۵۵آنلاین :
اين آسيبها به گفته برخي از روانشناسان براي کودکان که از لحاظ روحي آسيبپزيرترند، بيش از والدين بروز مييابد و رفتار و عملکرد وي را تحتتاثير قرار ميدهد. مهديه رحمانيان، دکتري روانشناسي باليني در اين رابطه به ايرنا گفت: از منظر روانشناختي هر تغيير در زندگي آدمي اصل سازگاري را تحتتاثير قرار ميدهد. وي افزود: به عبارت ديگر تغيير در هر وضعيت که بيشک با انس و الفت آدمي همراه است، سبب اختلالات اضطرابي و عدمسازگاري ميشود. رحمانيان با اشاره به تغيير مراکز آموزشي و مدارس فرزندان به عنوان يکي از مهمترين تبعات اين جابهجايي ادامه داد: اصل سازگاري در کودکان نسبت به بزرگسالان ديرتر اتفاق مي افتد و بر اين اساس تاثير اين اختلالات اضطرابي بر کودکان نيز بيش از بزرگسالان است. اين استاد دانشگاه تاکيد کرد: اين عدمسازگاري به ويژه در کودکان، ارتباطات اجتماعي آنان را تحتتاثير قرار ميدهد، سبب تعارض ميشود و هنگام سازگاري با محيط اجتماعي جديد خشونت و پرخاشگري، نااميدي و اضطراب را تقويت ميکند. رحمانيان تصريح کرد: يکي از موثرترين اقدامات به منظور جلوگيري از اين آسيبها و عدمسازگاري فقدان جابهجاييهاي مداوم است. وي افزود: در برخي مواقع اين انتقال و جابهجايي ناگزير انجام ميشود و بر اين اساس فرزندان و والدين نيازمند فراگيري برخي از آموزشها تحتعنوان مکانيسمهاي (سازوکار) سازگاري هستند. فراگيري اين آموزشها در يک مقطع زماني، در مراکز آموزشي و مدارس نيز مورد توجه وزارت آموزش و پرورش قرار گرفته است. رحمانيان خاطرنشان کرد: بر اساس مهارتهاي اين مکانيسم، بشر هنگام جابهجايي و تغيير، عوارض و تبعات کمتري را بر رفتار و عملکرد تجربه ميکند و سريعتر با محيط اجتماعي جديد سازگار و مانوس ميشود. به اعتقاد برخي از تحليلگران اجتماعي انتقال و جابهجاييهاي مداوم محل سکونت و محيطهاي اجتماعي شماري از فرصتهاي نوين را نيز در اختيار آدمي قرار ميدهد. اما آسيبهاي روحي و رواني آن بيش از بهرهبرداري از فرصتهاست. توسعه و گسترش تعاملات اجتماعي به جهت برقراري ارتباطات جديد يکي از مهمترين فرصتها به شمار ميرود که به اعتقاد کارشناسان آدمي را به سمت سازگاري و انعطافپذيري سوق ميدهد. اگرچه برخي از کارشناسان در اين خصوص بر حفظ ارتباطات اجتماعي پيشين به دليل کاهش اضطراب و تنش و همچنين برقراري آرامش تاکيد ميکنند.
تبعات مثبت و منفي جابهجايي
افشين طباطبايي، روانشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعي در اين خصوص اظهار داشت: انتقال و جابهجايي مداوم محل سکونت همواره با برخي از آثار و تبعات مثبت و منفي همراه ميشود. وي افزود: يکي از مهمترين تبعات مخرب اين انتقال و جابهجايي که بهطور متعارف به دليل شرايط اقتصادي انجام ميشود، تغيير مراکز آموزشي و مدارس فرزندان خانواده است. طباطبايي ادامه داد: اين انتقال و جابهجايي در دوران کودکي (قبل از حضور در مدارس) براي فرزندان آسيبزا نيست؛ اما در دوران تحصيل، تغيير مداوم دوستان، مدرسان و محل تحصيل و مدرسه، امنيت رواني وي را با مخاطره روبهرو ميکند. وي با بيان اين مهم که امنيت رواني والدين نيز بر روان فرزندان تاثيرگذار است، تصريح کرد: جابهجايي در محيط اجتماعي، کار و سکونت براي والدين نيز از منظر روحي با دشواري همراه است و بر اين اساس امنيت رواني کودکان را تحت تاثير قرار ميدهد. اين کارشناس همچنين با اشاره به اينکه در جامعه ايران افراد در تامين مسکن از امنيت رواني برخوردار نيستند، افزود: در بسياري از جوامع مالک تحتشرايط خاص به منظور تخليه ملک از اختياراتي برخوردار است اما بازپسگيري ملک بيدليل ميسر نميشود و بر اين اساس احساس امنيت فراهم است.
طباطبايي تخريب اسباب و تجهيزات منزل، هزينهکردهاي اقتصادي به منظور جابهجايي و قطع ارتباطات اجتماعي پيشين را از ديگر تبعات مخرب اين انتقال عنوان کرد و گفت: سازگاري با محيط اجتماعي جديد نيز از منظر مادي و معنوي هزينههاي زيادي دارد. وي خاطرنشان کرد: کسب تجارب جديد، رويارويي با فرصتهاي تازه، توسعه و تقويت تعاملات اجتماعي و برقراري ارتباطات جديد را نيز بايد از نتايج موثر اين مهاجرت عنوان کرد، اما از منظر روانشناختي بيشک اين انتقال به طور مداوم سبب تزلزل امنيت رواني ميشود. به گفته بعضي از پژوهشگران يکي از مهمترين دلايل اثرات مخرب بر روح و روان آدمي تنزل و پسرفت در اين جابهجايي است. اين مهاجرت در بسياري از موارد به دليل شرايط نامساعد اقتصادي انجام ميپذيرد و بر اين اساس با ارتقاي وضعيت همراه نميشود. به عبارت ديگر تغيير محل سکونت به دليل شرايط نابسامان اقتصادي با هجرت به مناطق جنوب شهر، کاهش متراژ مسکن، افزايش سال ساخت و.... همراه است، بنابراين تنش، ياس، نااميدي و افسردگي بروز مييابد.
مهدي عسکريپور، کارشناس ارشد روانشناسي و مشاوره نيز در اين خصوص عنوان کرد: انتقال و جابهجاييهاي مداوم محل سکونت بيترديد با نوسانات خلقي و اضطراب همراه ميشود. وي افزود: آدمي از منظر فطري با محيط اجتماعي وفق مييابد و از نظر روحي و رواني با ارتباطات اجتماعي مانوس ميشود؛ بنابراين تغيير در هر يک براي وي با دشواري همراه است. عسکريپور ادامه داد: اين انتقال و جابهجايي براي کودکان نيز که در مراکز آموزشي و مدارس به محيط اجتماعي، دوستان، مدرسان و مديران دلبستگي مييابند، موجب بروز تنش و اضطراب ميشود. به عقيده اين مشاور ترک هر يک از تعلقات و دلبستگيها در بزرگسالان نيز به دليل ايجاد وابستگيهاي عاطفي سبب بروز اين تنشهاي رواني ميشود. اين روانشناس با اشاره به شرايط اقتصادي کشور تصريح کرد: اين انتقال و جابهجايي که به جهت وضعيت نامساعد اقتصادي انجام ميشود، با تنزل موقعيت اجتماعي باعث سرخوردگي و ضربات روحي است. وي افزود: اين سرخوردگي و همچنين احساس بيثمر بودن زحمات به دليل اين تنزل موقعيت اجتماعي، در درازمدت خشونت، پرخاشگري و افسردگي را رقم ميزند. عسکريپور در خصوص کاهش و رفع اين تبعات مخرب اظهار داشت: دولت و حاکميت بايد براي بهبود شرايط اقتصادي جامعه اقدام کرده و بر اين اساس از جابهجاييهاي مداوم محل سکونت جلوگيري کنند. وي همچنين يادآور شد: در حال حاضر سرانه گفتوگو در خانواده در جامعه ايران به طور قابلتوجهي کاهش يافته است. در برخي از مواقع اين گفتوگو در طول روز به يک ساعت نيز نميرسد و اين امر نيز بر افزايش تنشها و نوسانات خلقي ميافزايد. اين کارشناس تصريح کرد: عدم گفتوگو همچنين سبب عدم بيان بسياري از چالشهاي اقتصادي و اجتماعي خانواده ميشود و اين کتمان بر بروز سردرگميها و آسيبهاي روحي اثرگذار است. عسکريپور با بيان اين مهم که دلايل اين انتقال و جابهجايي بايد براي اعضاي خانواده توضيح داده شود، گفت: مشارکت اعضاي خانواده در هر يک از مسائل به طور حتم سازگاري را افزايش داده و پذيرش تغيير را تقويت ميکند. وي همچنين با تاکيد بر اهميت فرزندپروري افزود: روش تربيت کودکان نيز بر سازگاري و انعطاف پذيري موثر است و بيشک تربيت صحيح خانوادگي هنگام بروز چالشها و پذيرش تغييرات، آثار و تبعات مخرب را کاهش ميدهد.
دیدگاه تان را بنویسید