ارسال به دیگران پرینت

ارزآوري از مسير طبيعت‌گردي

ايران کشوري با جاذبه‌هاي تاريخي فراوان است و در نظر ما ايرانيان گردشگران خارجي ايران را با جاذبه‌هاي تاريخي آن مي‌شناسند‌ البته اين تفکر تا حدي درست است و بسياري از گردشگران از کشورهاي مختلف براي ديدن جاذبه‌هاي تاريخي به ايران سفر مي‌کنند اما جذابيت ايران براي گردشگران خارجي تنها محدود به تاريخ و بناهاي تاريخي ايران نيست.

ارزآوري از مسير طبيعت‌گردي

۵۵آنلاین :

ايران کشوري با جاذبه‌هاي تاريخي فراوان است و در نظر ما ايرانيان گردشگران خارجي ايران را با جاذبه‌هاي تاريخي آن مي‌شناسند‌ البته اين تفکر تا حدي درست است و بسياري از گردشگران از کشورهاي مختلف براي ديدن جاذبه‌هاي تاريخي به ايران سفر مي‌کنند اما جذابيت ايران براي گردشگران خارجي تنها محدود به تاريخ و بناهاي تاريخي ايران نيست. طبيعت و حيات وحش ايران براي طبيعت‌گردان زيادي از سراسر جهان جذابيت دارد. از دلايل اين جذابيت موقعيت خاص جغرافيايي ايران است. موقعيتي که باعث شده ايران داراي اقليم‌هاي گوناگون باشد و اين عامل تأثير فراواني بر تنوع پوشش گياهي و جانوري آن دارد. ايران براي طبيعت‌گردهاي حرفه‌اي جهان شناخته‌شده است. آنها به ايران سفر مي‌کنند تا جاذبه‌هاي طبيعي ايران را ببينند. اما بايد پذيرفت ما نتوانسته‌ايم در جذب طبيعت‌گردهاي خارجي به کشورمان آن‌چنان که بايد موفق باشيم. گردشگران با ورودشان سرمايه را وارد کشورمان خواهند کرد؛ ايراني که در حال حاضر جزء ارزان‌ترين مقاصد سفر در دنيا شناخته مي‌شود. موانع بسياري در راه جذب طبيعت‌گردهاي خارجي به کشور وجود دارد. علي علي‌اسلام، راهنماي تخصصي تورهاي طبيعت‌گردي ورودي به ايران است که حدود 15 سال است راهنمايي گردشگران خارجي در طبيعت ايران را برعهده دارد. او در گفت‌وگويي با «شرق»، ‌درباره محدوديت‌ها، جذابيت‌ها و طبيعت‌گردهاي خارجي در ايران توضيحاتي ارائه کرده كه در ادامه مي‌خوانيد.

‌وضعيت ورود طبيعت‌گردهاي خارجي به ايران را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟ واقعيت اين است که با توجه به پتانسيل‌ها وضعيت خوبي نداريم. اصولا ورود گردشگر به ايران به طور مستقيم در ارتباط با تحولات سياسي منطقه است. ايران نسبت به سال‌هاي پيش به واسطه معرفي جاذبه‌هاي طبيعت‌گردي توسط تورگردانان در نمايشگاه‌هاي بين‌المللي و گزارش‌هاي پخش‌شده در سطح شبکه اينترنت و شبکه‌هاي مجازي شناخته‌تر شده؛ اما لزوما به ميزان شناخته‌ترشدن نرخ ورود گردشگر بيشتري نداشته است! ترس از ورود به ايران در درجه اول و نرخ بالاي سرويس‌هاي گردشگري در درجه دوم مانع از ورود تعداد بسياري از گروه‌ها مي‌شود. من مطمئن هستم که اگر تبليغات مستمر و قوي در زمينه شناخت کلي ايران به عنوان يک جامعه امن و آرام در منطقه وجود داشت، ما نرخ ورود بيشتري از گردشگر را شاهد بوديم. اينکه مي‌گويم مطمئن هستم به‌دليل اين است که حداقل 15 سال در صدها تور شنونده نظرات مشابه تعداد بي‌شماري توريست ورودي از کشورهاي مختلف و سطوح اجتماعي مختلف بوده‌ام! ‌براي جذب گردشگر خارجي چه بايد کرد؟ جذب گردشگر نياز به تبليغات ملي دارد. تبليغات ملي هم در درجه اول نياز به ثبات ملي و عزم دولت دارد و در درجه دوم بازگذاشتن دست بخش خصوصي تورگردان در ارائه تبليغات درست به بازار هدف درست! اين موارد را با بحث توليد محتوا نبايد اشتباه گرفت. توليد محتوا به هيچ عنوان ضرورت کنوني توسعه گردشگري کشور ما نيست. ما به تبليغات مثبتي نياز داريم که ديد اشتباه مردم دنيا را نسبت به جامعه ايران تغيير دهد؛ ديدي که در نتيجه تبليغات سياسي جهان غرب ايجاد شده است. ما به شبکه‌هاي بسيار جذاب ماهواره‌اي نياز داريم، به حضور بسيار قدرتمند در نمايشگاه‌هاي گردشگري و گردهمايي‌هايي که به نوعي به سفر و گردشگري در دنيا ارتباط داشته باشند. دقت کنيد که اين انرژي هم فقط و فقط بايد روي سطوح مختلف اجتماعي جوامع هدف گردشگري مربوط به ايران متمرکز شود و نه تورگردانان خارجي! اين اقدامات در درجه اول اهميت هستند. بعد از اينها به حل واقعي گره‌هاي کور گردشگري و تسهيل واقعي ورود و حضور گردشگر نياز داريم. همه آنچه فکرش را بكنيد براي رونق گردشگري نياز داريم؛ از جمله توليد محتوا و سرمايه‌گذاري در حوزه سرويس‌هاي مورد نياز تنها بعد از اين مراحل قابل اجرا خواهند بود! ‌در حال حاضر مشکل اصلي در جذب گردشگر خارجي به ايران چيست؟ متأسفانه، شبيه اغلب موارد مشابه در کشور ما، نيازها و نوع حرکت‌ها را کساني مشخص و راهبري مي‌کنند که اکثرا خودشان مجري مستقيم يا مدير مستقيم در ارتباط با گردشگري ورودي نيستند! مديران سازمان‌هاي متولي هم که هيچ‌گاه نظري نمي‌خواهند و اصولا درک درستي از بايدها و نبايدها ندارند! اگر هم ما نظر بدهيم غالبا تنها شنيده و به ندرت تا حد خيلي کمي عمل مي‌شود! مقوله توليد محتوا در کشورهايي اولويت دارد که تصوير مثبتي از خودشان در ذهن جهانيان داشته باشند؛ نه ايران که داراي تصوير عمومي بسيار اشتباه و بدي در دنياست! به همين خاطر است که کشورهايي که نرخ توريسم ورودي بالايي دارند در رقابت براي جذب بيشتر مسافر نياز به توليد محتوا را حس کردند و بعد توليدش کردند. شايد آن دسته از فعالاني که بحث توليد محتوا را در ايران پيش کشيدند، خودشان هم مي‌دانستند اين مقوله نياز کنوني و اولويت توريسم ورودي ما نيست؛ اما از آنجايي‌که توانايي برداشتن قدم‌هايي در جهت اولويت‌ها را نداشتند ترجيح دادند «فقط کالاي خود را بفروشند» و از راه درست حرفي به ميان نياورند! شايد هم اصلا نمي‌دانستند اولويت‌ها چيست؟! ‌به صورت مشخص مشکلات طبيعت‌گردي ايراني چيست؟ به عقيده من، با کمي اغراق، طبيعت‌گردي داخلي در ايران سراسر مشکل است! هجوم بي‌رويه مردم در سطحي گسترده به مکان‌هاي بکر در طبيعت بدون در‌نظر‌گرفتن ظرفيت پذيرش مناطق و فشار وارده بر طبيعت، حس رقابت منفي بين طبيعت‌گردهاي تازه‌وارد در رفتن به مکان‌هاي بکر، به‌هم‌ريختگي هنجارهاي محلي در نتيجه ورود گردشگري که از شهرهاي بزرگ با فرهنگي متفاوت وارد مي‌شود، رقابت منفي بين افراد جوامع محلي در ارائه خدمات نه‌چندان ضروري به گردشگران طبيعت‌گردنما، انباشت بي‌حساب‌و‌کتاب زباله در طبيعت، جاده‌کشي به مکان‌هاي بکر به بهانه تسهيل ورود گردشگر، ايجاد آلودگي بيش از اندازه صوتي و بصري در کمپ‌هاي گروه‌هاي بزرگ طبيعت‌گردي، تب آفرود براي نفوذ به همه‌جاي طبيعت با تعداد بالاي خودروهاي دو ديفرانسيل، ايجاد تعارض‌هاي عميق با جوامع محلي و بسياري از موارد ديگر نتايج مستقيم و انکار‌ناپذیر طبيعت‌گردي داخلي است! در ضمن بايد گفت که مقوله طبيعت چيزي نيست که ما بايد اين کارها را انجام دهيم تا نهايتا دورانش را پشت سر بگذارد و فرهنگش نهادينه شود! اين يک تفکر ساده‌لوحانه است که در نتيجه نبود شناخت از طبيعت گفته مي‌شود. شما نمي‌توانيد چيزي را نابود کنيد؛ به بهانه اينکه فرهنگي را جا بيندازيد!! ماهيت طبيعت اگرچه بازآفريننده است اما به‌شدت نيز نابود و منقرض‌شونده است. اکوسيستم‌هاي شکننده و خشک‌شونده‌اي مانند اقليم طبيعي ايران به صدها سال زمان نياز دارند تا بتوانند تنها بخشي از نابودي‌هايي را که ما در همين 10 سال گذشته ايجاد کرده‌ايم، بازآفرينی کنند. بازآفريني‌ای که شايد هيچ‌گاه در جامعه در حال توسعه مصرف‌گراي ايران مجالي برايش پيش نيايد! البته اينها را کسي متوجه مي‌شود که طبيعت را با تمام زوايايش و جامعه و انسان ايراني را با خرده‌فرهنگ‌هاي محلي‌اش خوب بشناسد و در‌عين‌حال به طور مستمر شاهد تغييرات مخرب در تمام اين دوران باشد. در حقيقت اينها صفاتي نيستند که شما در بدنه سازمان‌هاي متولي گردشگري و طبيعت ايران يا در ميان اکثر مديران تورهاي طبيعت‌گردي داخلي بيابيد. نهايتا طبيعت‌گردي داخلي به نظر من با وضعيت کنوني‌اش 10 درصد سود دارد و 90 درصد ضرر. در انتهاي داستان پولي است که از جيب من به جيب شما مي‌رود و از جيب شما به جيب نفر بعد. در‌حالي‌که ما در توريسم طبيعت‌گردي ورودي، ارز وارد مي‌کنيم و بعد در بخش‌هاي مختلف جامعه تزريق مي‌کنيم! جالب اينجاست که بنده هيچ کشور در حال توسعه‌اي مثل ايران را نمي‌شناسم که دولتش اين‌گونه براي طبيعت‌گردي داخلي؛ آن‌هم با شعار سفر ارزان‌قيمت در طبيعت، در راديو و تلويزيون و مجلاتش سرمايه‌گذاري کرده باشد؛ در‌حالي‌که صاحب داشته‌هاي فرهنگي و تاريخي و معماري ناب چند‌هزار‌ساله‌اي است که شديدا در حال نابودي و فراموش‌شدن هستند!! ‌نقش بحران‌هاي محيط‌زيستي موجود در کشور بر جذب گردشگر خارجي چيست؟ مطمئنا هر چقدر ما طبيعت مصرف‌شده‌تري داشته باشيم، توانايي‌مان در جذب گردشگر خارجي کمتر خواهد بود. تقريبا همه گردشگران خارجي به‌ویژه اروپايي به خود طبيعت علاقه دارند؛ نه حواشي آن! آنها از کودکي به طبيعت مي‌رفتند و روابط بين حلقه‌هاي اکوسيستم‌هاي طبيعي را خيلي خوب درک مي‌کنند. ايشان ماهيت زيبا و عجيب و بکر و آموزنده و آرامش‌بخش طبيعت را مي‌خواهند؛ نه نمايي مچاله‌شده و شلوغ و پر از زباله و مملو از خودرو و انسان شهري را. جاده‌کشي‌هاي بي‌دليل، دخل و تصرف در روال طبيعي اکوسيستم‌هاي طبيعت و سوءاستفاده از مکان‌هاي بکر، دست ما را براي معرفي و اجراي تورهاي ورودي با شرايط استاندارد و کيفيت مقبول مي‌بندد. ‌چه گروه‌هایی از طبيعت‌گردها، ايران را به‌عنوان مقصد سفر انتخاب مي‌کنند؟ ايران تنوع اقليمي خوبي دارد. اين تنوع اقليمي در کنار مناطق کوهستاني مرتفع، حوزه‌هاي کويري و بياباني گسترده و متنوع، پوشش گياهي خوب و خرده‌فرهنگ‌هاي بومي باعث جذب طيف وسيعي از علاقه‌مندان مي‌شود؛ اما در‌حال‌حاضر بيشتر درخواست‌ها مربوط به تورهاي بيابان، صعود به قله‌هاي بلند، اسکي در کوهپايه‌هاي البرز، دامنه‌نوردي در يکي، دو مسير خاص کوهستاني در البرز مرکزي و به تعداد کمتر تورهاي پرنده‌نگري و بازديد از عشاير حوزه زاگرس است. اروپاييان به دليل نزديک‌بودن فاصله و شناخت بهتري که از ايران دارند، بازار اصلي هدف تورهاي طبيعت‌گردي ورودي را تشکيل مي‌دهند. ‌ رفتار و واکنش‌هاي طبيعت‌گردهايي که به ايران مي‌آيند، با طبيعت ايران چطور است؟ معمولا طبيعت‌گرد‌هايي که ايران را به‌عنوان مقصد خود انتخاب مي‌کنند، افراد بسیار متخصصي هستند. به طور مثال گردشگري که براي ديدن کوير به ايران مي‌آيد، کوير براي او بسيار مهم است. شب‌نشيني و غذاخوردن خيلي براي آنها مهم نيست. آنها معمولا در تورهاي طبيعت‌گردي بين ساعت هشت تا هشت‌و‌نيم مي‌خوابند. من طبيعت‌گردهاي اروپايي را ديده‌ام که به نظاره غروب نشستند و اشک در چشمان آنها جمع شده است. براي آنها لذت‌بردن از طبيعت مهم است؛ نه دور‌هم‌بودن و گپ‌زدن و نه غذاخوردن. طبق تجربه‌ام در تورهاي پرنده‌نگري خود بارها اين اتفاق افتاده است که به‌راحتي به مسافر ناهار نداده‌ام؛ برای آنکه دليل درستی داشتم که اگر ناهار نخوريم، مي‌توانيم در يک نقطه، يک پرنده خاص را ببينيم و اين يک مورد عادي براي گردشگران خارجي است و به‌راحتي آن را مي‌پذيرند. حتي با قاطعيت اين پيشنهاد را قبول مي‌کنند و مي‌گويند حتما بايد اين کار را بکنيم.

منبع : شرق
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه