ارسال به دیگران پرینت

می‎خواهم دیده شوم

یکی از سرگرمی‌های مردم ایران در هر دوره تبلیغات انتخاباتی، حضور افرادی است که صد درصد مطمئن هستند موفق نخواهند شد، اما با جدیت حضور می‌یابند و تبلیغ و گاه شعارهایی مطرح می‌کنند که تا مدت‌ها سوژه برخی رسانه‌ها و فضای مجازی می‌شوند. این پدیده اجتماعی، عموما در شهرهای بزرگ در هر انتخابات به چشم می‌خورد و تعداد آنها هم بسته به سیاست اعلام صلاحیت در هر دوره، کم و زیاد می شود. آنها عشق برنده‌شدن دارند؛ چه در انتخابات رقابتی و چه در میدان خالی‌شده از رقیب!

می‎خواهم دیده شوم

یکی از سرگرمی‌های مردم ایران در هر دوره تبلیغات انتخاباتی، حضور افرادی است که صد درصد مطمئن هستند موفق نخواهند شد، اما با جدیت حضور می‌یابند و تبلیغ  و گاه شعارهایی مطرح می‌کنند که تا مدت‌ها سوژه برخی رسانه‌ها و فضای مجازی می‌شوند. این پدیده اجتماعی، عموما در شهرهای بزرگ در هر انتخابات به چشم می‌خورد و تعداد آنها هم بسته به سیاست اعلام صلاحیت در هر دوره، کم و زیاد می شود. آنها عشق برنده‌شدن دارند؛ چه در انتخابات رقابتی و چه در میدان خالی‌شده از رقیب!

روان‌شناسان غالبا  این‌گونه افراد را ذیل «تیپ شخصیتی پیشرفت‌گرا» دسته‌بندی می‌کنند که آنچه برایشان بیش از هر چیز اهمیت دارد، موفقیت‌شان است و برای پیشرفت، سخت کار می‌کنند و دست به هر اقدامی که لازم باشد، می‌زنند و جویای نام و مقام هستند. شاید نامزدهای گمنامی که امیدی به پیروزی ندارند اما کاندیدا می شوند، صاحب چنین تیپ شخصیتی هم باشند، اما فکر می‌کنم فراتر از آن، با استعدادهایی مواجه هستیم که به دلیل برخی ناکارآمدی‌ها در ساختار فعلی مردم‌سالاری، نمی‌توانند توانمندی خود را در معرض استفاده جامعه قرار دهند.

در نظام‌های مردم‌سالار، احزاب محلی مشخص برای رشد و پرورش این استعدادها هستند و هر شهروندی می‌تواند طبق رویکرد و دیدگاه خود، وارد یک حزب شود و در آنجا مراحل رشد را بر مبنای شایسته‌سالاری طی کند و در نهایت بتواند در عرصه‌های بالاتر استعدادش را بروز دهد. اکنون در بسیاری از کشورهای مهم و بزرگ دنیا، شاهد برآمدن جوانان بر بالاترین مدارج حکومتی هستیم و این امر در حال سرایت به غالب کشورهاست.

در انتخابات گذشته آمریکا تعداد مردان و زنان متولد دهه‌های ۸۰ و ۹۰ میلادی که نامزد کنگره شدند، بیش از ۳۰۰ درصد افزایش را نشان ‌داد. در اروپا افرادی کمتر از ۴۰ سال سن به ریاست کشور خود دست یافتند که می‌توان به سباستین کورز در اتریش، امانوئل مکرون در فرانسه و لئو وارادکار در ایرلند اشاره کرد. 

در آفریقا، آسیا و استرالیا نیز جوانان زیادی برای کرسی‌های ارشد دولتی نامزد شده و تاریخ‌سازی کرده‌اند. سباستین کورز، وزیر امور خارجه سابق اتریش و رهبر حزب محافظه‌کار، با فقط ۳۲ سال سن جوان‌ترین رهبر کنونی جهان است که در سال ۲۰۱۷ و در ۳۰سالگی به عنوان صدراعظم اتریش انتخاب شد. در ایتالیا لوئیجی دی‌مایو، معاونت نخست‌وزیر را فقط با ۳۱ سال سن در اختیار دارد. دو سال پیش، یک دانشجوی رشته حقوق به نام تیفانی دگوی در  ۲۴سالگی به عنوان جوان‌ترین عضو پارلمان فرانسه به این مجلس راه یافت. در مالزی سیدصدیق مالزیایی با فقط ۲۵ سال سن، وزیر ورزش و جوانان شده است.

قانون اساسی جمهوری اسلامی به  عنوان سند میثاق ملی، جمهوریت و اتکا به آرای مردم را تضمین کرده و جمهوریت نظام، جزء لاینفک نظام جمهوری اسلامی است. روح قانون اساسی کاملا در تضاد با افکار و اعمال کسانی است که در پی تضعیف جمهوریت هستند و حرکت بر مبنای نظام تک‌حزبی مشابه چین را سرلوحه فعالیت‌های خود قرار داده‌اند. به‌تازگی یکی از سخنرانان محافل تندرو که از پکن و حزب کمونیست چین بازدیدکرده بود، با تمجید فراوان از نظام سیاسی این کشور و اینکه فقط حدود شش درصد از مردم این کشور که عضو حزب هستند، تعیین‌کننده‌اند و بقیه حق رأی ندارند، نسخه‌ای به نظر خود، کارساز برای نظام سیاسی ما پیچیده بود! این در حالی است که مردمی‌بودن در ذات انقلاب ما نهفته و جدایی‌ناپذیر است.

تنزل نرخ مشارکت سیاسی، با تبلیغات ازسکه‌افتاده صداوسیما بالا نمی‌رود. اگر فضا برای فعالیت احزاب واقعی فراهم شود، مشارکت مردم افزایش می‌یابد، مخاطرات فزاینده نظام کمتر و تاب‌آوری آن در برابر تهدیدات بیرونی بیشتر می‌شود. در همین انتخابات مجلس، اصولگرایان به‌راحتی می‌توانستند در میدانی رقابتی هم برنده شوند و اکثریت مجلس را جوانمردانه به دست آورند؛ حالا گیرم کرسی‌هایی را هم به رقیب واگذار می‌کردند، اما پیامد پیروزی در انتخاباتی را که 75 درصد مردم پایتخت به آن پشت کردند، به جان نمی‌خریدند.

بنیان‌گذار جمهوری اسلامی همواره بر اهمیت مردمی‌بودن و میزان‌بودن رأی و نظر مردم تأکید می‌کرد. تشریفاتی‌کردن فرایند انتخاب و دور نگه‌داشتن آحاد مردم، به‌ویژه جوانان از این فرایند، می‌تواند در آینده آسیب‌هایی جدی متوجه کشور کند. 

جوانانی که امروز می‌خواهند دیده شوند و با ناامیدی در عرصه انتخابات کاندیدا می‌شوند، می‌توانند در قالب احزاب واقعی رشد کنند. احزاب ما حزب به مفهوم درست آن نیستند. اولیای جامعه اجازه دهند احزاب واقعی با سلایق و علائق مختلف شکل بگیرند و نقش‌آفرینی کنند. قدرت باید چرخش داشته باشد و برای هر شخص صاحب استعداد و توانی، امکان پیشرفت و امید به تصدی امور فراهم شود. خیل جوانانی که بعد از این حجم تبلیغات پای صندوق حاضر نشدند، رضایتمندی ندارند. پیام مردم به مسئولان در انتخابات مجلس، بازگشت به ارزش‌های قانون اساسی و مردم‌سالاری، است.  

 

 

 

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه