغلان محسوب می‌شوند، ولی همین‌که وضع خراب می‌شود از بازار کار خارج و به خانه‌دار و غیرفعال تبدیل می‌شوند. بسیاری از جوانان ما که علاقمند به کارهستند، وقتی فرصت شغلی ایجاد می‌شود کار می‌کنند و وقتی کار نیست به دانشجو تبدیل می‌شوند. در چنین شرایطی اگر به مامور آمار گفته شود که مثلا پسر خانواده بیکار و در عین حال دانشجوست، اگر این دانشجو در هفته منتهی به نمونه‌گیری در جست‌وجوی کار نبوده باشد، غیرفعال به حساب می‌­آید نه بیکار. در صورتی‌که اگر کار باشد فرد دانشجو هم کار می‌کند. حتی بسیاری از دانشجویان به این دلیل دانشجو هستند که کار نیست. برای بسیاری از دانشجویان زمانی ‌که بتوانند کار کنند دانشجو بودن در حاشیه قرار می‌گیرد. بنابراین نیروی کار شناور وقتی وضع بازار کار خوب است وارد بازار کار شده و نرخ مشارکت را افزایش می‌دهد و وقتی وضعیت بازار کار خراب می‌شود، از بازار کار خارج شده و به جمعیت غیرفعال تبدیل می‌شود. البته در سال‌های گذشته سالی 100 تا 150 هزار نفر از نیروهای جوان از کشور خارج می‌شدند و رشد جمعیت فعال و نرخ مشارکت از این طریق نیز کاهش می‌یافت. ولی امسال با شیوع کرونا از اسفند 1398 مهاجرت و سفرها به شدت محدود شده است. پس عمده کاهش نرخ مشارکت را باید در رابطه با جمعیت شناوری تحلیل کنیم که وقتی کار هست کار می‌کند و وقتی کار نیست از بازار کار خارج می‌شوند و به جمعیت بیکار نمی‌پیوندد و به همین علت نرخ بیکاری پایین است پدیده دیگری که خیلی عمده نیست بازنشستگی زودتر از موعد افراد بالای 50 سال است. ممکن است برخی از بازنشستگان به کار در واحدهای مختلف ادامه دهند ولی بسیاری از بازنشستگان یا کسانی که بازخرید شده‌اند با توجه به وضعیت خراب بازار کار، برای همیشه از بازار کار خارج می‌شوند.

در حالی مرکز آمار ایران در گزارش جدید خود نرخ بیکاری کشور را 8/9 درصد اعلام کرده، 59 درصد از افراد 15 سال و بیشتر طبق محاسبات این مرکز از بازار کار خارج شده‌اند و در آمار اشتغال و بیکاری کشور به حساب نمی‌آیند. چرا‌؟

اینکه نرخ مشارکت و نرخ بیکاری پایین است بی‌ارتباط با یکدیگر نیستند به علت وضعیت نامساعد اقتصادی افراد زیادی را داریم که علاقه‌مند به فعالیت‌های اقتصادی‌اند، اما زمانی که کار نیست به صورت فعال در جست‌وجوی کار نیستند و غیرفعال به حساب می‌آیند. اگر این افراد در بازار کار باقی بمانند به‌عنوان افراد در جست‌وجوی کار نرخ بیکاری را بالا می‌برند؛ ولی بسیاری از افراد علاقمند به کار عملا از بازار کار خارج می‌شوند و در آمارها بیکار به شمار نمی‌روند. در ادبیات اقتصادی به این پدیده بیکاری پنهان گفته می‌شود، یعنی سهم قابل توجهی از افراد غیرفعال علاقه‌مند به کارند ولی چون کار نیست درجست‌وجوی کار هم نیستند. پس افرادی که ناامید از جست‌وجوی کارند و به افراد غیرفعال تبدیل شده و نرخ مشارکت را پایین می‌آورند بیکار پنهان هستند. یکی از علل مهم پایین بودن نرخ بیکاری در ایران بالابودن نرخ جمعیت غیرفعال است. یعنی شمار بالای افرادی که اگر وضعیت اقتصادی خوب باشد خواستار کار کردن هستند ولی وقتی که کار نیست به صورت فعال در جست‌وجوی کار نیستند که همان نیروی کار شناور است.

افت 7/3 درصدی جمعیت فعال نیز در این آمار آورده شده است؛ چه تبعاتی با کاهش جمعیت فعال برای کشور می‌توان متصور شد؟

همانطور که در آمارهای سه ماهه اول سال 99 دیده شده جمعیت فعال بیش از سه درصد کاهش یافته و این قابل توجه است. همانطور که اشاره شد بخش قابل توجهی از این افراد علاقه‌مند به کار هستند ولی چون کار نیست به جمعیت غیرفعال پیوسته‌اند. ممکن است این افراد از وضعیت خود به شدت ناراضی باشند و شرایط زندگی مساعدی هم نداشته باشند. طرف دیگر ماجرا گسترش فقر است و طرف دیگر آن عدم امکان استفاده از نیروهایی است که می‌توانند در خدمت رشد و توسعه کشور باشند. نشان‌دهنده این است که اقتصاد ما توان بسیج نیروهایش را از دست داده است. همه ساله باید انتظار داشته باشیم که بالای یک میلیون نفر به نیروی کار کشور اضافه شود ولی نرخ مشارکت کاهش پیدا می‌کند و افراد بیشتر و بیشتری به جمعیت غیرفعال می‌پیوندند. پس دو پیامد مهم اجتماعی و اقتصادی را می‌توان برای کاهش نرخ مشارکت متصور بود. یکی افزایش نارضایتی به‌ویژه در میان زنان و جوانان تحصیلکرده دانشگاهی که کار پیدا نمی‌کنند و ناخواسته از بازار کار خارج می‌شوند؛ و دیگری خانواده‌هایی که تحت فشار اقتصادی بیشتری قرار می‌گیرند.

آیا آمار قابل اتکایی در مورد اشتغال زنان وجود دارد؟

در مورد اشتغال زنان و تغییرات آن مرکز آمار ایران قابل اتکاترین منبع آماری است، اینکه در چه دوره‌هایی به شدت کاهش یافته و در چه دوره‌هایی شروع به افزایش کرده همه اینها را می‌توان در آمارها دید، به طور مشخص زمانی‌که وضعیت اقتصادی بهتر است فرصت‌های بهتری هم برای اشتغال زنان پیش می‌آید، ولی اتفاقی که در سال‌های اخیر روی داده این است که وقتی وضعیت اقتصادی بد است مشاغل با مزدهای پایین و موقت برای زنان خیلی افزایش پیدا کرده است. یعنی در سال‌هایی که در اثر تحریم‌ها وضع اقتصادی بد بوده سهم زنان در بازار کار افزایش پیدا کرده ولی به همان نسبت شمار بیمه‌شدگان بالا نرفته است. بنابراین رشد اشتغال زنان در برخی از سال‌ها همراه با رشد قابل توجه اشتغال غیررسمی است. ‌پس می‌توان این دو مساله را کنار هم در نظر بگیریم که وقتی اقتصاد خیلی خوب رشد می‌کند فرصت‌های ممتازی برای زنان تحصیلکرده و متخصص در مشاغل رسمی‌ افزایش می‌یابد و زمانیکه وضع اقتصادی خوب نیست فرصت‌های شغلی برای زنان در مشاغل با مزدهای پایین و موقت بیشتر است و این افراد هم گروهی هستند که در دوران کرونا کار خود را از دست داده‌اند و بیمه‌ای هم ندارند و بیمه بیکاری هم نمی‌گیرند. بسیاری از این زنان در فقیرترین و پایین‌ترین سطوح درآمدی جای می‌گیرند؛ زنانی که در خانه‌های دیگران کار می‌کردند با شیوع ویروس کرونا کار خود را از دست داده‌اند. دورکاری و توقف برخی از کارها نیاز به کارگران خانگی را کاهش داده است. بسیاری از زنانی که در آرایشگاه‌ها، فروشگاه‌ها یا هتل‌ها کار می‌کردند، کارشان را از دست داده‌اند. بخش بزرگی از این افراد با مزدهای پایین و بدون بیمه استخدام شده بودند و الان در آمار بیمه بیکاری هم جا نمی‌گیرند.

سیاست‌های دولت برای کاهش بیکاری چه باید باشد؟

کشور ما قبل از شیوع ویروس کرونا هم بازار کار نامناسبی داشت، تنش‌های داخلی، منطقه‌ای و همچنین تنش در مناسبات بین‌المللی در وضعیت اقتصادی تاثیر منفی می‌گذارد. رشد سرمایه‌گذاری از سال 90 به این طرف منفی بوده، در حالی‌که برای رشد اشتغال نیاز به رشد سرمایه‌گذاری است. زمانی که رشد سرمایه‌گذاری منفی است وضعیت اشتغال نامساعد می‌شود، ولی بدتر آن است که کاهش سرمایه‌گذاری چشم‌انداز آینده را نیز تیره می‌کند. ما برای تشویق سرمایه‌گذاری در ایران به ثبات و آرامش ‌نیاز داریم تا منابع مالی به سمت فعالیت‌های مولد و اشتغال‌زا هدایت شود وگرنه الان می‌بینیم منابع مالی به بازارهای دلار و طلا و زمین و مسکن و بورس جذب می‌شود که هیچ‌کدام از این بازارها اشتغال پایدار و مولد قابل توجهی ایجاد نمی‌کند. پس تداوم این شرایط وضعیت بازار کار را نگران‌کننده‌تر خواهد کرد. برای اینکه بتوانیم بازار کار سالم‌تری داشته باشیم راهی جز تغییر شرایط اقتصادی و اتخاذ سیاست‌های جدید نداریم. اعمال این سیاست‌ها هم از سوی دولت به تنهایی امکان‌ناپذیر است و باید تغییرات اساسی برای ایجاد ثبات و امنیت در فضای کسب‌وکار صورت بگیرد که به اراده سیاسی جدی در عرصه کلان کشور نیاز است. نه فقط دولت بلکه قوای سه‌گانه و نهادهای بالادستی در کشور برای انجام تغییری اساسی در عرصه اقتصادی باید به تفاهم برسند الان مجلس دولت را قبول ندارد و تنش در عرصه‌های مختلف فضای سرمایه‌گذاری را پرخطر کرده است.

 

منبع : آرمان ملی
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه