۵۵آنلاین :
آقاي فلاحي، مدت زيادي است با رسانهها مصاحبه نکردهايد. آيا اين دوري از رسانه بهخاطر دلمشغوليها و فعاليتهايتان بوده است؟
من در اين سالها زياد دوست نداشتم مصاحبه کنم. فضاي آرامي بود و حس بسيار خوبي داشتم.
در حال حاضر مشغول چه کاري هستيد؟
اين روزها مشغول ضبط آلبوم «آرزو» هستم که فعلا بيشتر کارهاي آن را خودم انجام ميدهم.
سبک آلبومتان به همان روال قبلي است يا با کارهاي قبلي شما متفاوت است؟
قاعدتا وقتي زمان ميگذرد تفاوتهايي در کار آدم ايجاد ميشود و اتفاقاتي بهروز ميشود ولي فضاي من تغيير نکرده است، مثل آدمي که هميشه آرام است ولي گاهي ميخندد يا ممکن است ورزش هم کند. اين اتفاق در موسيقي من هم ممکن است رخ دهد. هم براي خودم احتياج داشتم که آهنگهاي متفاوت بخوانم و هم فکر ميکنم مخاطب دلش ميخواهد گاهگداري چنين موسيقيهايي را از من بشنود. طبيعي است من نيز تغيير کنم.
فضاي آلبوم «آرزو» به چه صورت است؟
قطعه «آرزو» خودش قطعه آرامي است ولي تاکنون موفق به اخذ مجوز آن نشدهام. قديمها به اين نوع قطعهها سر کاستي ميگفتند. اين قطعه، قطعه محبوب من در اين آلبوم است و چنانچه مجوز نگيرد، قطعا آلبومم را بدون «آرزو» هرگز منتشر نخواهم کرد. در اين آلبوم قطعاتي هم دارم که الکترونيک تنظيم شدهاند. قطعهاي هم که براي سريال «ترور خاموش» ساختهام به فضاي قطعه «آخرين نفس» نزديک است. تصاويري که از فيلم ديدم تصاوير مدرن و بهروزي بود و من هم بايد تنظيم موسيقي را بهروز انجام ميدادم.
شما برخلاف ساير خوانندههاي پاپ که درگير کنسرت هستند، کمي از مقوله کنسرت هم دور شدهايد. آيا خودتان عمدا خواستيد که در اين زمينه کمکار شويد؟
بله، من تصميم گرفتم ابتدا آلبومم را آماده و منتشر کنم و بعد کنسرتهايم را برگزار کنم. سال گذشته براي من به لحاظ جسمي سال سختي بود چون من دو عمل جراحي روي کتف و پايم داشتم ولي با همان سختي باز کنسرتهايم را برگزار کردم که منجر به پارهشدن بخيههاي پايم شد و مجبور شدم برخي فعاليتهاي موسيقايي خودم در زمينه کنسرت را لغو کنم. مشکلي هم براي حنجرهام به وجود آمد که به همين خاطر به پزشکان متعددي مراجعه کردم و در نهايت تشخيصشان اين بود که من به بخارهايي که روي صحنه ميزنند حساسيت دارم. دکتر گفت که يکماه سکوت کنم که مجبور شدم براي مدتي نخوانم. با کورتونهاي بسيار زياد توانستم کنسرتهاي عيد خودم را برگزار کنم و پس از آن تا خردادماه که ضبط آلبومم را شروع کردم سکوت کردم و تصميم گرفتم تمام فعاليتهايم را به پس از ماههاي محرم و صفر موکول کنم.
اين روزها همه تکآهنگ منتشر ميکنند. البته از يک نظر خوب است چون آلبوم توجيه اقتصادي ندارد. شما اين ريسک را ميپذيريد که بخواهيد آلبوم منتشر کنيد؟
اين تصميمي است که در نهايت تهيهکننده بايد بگيرد. در حال حاضر معمولا هيچ آلبومي نميتواند از نظر مالي سود داشته باشد و هزينههاي توليد خودش را دربياورد چون همه هزينههاي توليد آلبوم نسبت به سالهاي گذشته چندبرابر شده است. دانلود و کپي غيرقانوني هم که بيداد ميکند. اگر نگاه کنيد حتي سيديپلير از ماشينهاي جديد حذف شده است و مردم از طريق فلش و گوشي آهنگ گوش ميکنند. وقتي سيدي از ماشينها حذف ميشود يعني توليد سيدي يک کار زائد است. شايد صدها ميليون تومان هزينه توليد يک آلبوم شود که حداکثر فروش آن به يکدهم هزينه توليد هم نرسد. من تهيهکنندههاي بامعرفتي دارم که به من گفتهاند اين کار را انجام ميدهيم ولي من هم بايد آنقدر بامعرفت باشم که اين قضيه را به آنها تحميل نکنم. مساله تکآهنگ بهنوعي يک اصول و روال است و همه همين کار را ميکنند.
شما در برنامههاي تلويزيوني زيادي دعوت شدهايد ولي کمتر در آن برنامهها حضور پيدا کردهايد. دوست نداريد در صداوسيما حضور پيدا کنيد؟
کيفيت و کميت برنامههاي تلويزيوني نسبت به گذشته نهچندان دور افت زيادي داشته است. صادقانه بايد گفت بينندههاي تلويزيون روزبهروز کمتر ميشوند. در حال حاضر فضا و تنوع آنچناني براي حضور در تلويزيون نميبينم. مضاف بر اينکه مدتي است موسيقي و آهنگهايم دارد خاک ميخورد و هنوز منتظرم مجوز آلبوم و تکآهنگهايم را بگيرم.
بعد از دوره به شهرت رسيدن شما که خوانندگان خوبي به موسيقي کشور معرفي شدند، وارد دورهاي شديم که برخي خوانندهها در يک شب به شهرت رسيدند و کنسرتهايشان غوغا کرد. اين اتفاق براي شما باعث تعجب نيست؟
تفاوتي که نسبت به 10سال گذشته اتفاق افتاده اين است که در زمان ما و قبل از آن، شما يک موسيقي را منتشر ميکرديد و آهنگ راه خودش را پيدا ميکرد و به گوش مردم ميرسيد. شما بعد از يک مدت مسيري را طي ميکرديد که آن مسير شما را به استيج ميرساند، اما الان شما را به استيج ميرسانند. يعني به استيج رسيدن با به استيج رساندن فرق ميکند. شما آن زمان از طرف مردم انتخاب ميشديد ولي الان خواننده را انتخاب ميکنند و به مردم ميگويند اين خوانندهاي است که شما ميتوانيد به کنسرت او بياييد. وقتي شما يک فاصله کوتاه را طي کنيد و تجربه کافي را نداشته باشيد، قطعا اگر براي شما منافعي داشته باشد، به همان اندازه تيغ دولبه است و ممکن است خطرناک باشد. درواقع با همان سرعت ممکن است اتفاقات بدي هم براي شما بيفتد. کما اينکه ميبينيم برخي خوانندههاي ما بهسرعت ديده ميشوند و بهسرعت از ياد ميروند، اما برخي از آنها که توانايي اجرايي قويتري دارند کارشان را ادامه ميدهند. اين خوانندهها ممکن است يکشبه ديده شده باشند، اما قبل از آن زحمت زيادي کشيدهاند و شما فقط يکشبه معروفشدن آنها را ديدهايد. به هر حال اينکه امروز يک عده را به استيج ميرسانند واقعيت است. به نظر ميرسد ما امروز داريم به موسيقي بهصورت تبليغاتي نگاه ميکنيم.
در پايان اگر صحبتي مانده است، بفرماييد.
وقتي موسيقي داخل ايران پويا و فعال باشد، من چه در آن سهيم باشم و چه نباشم خوشحال ميشوم. هيچوقت هيچکسي را بد نميدانم و هيچ آهنگي را بد نميدانم. ممکن است ما آهنگساز بد داشته باشيم ولي آهنگ بد نداريم. ممکن است يک خواننده آهنگي را بد اجرا کند ولي دليل نميشود که بگوييم آن آهنگ بد است. در نهايت زمان نشان خواهد داد که چه چيزي درست بوده است و چه چيزي غلط. در حال حاضر جاي دوستيها در موسيقي ما خالي است. فرق سينما و موسيقي اين است که موسيقي ما بلاتکليف است ولي سينما تکليفدار. من بهشدت به کار گروهي در موسيقي علاقهمند هستم. در سينما همهچيز ارزشگذاري ميشود ولي در موسيقي خير. موسيقي پاپ ما مظلوم و ضعيف است و از هيچ جايي بودجه نميگيرد؛ نه جشنواره مستقل، نه داوري، نه سيمرغ بلوريني، نه گنجشکي و نه حتي کلاغي! خودش از جيب خودش هزينه ميکند و همه هزينهها را خودش درميآورد. اگر کسي از اين راه پول به دست آورد نوش جانش چون همين پول را دوباره خرج موسيقي و کيفيت کار خودش ميکند. موسيقي پاپ هزينه بسيار زيادي دارد و مثل ساير هنرها نياز به حمايت دارد. نام موسيقي پاپ را صنعت پاپ مينامند در حالي که پاپ هنوز موسيقي است. صنعت مربوط به سينما و فوتبال است. اگر همين امروز کل درآمد تهيهکنندهها و خوانندهها و همه عوامل موسيقي پاپ کشور را روي هم قرار دهيم، بودجه آن حتي ذرهاي نزديک به قيمت يک ويلا در شهرک باستيهيلز در لواسان نخواهد رسيد. همديگر را دوست داشته باشيم و دست يکديگر را بگيريم تا به قله برسيم.
منبع : آرمان ملی
دیدگاه تان را بنویسید