۵۵آنلاین :
محمد بحرینیان، پژوهشگر اقتصادی: «کوتولهپروري» و «رقابت مخرب داخلي» بين واحدهاي يکسان را دو چالش بزرگ اقتصاد ايران ميداند. او در گفتوگو با خبرآنلاين، گفت: ما دچار عدم اهليت تصميمگيران اقتصادي دولتها هستيم. مصاديقي از اين عدم اهليت را هم در شهرداريها شرح ميدهد. «آيا هنر کردند که با فضافروشي، بدون درنظرگرفتن حق مسلم حيات جمعي شهروندان و حقوق مکتسبه قانوني و اخلاقي و عرفي آنان، شهر را به خيال خود اداره کردهاند که اکنون اين مشکلات طاقتفرسا بيرون زده و دُمَلِ ناشي از اشتباهات و سوءمديريت آنان دهن باز کرده است؟». مشکلات و موانع واقعي توسعه اقتصادي ايران را در چه ميبينيد؟ «بازار» و ديگري «مستغلات»؛ ولي ما از اين نظريه علمي و کاربردي آنان هم درس نگرفتيم. شواهد زيادي در طول تاريخ ايران، دستکم در دو قرن اخير در دسترس است که ما از تجارب ديگران و خطاهاي مکرر خود درس نگرفتهايم و بارها از يک سوراخ گزيده شدهايم. از منظر تقليد واژگان- گاهی توصيهشده خارجي- مثلا بحث رقابت که در کشور مطرح ميشود، از بُعد رقابت در محيط بينالملل به آن نگريسته نميشود؛ بلکه دائما بُعد داخلي آن مدنظر است و با شکلگيري بيشمار واحدهاي متعدد توليدي در يک رشته فعاليت اقتصادي خاص روبهرو هستيم که اين موضوع امروز به دو چالش بزرگ در اقتصاد ما تبديل شده: يکي «کوتولهپروري» و ديگري «رقابت مخرب داخلي» بين واحدهاي يکسان. هاجون چانگ، استاد اقتصاد دانشگاه کمبريج، درباره تجربه ژاپن و کره جنوبي بيان ميکند که سياستگذاران کرهاي و ژاپني از اصطلاح «رقابت افراطي» به درگيرشدن در جنگ قيمت، براي توصيف جنگ قيمتي در صنايعي که با «هزينه ازدسترفته» بزرگ روبهرو هستند، به درگيرشدن در جنگ قيمت استفاده ميکنند. ازاينرو تلاش جدي براي ايجاد موانع ورود و نظارت بر افزايش ظرفيت در چنان صنايعي به کار رفت. اين مهم همان جايي است که ما نخواستيم بپذيريم که بلد نيستيم و از تجارب ديگران نيز ياد نگرفتيم. شما در مصاحبهها و گزارشهايي خود به موضوع اهليت حرفهاي اشاره کردهايد. آيا کشور همواره از فقر اين مسئله رنج برده است؟ ما دچار عدم اهليت تصميمگيران اقتصادي دولتها هستيم. هزاران بار بايد پرسيد که چرا از اول برنامه توسعه که ما سههزارو 200 ميليارد دلار منابع مستقيم و غيرمستقيم ارزي در اختيار داشتیم -درحاليکه تاکنون ۱۱ برنامه عمراني و توسعه هم اجرا کردهايم- همچنان از رساندن اشتغال کشور به ۳۰ ميليون نفر عاجز ماندهايم. براساس تحقيقي که جناب آقاي دکتر ميدري براي وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعي در نزديک به ۲۰ سال پيش انجام دادند، چين پس از مائو و رويکارآمدن دنگ شيائوپينگ، با ۳۲۰ ميليارد دلار، به شکل وام و سرمايهگذاري خارجي و منابع حاصل از صادرات که يکدهم منابع ماست، توانست ۲۲۶ ميليون شغل تازه ايجاد کند. آنها در يک دوره زماني موفق شدند حدود ماهانه يک ميليون نفر را از زير خط فقر خارج کنند و با مبالغ کمتر کارهاي بزرگتري کردند. آيا براي عدم اهليت حرفهاي که از آن صحبت كردهايد، مصاديقي ميتوانيد ارائه دهيد؟ فقط چند مثال را بيان ميکنم که براي همگان ملموس است. اولين آن، مربوط به آلودگي هواي خطرناکي است که همه کلانشهرهاي کشور با آن مواجه هستند. شهرداران و بسياري از اعضاي شوراهاي شهر از زمان شروع يا تصويبکنندگان قوانين شهري پيش از تشکيل شوراها، از مصاديق واضح و روشن هستند. شهرداراني که با ايجاد بدهي بدون پشتوانه و براي خريد محبوبيت شهرها را اداره کردند - البته الگوي آنها دولتهايي بودهاند که با ايجاد بدهي و نگاههاي کوتاهمدت کشور را اداره کردهاند که به چنين معضلي گرفتار شده- از مصداقهاي شفاف هستند. شهردار و اعضاي شوراي شهري که نتوانند تصويري از برج مثلا ۱۰طبقه يا بيشتر که بهوفور هم وجود دارد، در کنار کوچه هفتمتري آنهم بدون پارکينگ کافي براي واحدهاي موجود در آن، در ذهن خود داشته باشند، آيا به نظر شما داراي اهليت حرفهاي هستند؟ يا شهرداران داراي مسئوليت در مقاطع زماني مختلف، به ميز خود شخصيت دادهاند يا به دلايل مختلف از ميز خود شخصيت گرفتهاند؟ آيا هنر کردند که با فضافروشي، بدون درنظرگرفتن حق مسلم حيات جمعي شهروندان و حقوق مکتسبه قانوني و اخلاقي و عرفي آنان، شهر را به خيال خود اداره کردهاند که اکنون اين مشکلات طاقتفرسا بيرون زده و دُمل ناشي از اشتباهات و سوءمديريت آنان دهان باز کرده است؟
آيا بيم آن نميرود که با اين نحوه اداره شهرها، امکان مفتخوارگي براي عدهاي سودجوي فرصتطلب و رانتخوار را در بخش مستغلات فراهم کرده باشند؟ دادگاههاي برگزارشده يا در حال برگزاري کشورمان، متأسفانه شواهدي از اين واقعيت را نشان ميدهند. برخي از آنان که بعضا با قهرمانسازي و اسطورهسازي از آنها ياد ميشود و مانند بسياري از مسئولان، توسعه کشور را سادهانگارانه تنها در برجسازي، مالسازي، سدسازي، جادهسازي و امثالهم تصور ميکردند، بايد پاسخ دهند چه پايهگذاري اشتباهي کردند که اکنون سلامت شهروندان را به مخاطره افکنده، حاشيهنشينيهاي خطرناک و نابرابريهاي اجتماعي را به جامعه تحميل و چالشهاي پلشت در زمينه فرهنگي و رفتاري در جامعه را سبب شدهاند. رهبري هم اخيرا فرمودند اگر توانايي مديريت نداريد، مسئوليت قبول نکنيد. دومين مصداق مربوط به برجام است. قرارداد برجام از لحاظ سياسي براي کشور بسيار لازم و ضروري بوده و خواهد بود. در بُعد سياسي و تا حدودي امنيتي علاوه بر اجماع مهم نظام، به دليل حضور افراد داراي اهليت حرفهاي همچون وزير محترم امور خارجه و همکاران ايشان که مسلط بر زبان خارجي و فنون مذاکره و مباني علمي بودند، مفاد قرارداد کمتر خدشه دارد. اما در بُعد اقتصادي با ضعفها و ناتوانيهاي بسيار نامناسبي روبهرو هستيم. وزراي اقتصادي و صنعتي و توليدي بايد پاسخ دهند که چرا چنين عمل کردند! عدم اهليت حرفهاي در زمينه مفاد اقتصادي اين قرارداد کاملا واضح است. حتما به ياد ميآوريد که وقتي برخي مسئولان در تلويزيون رسمي کشور درخصوص مفاد و محتواي قراردادهاي منعقده صنعتي و اقتصادي مورد سؤال قرار ميگرفتند، بيان ميکردند به ما اعتماد کنيد. اکنون نبايد پاسخ دهند که چگونه قرارداد نوشتند که اينگونه شد و اعتماد مورد درخواست آنان باعث تحميل خسارتهاي سنگين اقتصادي بر دوش ملت شد؟ سومين مصداق، قراردادهاي مربيان و بازيکنان ورزشي خارجي در رشتههاي مختلف در سطح ملي يا باشگاهي است که باعث واردشدن خدشه به حيثيت و اقتدار سياسي کشور در خارج شدهاند. بيم آن ميرود که برخي از مسئولان نه به زبان خارجي مسلط بوده باشند و نه درک مفاد قرارداد را در ذهن خود داشته باشند. مسئولان و وزراي تصميمگير اقتصادي که از طريق ديلماج ميخواهند قراردادي ببندند، تجربه و مصاديق فراواني در يک قرن گذشته در کشورمان وجود دارد که با احتمال زياد، کشور با مشکل، ناکامي و خسارت فراوان روبهرو شده يا خواهد شد و هزينههاي آن بر دوش ملت خواهد نشست. اما تصميمگيران اقتصادي بدون اهليت حرفهاي به زندگي عادي خود ادامه خواهند داد و فقر و نابرابري ايجادشده در جامعه بر اثر اشتباههاي مديريتي و اقتصادي آنان، برايشان اهميتي نداشته و پاسخگو نخواهند بود.
منبع : شرق
دیدگاه تان را بنویسید