۵۵آنلاین :
علی نوراللهی
دکتر در باستانشناسی
در سال 1389 به دنبال بررسی و کاوش روستای تشویر شهرستان طارم تعدادی سنگنگاره در بین این روستا و روستای چمله مورد بررسی و شناسایی قرار گرفت که این نقوش شامل بز کوهی، شتر یک کوهانه، آهو، نقش هندسی است. اندازه این سنگنگارهها بین تا 15 تا 20 سانتیمتر بود. این سنگنگارهها با فن کوبشی ایجادشدهاند. این نقوش بر صخرهای در شیب جنوبی دره کوچکی که از قرار دارند که از دره رود قزلاوزن منشعب میشود. این نقوش شبیه نقوش یافت شده در شمال غرب ایران مانند هوراند، لقلقان، سنگنگارههای مهاباد و همچنین سنگنگارههای یافت شده در قزوین و دیگر نواحی همجوار است. اهمیت این نقوش ازآنرو است که تاکنون در این منطقه از استان زنجان نقوش صخرهای گزارش نشده است؛ زیرا این نقوش نویافته میتواند نقشه پراکنش نقوش صخرهای در این بخش از ایران را مشخص نماید و آگاهی ما را بالا ببرد. نگارنده در این مقاله علاوه بر ارائه کلیات، تاریخچه مختصری از مطالعات نقوش صخرهای، توصیف نقوش و در پایان نیز جمعبندی از کلیه مطالب ارائهشده است.
مقدمه
در سال 1389 کاوش و بررسی در روستای تشویر بهمنظور نجاتبخشی محوطه کنار جادهای و دیگر محوطهها که در معرض تخریب قرار داشتند، صورت گرفت که در طی آن شش محوطه بررسی و مستندسازی شد. نگارنده در بررسی درههای شرقی قلعه پاجاداغ، سنگنگارههای دوهداشی را شناسایی نمود و ازآنجاکه این سنگنگارهها خارج از محدوده مورد نظر بود مطالعه و بررسی دقیقتر آنها به بعد از اتمام کاوش موکول گردید. لذا بعد از اتمام کاوش این سنگنگارهها دقیقتر مورد بررسی قرار گرفتند؛ که متأسفانه فقط تعداد معدودی از آنها قابل تشخیص بودند زیرا عدهای از روستاییان تصور کرده بودند که این علائم و نقوش حکاکی شده روی صخرهها نشان و علامتی دال بر گنج در درون و اطراف این صخرهها است به همین خاطر به تخریب و حفاری اطراف آن اقدام کرده بودند. باوجوداین اقدامات هنوز تعدادی از این نگارهها قابل بازیابی بودند که شامل نقش شتر یک کوهانه، بز کوهی، آهو و دایره چهارقسمتی است. نگارنده در تحقیقات میدانی خود درباره این نقوش بهخصوص شتر در این قسمت متوجه گردید که هنوز در برخی از روستاهای اطراف بهخصوص گیلوان و چورزق شتر پرورش داده میشود. از طرف دیگر این منطقه در همسایگی گذرگاه زنجان-تبریز قرار گرفته بود که یکی از مسیرهای اصلی راه ابریشم و دسترسی به آسیای صغیر و نواحی شرقی فلات ایران بوده است؛ بنابراین این سنگنگارهها اهمیت بیشتری پیداکرده و میتوانند بخش مهمی از تاریخ و فرهنگ این ناحیه را برای ما روشن نمایند؛ که در این نوشتار به آنها پرداختهشده است.
موقعیت جغرافیایی
نقوش صخرهای دوهداشی در مرکز شهرستان طارم و در 500 متری شرق روستای چمله و در شیب غربی درهای کوچک که از دره رود قزلاوزن منشعب میشود به مختصات جغرافیایی N"0.87 '48 °36 و E" 57.51 '0 °49 قرار دارند (تصویر 1-3). از نظر زمینشناسی و آبوهوا این منطقه تابعی از شهرستان طارم بوده، بهطورکلی دارای زمستانهای سرد و تابستانهای گرم است و از سطح دریا حدود 590 متر ارتفاع دارد. نکتهای که باید به آن اشاره کرد این است که خانوادههایی که به دامداری و دامپروری اشتغال دارند بیشتر در روستاهایی که در ارتفاعات خانچایی و ییلاق واقعشدهاند، سکونت دارند یا به آنجا کوچ میکنند. از دلایل آن آبوهوای مناسب ارتفاعات و دسترسی به علف تازه تا مدتهای بیشتر نسبت به کف دره است. (تصویر 1الف)
شهرستان طارم یکی از شهرستانهای هفتگانه استان زنجان است که در سال 1376 به مرکزیت آببر تأسیس گردید. مساحت این شهرستان 2235 کیلومترمربع بوده و از شمال به استان اردبیل و از شرق و شمال شرقی به استان قزوین و استان گیلان، از جنوب به شهرستان ابهر و از غرب به شهرستان زنجان محدود است. این شهرستان دارای ناهمواریهای بسیاری است و رودخانه پر آب قزلاوزن، دره عمیقی در آن ایجاد کرده که ارتفاع کف این رودخانه در گیلوان به کمتر از 400 متر از سطح دریا رسیده و طرفین آن رشتهکوههایی قرار گرفته که ارتفاع برخی از قلل آن به بیش از 2800 متر بالغ میگردد. رودخانه فرعی دیگری نیز در این شهرستان جاری است که همگی به قزلاوزن سرازیر میگردند ازجمله رودخانههای قلات، گیلانکشه، الزین، کلوج و سیاهرود.
شهرستان طارم تحت تأثیر تودههای قطبی، مدیترانهای، دریای سیاه و تا حدودی دریای خزر قرار داشته و تودههای کمفشار سودانی بهندرت بدان وارد میشود. راستای رشتهکوههای واقع در ناحیه به ترتیبی است که مانند بارویی در مقابل جبهههای هوایی عمل کرده، درنتیجه از بارندگی کمتری نسبت به نواحی همجوار خود برخوردار است. این شهرستان علیرغم وسعت اندک خود از تنوع اقلیمی بسیار زیادی برخوردار است. میتوان گفت تیپ غالب نیمهخشک سرد و خیلی مرطوب است. دره طارم دارای تابستانهای گرم و زمستانهای معتدل بوده و ارتفاعات آن در فصل زمستان از سرمای شدید و در تابستان از اعتدال نسبی برخوردار است (تصویر 1ب).
پوشش گیاهی شامل مراتع، جنگلهای با درختان ارس، انار وحشی و انواع درختان میوه و انواع گیاهان خوراکی است. شهرستان به لحاظ تنوع اقلیمی و اختلاف رقوم ارتفاعی از تنوع زیستمحیطی برخوردار بوده و چهار نوع اکوسیستم- اکوسیستم جنگلی، اکوسیستم کوهستانی، اکوسیستم استپی- مرتعی، اکوسیستم تالابی و رودخانهای -در آن مشاهده میشود. این شرایط آبوهوایی در کنار تنوع اقلیمی سبب تنوع حیاتوحش این منطقه شده است، بهطوریکه انواع حیوانات وحشی شامل: خرگوش، گوزن، گوزن زرد، بزسانان: بز کوهی، کل، پاژن، آهو، مارال، شوکا، قوچ و میش کوهی. سگسانان: گرگ، روباه، کفتار، شغال و خرس قهوهای، خرس سیاه، رودک، سگ آبی، جوجهتیغی، گورکن، گراز و خوک وحشی و انواع پرندگان و خزندگان زندگی میکنند. امروزه بسیاری از این حیوانات در طارم یافت نمیشوند و میتوان آنها را در منطقه حفاظتشده سهرین مشاهده کرد. در کنار آنها انواع گونههای اهلی ازجمله: دامهای کوچک شامل گوسفند، بز و دامهای سنگین شامل شتر، اسب، قاطر، الاغ و گاومیش و گاوهای بومی و غیربومی و سگ و گربه و پرندگان خانگی است (سازمان برنامهوبودجه،1385: 2-4).
تاریخچۀ مطالعات
بررسی سنگنگارههای این بخش از فلات ایران مانند سایر مناطق دیگر بهصورت پراکنده و اتفاقی بوده است. بهطوریکه در نقشه تقسیمبندی پیشنهادی مناطق ایران بر اساس سنگنگارهها نقشه این منطقه خالی مانده بود (کریمی، 1386: 24). اولین بار سنگنگارههای این منطقه در سال 1386 توسط نگارنده در حاشیه شهر زنجان مورد بررسی قرار گرفتند (نوراللهی و علیلو، 1389). این مطالعات نشان داد که این منطقه همچو سایر مناطق دارای آثاری از این جوامع است (هنوز مشخص نیست که به چه گروهایی تعلق داشتهاند اما آنچه بر اساس مدارک و شواهد مردمشناسی میتوان دریافت این است که این نگارهها بیشتر متعلق به کوچ روان بوده است). هرچند که در سایر مناطق این مطالعات نسبتاً زودتر شروعشده ولی هنوز نسبت به کشورهای همجوار در ابتدای راه است. مهمترین نقوش صخرهای که تاکنون گزارششده است، عبارتاند از سنگنگارههای خرههنجیران مهاباد و کیوهسور عقربلوی بوکان در آذربایجان غربی (محمودی، 1373: 81-82، محمدی قیصریان، 1386)، سنگنگارههای هوراند (لقلقان) در اهر آذربایجان شرقی (رفیعفر، 1383) و سنگنگارههای سونگون (رفیعفر، 1381)، سنگنگارههای کردستان (Lahafin 2004 و 1379 و 1378)، سنگنگارههای دره دیوین همدان (صراف، 1376)، سنگنگارههای اطراف رودخانه قرهسو (قلعه ارجق) در مشکینشهر اردبیل (هورشید، 1386، 1382) و نقوش صخرهای جنوب قزوین (ملاصالحی ودیگران، 1386) که در این پژوهشها سنگنگارهها ازجنبه هنری و نمادین مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتهاند.
دوهداشی
این سنگنگارهها روی صخرهای گرانیتی سیاه که بر اثر جریان آب سطح آن صاف و صیقلیافته کندهشدهاند. این صخرهنگارهها در کناره شمالی قزلاوزن ایجاد شدهاند. نگارنده به دنبال نقوش صخرهای این دره را با دقت بررسی نمود که هیچ سنگنگاره دیگری به غیر همانهایی که قبلاً یافت شده بود وجود نداشت؛ اما نگارنده معتقد است که با توجه به شرایط زیستی مناسب و دسترسی به آب فراوان در صورت بررسیهای فراگیر احتمالاً سنگنگارههای بیشتری در این منطقه شناسایی شود (تصویر 4-6).
در بررسی سطح و داخل گودی بیشتر سنگنگارهها هیچ نوع اثر استفاده از ابزار فلزی مشاهده نمیشود. برای ساخت و نقر سنگنگارهها احتمالاً از سنگ چخماق که در محل یافت میشود، به روش کوبشی استفاده کردهاند؛ زیرا عمق گودی حاصل از کوبش کمتر از 2 میلیمتر و در بعضی از موارد حدود یک میلیمتر است.
درمجموع 15 نقش بر روی این صخره کندهشده که شامل نقوش انسانی، حیوانی و هندسی است. برخی از این نقوش بهسختی قابل شناسایی هستند (تصویر 12 و 6).
نقوش انسانی: فقط یک نمونه سنگنگاره با موضوع انسانی وجود دارد که آنهم نقش سوارکار بهصورت کاملاً استیلیزه و مسبک است (تصویر 8 و 17). نقوش دوره تاریخی که شامل گروههای اسبسوار و مناظر جنگ و جدال و شکار حیوانات با تیرکمان است و قدمت آنها به 2000-2500 پم میرسد (ایزدپناه، 1348).
نقوش جانوری سیزده نقش است. الف: شتر؛ ب: اسب؛ ج: گوزن زرد؛ د: بز کوهی؛ ذ: حیوان درنده (احتمالاً گرگ).
شتر یک کوهانه (One-humped camel ) : این نقش دو بار در میان این سنگنگارهها تکرار شده است. علت نامگذاری این صخره به خاطر وجود همین نقوش بوده است. این نقوش بر بالاترین قسمت صخره کندهشده بودند اما این قسمت به دنبال گنج شکسته شده و جدای از صخره اصلی است. شتری که سمت راست در حرکت است 16 سانتیمتر طول دارد که در زیر پای نقش شتری یک کوهانه با گردن خمیده به بالا رو به سمت چپ با 25 سانتیمتر طول و بز کوهی در مقابل آن رو به سمت راست نقر شده است (تصویر 7 و 15). گویی این شترها وحشی هستند. این نقوش شتر مشابه نقوش شتر سنگنگارههای چلمبر (ملاصالحی و دیگران، 1386: 43 تصویر 6 و شکل 1 طرح 4) و لره فراهان اراک (پوربخشنده، 1386: 47 تصویر 8-9) و سنگنگارههای تیمره (فرهادی 1374: 35) است؛ اما در اینجا شترها آزاد و بدون افسار و ساربان نشان داده شدهاند. آیا میتوان گفت که این شترها وحشی یا نیمه وحشی بودهاند؟ در سنگنگارههای عربستان تصویر انسانهای در حال شکار شتر وحشی نقر شده که 3000 ق.م میلاد تاریخگذاری شده است و این خود اهلی شدن شتر در 5000 ق.م را به چالش میکشد (Spassov & Stoytchev, 2004: 151-152) اما ازآنجاکه شتر، حیوان بومی این منطقه نیست از زمان و چگونگی ورود آن به این منطقه اطلاع دقیقی وجود ندارد. احتمالاً تا مدتها پس از اهلی شدن، مردمان این نواحی از وجود این حیوان اطلاعی نداشتند. لذا بر اساس قرارگیری این منطقه در مسیر راه ابریشم این حیوان احتمالاً در اواسط هزاره سوم ق.م. بهوسیله کاروانهای تجاری که از این مناطق میگذشتند. به این ناحیه آورده شده که شرایط مناسب منطقه برای پرورش شتر سبب بقای این حیوان شد بهطوریکه امروزه هنوز هم در تعدادی از روستاهای گیلوان و چورزق طارم و غرب زنجان شتر جهت حملونقل و امور دیگر پرورش داده میشود.
اسب: تنها یک نقش اسب در این نگارهها وجود دارد که آنهم اسب با سوارکار است که طول آن 14 سانتیمتر و ارتفاع آن 15 سانتیمتر است (تصویر 8 و 17). در همسایگی این منطقه در تالش گیلان در کاوشهای گورستانهای مریان تعداد زیادی ابزار و یراق اسب در گورها یافت شده که نشان میدهد از نیمه دوم هزاره دوم ق.م. از اسب در سواری و امور نظامی بهرهبرداری شده است (خلعتبری، 1383: 163).
نقش گوزن یا گوزن زرد: که امروزه در منطقه حفاظتشده سهرین زنجان نیز وجود دارند. این نقش با گردن بلند دم برگشته به بالا و شاخهای کوتاه هلالیشکل در پایینترین بخش صخره کندهشده که 18 سانتیمتر طول دارد. طرح شاخهای آن به علت ضربات نامنظم حکاک بهسختی قابل تشخیص است (تصویر 9 و 18). این نقش از نظر کلی با مجسمه مفرغی بز کوهی؟ با شاخ های هلالیشکل کوتاه و گردن دراز مارلیک مشابه است (نگهبان، 1343: 63 شکل 97). همچنین مشابه نقوش غزال (Gazella subgutturosa) پناهگاه سونگون در آذربایجان شرقی است (رفیعفر، 1384: 56 و 58).
بز کوهی: بز کوهی با هفت نقش در میان این نقوش بیشترین تعداد را تشکیل میدهد. در این نقوش به جزییات از قبیل جنسیت و گره شاخها پرداخته نشده است. در این نقوش بهجز یک عدد که آنهم در مقابل نقش بز کوهی دیگری کندهشده و گویی در حال مبارزه هستند (تصویر 19)، همگی رو به سمت رود قزلاوزن حجاریشدهاند؛ اما از نظر فن ایجاد این بزها به دو گروه تقسیم میشوند که عبارتاند از الف: بدن با دو خط ایجادشده که پاها آنها را قطع میکنند. در این حالت بدن توخالی و بهصورت نقش منفی است. در زیر پای اسبسوار مسبک نقش بز کوهی با این فن و روش ایجادشده است (تصویر 17). ب: بدن خطی و ساده که شاخها بهصورت نیمدایره و در مواردی کوتاه کندهشدهاند. جزییات در این نقوش مورد نظر نبوده و نگارگر فقط سعی در نشان دادن کلیات داشته است. همه این سنگنگارهها از پهلو و بهصورت نیمرخ نشان دادهشدهاند (تصویر 13).
جانور درنده (گرگ): گرگی در حال تعقیب بز کوهی است. این حیوان با گوش کوتاه و دم برگشته بلند کندهشده است و 16 سانتیمتر طول دارد (تصویر 14). این نقش مشابه با نقوش در حمله گرگ به بز کوهی در سنگنگارههای گردیکوه (نوراللهی و علیلو، 1389 87-88 و شکل 7)، لرهفراهان استان مرکزی (پوربخشنده، 1386) و نقش روی ظرفی از عصر آهن در گورستان لما (روستایی و دیگران، 1386: شکل 47) است.
نقش هندسی: دایره چهارقسمتی (چرخ چهارپره) تنها یک نمونه بر صخرهای کوچک از جنس گرانیت سیاهرنگ شناساییشده که اندازه قطرهای آن 5/8×7 سانتیمتر است (تصویر 11 و 16). این نقش در میان سنگنگارههای گردی کوه زنجان وجود دارد که نماد خورشید است (نوراللهی و علیلو، 1389: 81-82 شکل 2 و 4 و 8) و نمونه مشابه این نقش در سنگنگارههای هوراند و لقلقان (رفیعفر،1380) و کردستان (اورامانات) (لحافیان، 1379: 19)، سنگنگارههای چلمبر در جنوب قزوین (ملاصالحی و دیگران، 1386: 36 تصاویر 2 و 5)، رمهکوه نصرآباد (کریمی، 1386: 22، تصویر 5) گزارششده است.
در دیگر مناطق ایران نیز سنگنگارههایی با نقوش مشابه نمونههای دوهداشی فراواناند. نگاره بز کوهی روی صخرههای مناطق وسیعی از ایران حکاکی شده که از آن میان میتوان به نمونههای شناساییشده در تیمره، قیدو، غرقاب، آشناخور (فرهادی، 1377) و فراهان استان مرکزی (پوربخشنده، 1386)، غارهای استان لرستان (ایزدپناه، 1348، 1363)، ارنان استان یزد (شهزادی، 1376)، میوله و چشمه سهراب استان کرمانشاه (بیگلری و دیگران 1386، شیدرنگ، 1386)؛ استان همدان (صراف، 1376)، استان خراسان شمالی (وحدتی، 1389)، کوه دختر رشم دامغان (روستایی، 1386)، بردسیر و میمند کرمان (فرهادی، 1377)، شهرستان بستک هرمزگان (اسدی، 1386) اشاره کرد؛ که از نظر موضوعی و هنری و جدا از مسائل گاهنگاری تقریباً شبیه هم هستند.
گاهنگاری
روشهای آزمایشگاهی مطمئنترین راه برای سنجش نقوش صخرهای است. ازآنجاکه در ایران تاکنون انجامنشده است (کریمی، 1386: 32)، در اینجا ما از روش مقایسهای مانند مطالعه سبک و شمایلنگاری به بررسی این نگارهها با سنگنگارهها و مدارک باستانشناسی حاصل از کاوشهای علمی میپردازیم تا بر اساس آنها به یک گاهنگاری نسبی دست یابیم.
البته لازم به یادآوری است همانند تفسیر آثار صخرهای، ابهامات زیادی نیز در مورد گاهنگاری این آثار وجود دارد. پژوهشگران اغلب از خود نقوشی که به تصویر کشیده شده بهعنوان مدرک گاهنگاری استفاده کردهاند (محمدی و نادری، 1386: 62). ازجمله نقشی که بیشتر مورد سنجش قرار گرفته نقش اسب است و مجموعههایی که دارای نقش اسب بوده مربوط به هزاره اول پ.م. میدانند (McBurney, 1969). این نقوش صخرهای در شرق قلعه پاجاداغ که قلعهای از دوره اشکانی بوده و در این دوران بر بخشی از مسیر راه ابریشم نظارت داشته است (نوراللهی، 1391: 64) قرار دارند؛ اما مطالعه نقوش صخرهای دوهداشی نشان میدهد که قدمت آنها از آثار این قلعه قدیمیتر است.
ازآنجاکه تعداد این سنگنگارهها معدود بود و تنها بر روی یک صخره ایجاد گردیدهاند. میتوان گفت که همه نقوش همزمان هستند. در این بوم و نگارهها نقش اسبسوار میتواند علیرغم همه مشکلات پیشگفته مبنای تاریخگذاری نسبی قرار گیرد؛ بنابراین نگارنده تاریخ هزاره اول پ.م. را برای این نقوش صخرهای پیشنهاد مینماید.
برآیند
نقوش صخرهای یافت شده در حاشیه قزلاوزن ازآنروی اهمیت دارند که در کنار مسیری واقعشدهاند که یکی از راههای فرعی راه ابریشم به نواحی جنوبی دریای خزر از آنجا عبور میکند. همچنین با نقوش صخرههای یافت شده در نواحی همجوار از نظر موضوعی و شیوه ایجاد مشابه هستند که این موضوع را میتوان با ارتباطات فرهنگی این مناطق با همدیگر مرتبط و قابل توجیه دانست، زیرا در این دوره (هزاره اول پ.م.) این روابط به اوج خود میرسد. علاوه بر این به نظر میرسد این نگارهها توسط چوپانان یا شکارچیانی حکشدهاند که در دره کوچکی با فاصله نزدیکی از رود پرآب قزلاوزن شاهد چرا و استراحت شترهایی بودهاند که برای حمل بار از این ناحیه عبور میکردهاند. همچنین منتظر بازگشت بزهای کوهی و حیوانات دیگر از حاشیه این رود بودهاند که آنها را شکار کنند و برای پر کردن تنهایی خود در طول روز تخیلات خود را با سنگبر صخره حک کردهاند.
دیدگاه تان را بنویسید