۵۵آنلاین :
علی گیلوری,پژوهشگر
در ابتدای امر برای این که به مفهوم استعمارگری پی ببریم باید خود استعمار را بشناسیم، استعمار به معنای نفوذ و دخالت کشورهای قدرتمند در کشورهای ناتوان و با اقتصاد ضعیف به بهانه آبادانی و سازندگی است، که معمولاً نیز توسط دولت های امپریالیستی برای برده کشی از مردم یک کشور و استفاده از منابع آن ها رخ میدهد، استعمارگری پیشینه تاریخی طولانی دارد که به عصر باستان بر می گردد و از ابتدای تشکیل اولین گروه های انسانی و اولین حکومت ها وجود داشته است و از آن برای غارت ثروت سرزمین ها استفاده می شده است،استعمارگری در قرن های معاصر نیز همچنان ادامه پیدا کرده و بیشتر توسط کشور های اروپایی صورت گرفته است که از سرآمدان آن میتوان کشورهایی نظیر اسپانیا،پرتغال ،هلند، فرانسه و انگلیس را نام برد که هر کدام در طول تاریخ شان دست به استعمارگری های بسیاری زده اند و با اهداف گوناگون کشورهای زیادی را به مستمره خود درآورده واز ثروت ها و منابعش بهره بردهاند ،اما ما در این مطلب می خواهیم به تاریخ استعمار گری های یکی از مهمترین و مطرح ترین آن ها یعنی انگلیس یا همان استعمارگر پیر بپردازیم و آن را مورد بررسی قرار دهیم.
انگلیس گام های ابتدایی استعمارگری اش را در آمریکای شمالی برداشت و چندین کشور را در غرب آمریکای شمالی تحت استعمار خود قرار داد، اما پس از مدتی به علت پیشگامی اسپانیایی ها به آمریکای شمالی و فتح سرزمینهای ثروتمندتر و کاهش نفوذ بریتانیا در این بخش با ورود به قرن ۱۸ تغییر اساسی در رویکرد استعمارگری امپراتوری بریتانیا از نیمکره غربی به نیمکره شرقی رخ داد و حضور و نفوذش را در شرق به ویژه در هندوستان افزایش داد و این کشور را مستعمره خود کرد، هندوستان برای انگلیس یک منبع ثروت بی کران به حساب میآمد و انگلیسی ها از آن جا گندم ،جو، پنبه، برنج و حتی طلا، یاقوت، زمرد و الماس به انگلستان صادر میکردندو با سوء استفاده از آن ها در طول سالیان، بسیاری از منابعشان را به تاراج بردند، همچنین این دستیابی گسترده به منابع و ثروتهای کلان هندوستان به انگلیس اجازه داد تا امپراتوری استعماری خود را بیش از پیش گسترش دهد و به بزرگترین امپراتوری استعماری که خورشید هیچ گاه در ان غروب نمی کند تبدیل شود.
همزمان نیز نیروی دریایی انگلیس قدرتش نسبت به قبل افزایش پیدا کرد و موفق به کشف استرالیا، نیوزلند و تعدادی از جزایر اقیانوس آرام شد و امپراتوری استعماری خود را تا جنوب شرقی ترین نقاط کره زمین گسترش داد. در آغاز سال ۱۸۸۰ میلادی نیز بریتانیا همگام با حرکت عظیم توسعه مستعمراتی دیگر اروپاییان متوجه قاره آفریقا شدو دیری نگذشت که قاره آفریقا به طور کامل بین استعمارگران اروپایی به خصوص انگلیس تقسیم شد، همچنین بریتانیا علاوه بر تسلط بر سرزمین های آفریقایی کنترل خطوط دریایی مربوط به این قاره را نیز از طریق تسلط بر دماغه امید نیک و بعد ها کانال سوئز به دست گرفت و قلمرو مستعمراتی عظیمی را در آن جا حاکم ساخت.
در ادامه انگلیس نگاه ویژهای به کشورهای خاورمیانه به خصوص ایران بخاطر منابع سرشاری که در آن جا موجود بود پیدا کرد و سعی کرد تا با نفوذ آنها را تحت استعمار خود قرار دهداگرچه هیچ گاه ایران مستعمره انگلیس نشد اما با تلاش انگلیسیها برای مستعمره کردن ایران و با نفوذ در آن و دخالت در اداره کشور تاثیر بسزایی در سیاست و اقتصاد کشور مان در طول حکومت های پیشین گذاشت.
مروری به سابقه دخالت و استعمارگری انگلیس در ایران؛
سابقه حضور انگلیس در ایران به دوره صفویان باز می گردد در این دوره با آن که انگلیس به دلیل نداشتن نیروی دریایی کارآمد توان مقابله با پرتغالی ها را نداشت اما این باعث دست کشیدن از ایران نشد چرا که ظرفیتهای بسیار زیاد ایران و موقعیت استراتژیک این کشور آن ها را به این فکر انداخت تا از راه های دیگری به ایران نفوذ کنند، در اوایل تاسیس سلسله قاجار انگلیسی ها انگیزه مضاعفی برای فعالیت در ایران پیدا کردند که جان ملکم در شروع آن نقش تعیین کننده ای داشت و بعد ها ماموران دیگر انگلیسی آن را تکمیل کردندهمچنین انگلیس بر اساس منافع بسیاری که در هند داشت از هر حربه ای برای نگه داشتن این استعماری سود می جستند، از این رو ایران به عنوان دروازه هندوستان همواره مدنظر انگلیسیها قرار داشت و تسلط بر ایران موجب استمرار تسلط بر هند و دور نگه داشتن روسیه از این اراضی بود.بنابراین تمامی این منافع باعث شد که انگلیس همیشه در طول تاریخ خواهان ضعف و عدم استقلال ایران باشد و از هر راهی برای نفوذ و تسلط بیشتر بر کشورمان استفاده کند، که برخی از این دخالت ها و نفوذ ها عبارتند از؛تلاش برای تجزیه افغانستان از ایران ،تغییرات مکرر در خطوط مرزی ایران در شرق، حمایت از قوانین محلی، تسلط بی قید و شرط بر خلیج فارس، کسب امتیازات انحصاری نظیر کشتیرانی، تاسیس بانک شاهنشاهی ، دخالت در وضع قوانین و... از جمله اقدامات استعمار گرانه انگلیس در ایران بود.
در واقع انگلیسی ها در مقایسه با دیگر کشورهای استعمارگر همچون آمریکاییها، شیوه و ترفند خاص و تا حدودی متفاوت در استعمارگری دارند و با حیله فراوانی که دارند همیشه چند قدم جلوتراز سایر کشور های استعمار گر هستند،مثلا آمریکایی ها بیشتر از قدرت های سخت افزاری همچون حمله نظامی برای تصاعب یک سرزمین و نفوذ به آن استفاده می کنند و با ظاهرسازی های فراوانی که دارند همیشه دستشان برای همگان رو می باشد، اما انگلیسیها روش استعمارگریشان بسیار مرموزانه و با سیاست تر است و بیشتر از امکانات نرم افزاری و برپایی جنگ روانی سعی در رسیدن به اهداف خود دارند و کارهایشان را از پشت پرده نگاه ها برای حفظ وجهه عمومی شان در جهان به پیش می برند و امروزه یکی از دشمنان اصلی ایران به حساب میآیند و با تمام قوایش در تلاش هستند تا در جمهوری اسلامی ایران با جنگ های روانی و رسانهای که به راه انداخته اند مردم را در اعتقاداتشان سست کنند و در جامعه اختلاف و دودستگی ایجاد کنند خصوصا در سالیان اخیر که مشکلات اقتصادی نیز افزایش پیدا کرده است همچنین با دامن زدن به تنش های سیاسی و بحران های اجتماعی داخلی زمینه را برای نفوذ هرچه بیشتر خود فراهم کرده اند اما دولت ها و مردم باید هوشیار باشند و به دام این فضاسازیهای سیاسی و اجتماعی نیافتند و با فرهنگ سازی و برنامه ریزی صحیح و با توکل به خداوند متعال در برابر این هجمه ها تا رسیدن به پیروزی نهایی مقاومت کنند.
منبع : 55 آنلاین
مرگ بر استعمار،، چه انگلیس، چه روس ، چه امریکا