ارسال به دیگران پرینت

بايد صبر كنيم بچه هاى حاكم بر عربستان بزرگ شوند

خاورمیانه در روزهای داغ تابستان از همیشه ملتهب‌تر است. آن‌قدر که دل‌آشوبه می‌گیری از این‌همه آشفتگی. یمن و عراق چندین‌سال است که در آتش جنگ داخلی می‌سوزند و سوریه در میانه جنگی خانمان‌برانداز به مردابی عمیق برای بقیه کشورها تبدیل شده است.

بايد صبر كنيم بچه هاى حاكم بر عربستان بزرگ شوند

۵۵آنلاین :

55آنلاین: خاورمیانه در روزهای داغ تابستان از همیشه ملتهب‌تر است. آن‌قدر که دل‌آشوبه می‌گیری از این‌همه آشفتگی. یمن و عراق چندین‌سال است که در آتش جنگ داخلی می‌سوزند و سوریه در میانه جنگی خانمان‌برانداز به مردابی عمیق برای بقیه کشورها تبدیل شده است. انگار جهان دیوانه شده باشد و خاورمیانه در مرکز این دیوانگی قرار گرفته ‌باشد. روابط ایران و عربستان به‌عنوان مهم‌ترین کشور‌های حاشیه خلیج‌فارس روزبه‌روز تیره‌تر می‌شود. روابط نه‌چندان حسنه این دو کشور همسایه در سال‌های اخیر و پس از آغاز بهار عربی تنش‌های زیادی را پشت‌سر گذاشته است؛ دو کشوری که به‌نوعی قدرت‌های منطقه خلیج‌فارس در قلب خاورمیانه محسوب می‌شوند. در مورد اختلافات اخیر ایران و عربستان، با محمد صدر، معاون آسیایی-آفریقایی دولت اصلاحات، به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

‌ شرکت ترکی فیصل در همایش سالانه منافقین را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا می‌توان این کار را به‌گونه‌ای اعلام جنگ علیه ایران قلمداد کرد؟ قدر مسلم این اقدام یک اقدام خصمانه است، درواقع یک اقدام خصمانه تروریستی علیه جمهوری اسلامی ایران است. اما نکته این است که آقای ترکی فیصل در چه جایگاهی در چنین جلسه‌ای شرکت کرده و این‌چنین سخنانی را بر زبان آورده است؟ آیا موضع ترکی فیصل، موضع دولت عربستان‌سعودی است؟ درواقع عربستان‌سعودی حتما باید در این مورد موضع خود را روشن کرده و مشخص کند که آیا موضع‌گیری ترکی فیصل موضع دولت عربستان است یا موضع شخصی خود او است. علت آن هم این است که اگرچه ترکی فیصل در گذشته دارای پست‌های مهمی در دولت عربستان بوده است اما در حال حاضر مقام رسمی تلقی نمی‌شود. پس نکته بسیار مهم در این زمینه این است که موضع دولت عربستان باید مشخص شود تا بعد از آن جمهوری اسلامی ایران تصمیم‌گیری کند که در ارتباط با آن موضعی بگیرد یا اقداماتی را انجام دهد. البته نکاتی در آن اجلاس وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. آقای ترکی فیصل مدت بسیار طولانی مسئول سازمان اطلاعاتی عربستان‌سعودی بوده است. این شخص پایه‌گذار سیاست‌های حمایتی تروریستی عربستان است، یعنی هم در تشکیل القاعده نقش داشته و هم حامی داعش بوده است؛ حمایت‌های سیاسی، اقتصادی و نظامی. درواقع ترکی فیصل زمانی که مسئول اطلاعاتی-امنیتی بود، این سیاست غلط را در دولت عربستان جا انداخت که برای پیشبرد اهداف عربستان باید از تروریست‌ها حمایت کرد. ممکن است درپیش‌گرفتن سیاست حمایتی و هدایتی در ابتدای تشکیل یک گروه تروریستی و در کوتاه‌مدت برای عربستان منافعی داشته باشد ولی در درازمدت قطعا این‌گونه نیست، به این دلیل که پشت گروه‌های تروریستی یک اندیشه افراطی است که این اندیشه افراطی قابل‌اعتماد و قابل‌کنترل نیست؛ هر زمانی ممکن است جهت خود را به چپ یا به راست تغییر دهد یا ممکن است ١٨٠ درجه به طرف حامیان خود بچرخد. این موضوع بارها دیده شده و به‌خوبی قابل‌درک است. در این مورد که عربستان‌سعودی از داعش در عراق و سوریه، در جهت منافع خودش استفاده می‌کرد هیچ شکی نیست. دنیا این موضوع را می‌داند. اما عربستان هرگز فکر نمی‌‌کرد ممکن است این عوامل تروریستی روزی به داخل عربستان کشیده شوند. ما دیدیم که دو هفته قبل چند عمل تروریستی در داخل عربستان اتفاق افتاد و شهرهای مختلف و از همه مهم‌تر مدینه که یک شهر مقدس است هدف تروریست‌ها قرار گرفتند. بنابراین سیاستی که عربستان در حمایت از تروریست‌ها در پیش گرفته، در نهایت نه به‌نفع منطقه و نه به‌نفع خودش است، چنانچه آثار آن را مشاهده می‌کنیم. بنابراین باید عربستان به این نکته برسد که دیپلماسی با تروریسم پیش نمی‌رود و در نهایت به ضرر خودش خواهد بود. ‌ برای روشن‌ترشدن بحث، اگر ممکن است از سابقه سیاسی آقای ترکی فیصل بیشتر بگویید. او برادر سعود الفیصل است که اینها هر دو فرزندان ملک فیصل بودند و مهم این است که همان‌طور که سعود الفیصل از ابتدا فعال در سیاست خارجی بود، ایشان فعال در بخش اطلاعاتی - امنیتی بود. البته او در مقطعی سفیر عربستان در آمریکا و نیز سفیر عربستان در انگلیس بود ولی در پست سفارت موفقیتی به دست نیاورد. ‌ در مورد پایه‌گذاری القاعده، اطلاعاتی که نقش مستقیم ترکی فیصل را نشان بدهد، وجود دارد؟ بله، ارتباطاتی بوده و درواقع حمایت‌هایی بوده است. درواقع سیاست عربستان این بود، منتها مجری آن ترکی فیصل بود. اصلا یکی از دلایلی که آمریکایی‌ها - زمانی که او سفیر عربستان در این کشور بود - او را برگرداندند همین قضیه بود. آمریکایی‌ها متوجه شدند این فرد با القاعده در ارتباط است. قضایای ۱۱ سپتامبر را القاعده علیه آمریکا انجام داد. شرکت ترکی فیصل هم در اجلاس اخیر در پاریس مشخص کرد که نه‌تنها با سازمان‌های تروریستی عربی در تماس بوده بلکه حتی با سازمان تروریستی منافقین هم در تماس بوده است. چنانچه دیدیم که خبر مرگ مسعود رجوی را ترکی فیصل اعلام کرد. البته به دلیل غیبت ١٠ ساله مسعود رجوی در رسانه‌ها مشخص بود که دیگر وجود خارجی ندارد. اما هرگز مرگ او به صورت رسمی اعلام نشده بود. خود سازمان منافقین هم هرگز این خبر را اعلام نکرده بودند و سعی می‌‌کردند که همچنان از او به‌عنوان یک شخصیت زنده نام ببرند، منتها نه‌تنها خود سازمان منافقین بلکه سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس و اسرائیل همه می‌دانستند که رجوی زنده نیست اما هیچ‌کدام اعلام نمی‌‌کردند. البته این موضوع جالب توجه است که چگونه سازمان‌های غربی و کشورهای عربی با یک سازمان تروریستی مثل منافقین که نه‌تنها در ایران تعداد زیادی از مردم عادی و مسئولان را ترور کرده بلکه قبل از انقلاب تعدادی آمریکایی را هم ترور کرده است، همکاری می‌کنند و اسرار آن را اسرار خودشان می‌‌دانند و آنها را افشا نمی‌‌کردند. ‌ آیا قبل از این هم نشانه‌ای مبنی‌بر ارتباط عربستان با منافقین وجود داشته است؟ منافقین در ابتدای انقلاب در داخل کشور شکست کامل خوردند و از ایران خارج شدند و به دامن صدام حسین پناه بردند. در جنگ تحمیلی، صدام حسین، حامی آنها بود و عربستان‌سعودی حامی صدام بود. خود ملک فهد در یک مصاحبه اعلام کرد که در جنگ هشت‌ساله صدام علیه ایران حدود ۶۰ میلیارد دلار به صدام حسین کمک کرده است. بنابراین اینها همگی متحد یکدیگر تلقی می‌شوند. البته متحدی که حالت مزدور داشتند. منافقین مزدور صدام و سازمان‌های اطلاعاتی عربستان‌سعودی بودند؛ بنابراین روشن است که بالاخره عربستان در تمام مقاطع از آنها حمایت می‌کرده، اما شدت و ضعف داشته است. البته در دولت اصلاحات که روابط جمهوری اسلامی ایران با عربستان تا حد زیادی اصلاح شد، طبیعتا در آن دوران شدت حمایت عربستان از منافقین کاهش پیدا کرد. ‌عربستان و ایران از همان ابتدای انقلاب روابط چندان حسنه‌‌ای نداشتند؛ چه در ابتدای انقلاب، چه در جریان مناقشه هسته‌ای، درحال‌حاضر هم شاهد تیره‌ترشدن این روابط هستیم، اعراب می‌خواهند با ایران به کجا برسند؟ به دنبال چه چیزی هستند؟ این‌روزها عربستان دست به اقداماتی می‌زند که با سیاست‌های ۶۰، ۷۰ سال گذشته آن متفاوت است. عربستان سمبل یک دولت محافظه‌کار است، سیاست‌ها و اقدامات یک دولت محافظه‌کار تعریف خاصی دارد؛ اما در سال‌های اخیر و بعد از روی‌کار‌آمدن ملک سلمان و درواقع قدرت‌گرفتن محمد‌بن‌سلمان که ولیعهد دوم است، این سیاست محافظه‌کارانه کنار گذاشته شده و سیاست‌های رادیکالی و افراطی و تند در پیش گرفته شده است.

این سیاست‌ها قطعا در درازمدت به نفع عربستان نخواهد بود. اولا عربستان به‌شدت سیاست‌های فرقه‌‌ای را دنبال می‌‌کند بعد از آن سیاست حمایت از تروریسم و از همه مهم‌تر سیاست همکاری غیرمستقیم با اسرائیل، اسرائیل نه‌تنها دشمن مردم فلسطین یا اعراب بلکه در واقع دشمن همه مسلمانان جهان است؛ سعودی‌ها احساس می‌‌کنند که با این حرکت‌ها به جلو می‌روند. عربستان‌سعودی بهترشدن وضعیت بین‌المللی جمهوري اسلامی ایران و افزایش نفوذ آن در منطقه را به‌نفع خود نمی‌داند؛ بنابر‌این جهت حرکت‌های افراطی خود را به‌سوی ایران تغییر داده و ایران را هدف قرار داده‌ است. نکته مهم‌تر این است که گروه‌های تروریستی به‌ويژه داعش که بعد از طالبان و القاعده جزء قوی‌ترین گروه‌های تروریستی هستند، هم اندیشه‌‌های ضد غربی و هم اندیشه‌های ضد شیعه دارند؛ عربستان به دنبال این است که اندیشه‌‌های ضد غربی این گروه‌ها را بگیرد و در مقابل اندیشه ضد شیعه و ضد ایران را تقویت کند؛ این همان سیاست فرقه‌گرایانه است که در نهایت هم به‌نفع عربستان نخواهد بود، این موضوع را در گذشته تا حدی دیده‌اند و در آینده هم تجربه خواهند کرد. عربستان قطعا مجبور است این سیاست‌‌های افراطی را یک روز کنار بگذارد و عقل را بر سیاست‌های خود حاکم کند. ‌ چگونه است که عربستان یک دشمن تاریخی مانند اسرائیل را کنار می‌‌گذارد و به خاطر ایران با او متحد می‌شود؟ از زمانی که انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید و جمهوری اسلامی ایران تشکیل شد، سیاست آمریکا این بود که کشورهای منطقه را از انقلاب اسلامی ایران بترساند. آمریکا از همان ابتدا به‌دنبال این بود که به کشورهای عربی بگوید اسرائیل دیگر نه دشمن شماست و نه خطری برای شما دارد؛ اما انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران دشمن شماست و برای شما خطرناک است و در واقع می‌خواهد رژیم‌های شما را براندازد. البته در اوایل انقلاب مباحثی هم بود که باعث می‌شد طرف مقابل از آن سوءاستفاده كند و از طریق آن اهدافش را پیش ببرد. ‌ چه مباحثی؟ مباحثی‌ مانند بحث صدور انقلاب، البته به مرور زمان و به‌ويژه بعد از جنگ تحمیلی و تشکیل دولت اصلاحات، پیام دوستی برای کشورهای منطقه ارسال شد و این پیام به‌خوبی هم دریافت شد و پیش رفت. ما می‌بینیم در هشت سال دولت اصلاحات رابطه بسیار خوبی بین ما و کشور‌های منطقه بود و این سیاست آمریکا در منطقه با شکست مواجه شد؛ اما بعد از دولت اصلاحات و با روی‌کارآمدن دولت آقای احمدی‌نژاد، با سیاست‌‌های نامعقول و ادبیات غیردیپلماتیک و سیاست خارجی ماجراجویانه‌‌ای که ایشان داشتند متأسفانه دوباره استراتژی ایران‌ستیزی آمریکا جنبه عملی پیدا کرد و متأسفانه موفق شد؛ یعنی صحبت‌هایی که آقای احمدی‌نژاد می‌کرد و موضع‌گیری‌هایی که داشت، به کشورهای عربی پیام داد که ایران همچنان یک خطر است. متأسفانه آمریکا موفق شد در آن دوره ایران را در دشمنی با اعراب جایگزین اسرائیل کند و آثار آن همچنان ادامه دارد. متأسفانه درحال‌حاضر حاکمان عربستان هنوز تشخیص نداده‌اند که دولت در ایران عوض شده و سیاست خارجی دولت آقای روحانی با احمدی‌نژاد متفاوت است. ‌شما در زمان اصلاحات درگیر مسئله اعراب و منطقه بودید، آن زمان نگاه آنها به ایران به چه صورت بود؟ بسیار تجربه خوبی بود، من معاون وزارت امور خارجه بودم؛ به هر‌کدام از این کشورها سفر می‌کردم در حد یک وزیر از ما استقبال می‌شد. بيشتر ملاقات‌های ما با رئيسان درجه اول این کشورها بود؛ یعنی بیشتر با پادشاهان ملاقات مي‌كردم، در‌حالی‌که من معاون بودم. حتی با شیخ زائد حاکم امارات ملاقات داشتم یادم است که ایشان درباره آقای خاتمی جمله‌‌ای گفت با این مضمون که آمدن آقای خاتمی نه‌تنها برای ایران بلکه برای کل کشورهای منطقه و برای ما امنیت آورده است؛ بنابراین در آن زمان تمام مشکلاتی تاریخی بین ایران و کشورهای منطقه در حال حل‌شدن بود؛ اما متأسفانه آن سیاست‌ها در دولت بعدی دنبال نشد. ‌ به نظر شما اکنون ما باید در مقابل عربستان چگونه رفتار کنیم؟ ما نباید عصبانی و خشمگین شویم، باید با تدبیر آنها را معالجه کنیم. ‌ ما نباید اشتباهات دوران احمدی‌نژاد را اصلاح کنیم؟ همین که این دولت اشتباهات گذشته را تکرار نمی‌‌کند، این خود یک کار است. اكنون اشتباهات از طرف مقابل است، باید صبر کنیم این جوانانی که در عربستان حاکم هستند آموزش سیاسی ببینند و یاد بگیرند و بفهمند که تروریسم نمی‌‌تواند سیاست خارجی یک کشور را پیش ببرد و منافع آن را تأمین کند. ضمن اینکه ما باید تمام اعمال این کشور را رصد كنيم تا بتوانیم در هر زمانی که لازم بود عکس‌العمل مناسب نشان دهیم. درعین‌حال نباید خشمگین و عصبانی شویم، زيرا بالاخره برخی مواقع بچه‌ها کار خلاف انجام می‌‌دهند و به تجربه و آموزش نیاز دارند. ‌ شما نگران وقوع درگیری مستقیم بین عربستان و ایران نیستید؟ به نظر من تا زمانی که این بچه‌ها بزرگ نشوند، درگیری مستقیم در منطقه بین ایران و عربستان به وجود نخواهد آمد.

منبع: شرق

منبع : ۵۵آنلاین
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه