ارسال به دیگران پرینت

حسین قتیب | سقاب اصفهانی

سؤال بزرگ درباره یک انتصاب مهم: چرا حساس‌ترین پست انرژی به فردی بدون سابقه سپرده شد؟

در پی انتصاب اسماعیل سقاب اصفهانی در یکی از مهم‌ترین پست‌های حوزه انرژی، موجی از نقدها نسبت به «عدم رعایت معیارهای بدیهی حکمرانی» شکل گرفته است. منتقدان می‌گویند این انتخاب نه پشتوانه تخصصی دارد، نه منطق بروکراتیک و نه حتی توجیه سیاسی، و آن را نشانه‌ای از ضعف سازوکار انتخاب مدیران ارشد در دولت پزشکیان می‌دانند.

سؤال بزرگ درباره یک انتصاب مهم: چرا حساس‌ترین پست انرژی به فردی بدون سابقه سپرده شد؟

در پی انتصاب اسماعیل سقاب اصفهانی در یکی از مهم‌ترین پست‌های حوزه انرژی، موجی از نقدها نسبت به «عدم رعایت معیارهای بدیهی حکمرانی» شکل گرفته است. منتقدان می‌گویند این انتخاب نه پشتوانه تخصصی دارد، نه منطق بروکراتیک و نه حتی توجیه سیاسی، و آن را نشانه‌ای از ضعف سازوکار انتخاب مدیران ارشد در دولت پزشکیان می‌دانند. در همین راستا حسین قتیب در صفحه‌ی ایکس خود مطلبی را منتشر کرد که به شرح زیر است.

‌در هر نظام حکمرانی که بخواهد حداقلی از کارآمدی را حفظ کند، یک قاعده ساده وجود دارد.

‌پست‌های عالی یا باید سیاسی باشند یا بروکراتیک.

‌یا سیاست‌مداری قرار می‌گیرد که گفتمان دولت را نمایندگی کند و قدرت چانه‌زنی سیاسی داشته باشد.

‌یا بروکراتی با سابقه طولانی، دانش تخصصی، تجربه میدانی و شناخت چرخه سیاستگذاری.

‌پست‌هایی مثل انرژی که مستقیم به امنیت ملی، ناترازی، بودجه عمومی، یارانه‌ها و زیرساخت حیاتی مربوط است، در هیچ کشوری جای آزمون و خطا نیست.

‌دولت پزشکیان این اصل ساده را زیر پا گذاشت.

‌نه به سود سیاست، نه به سود بروکراسی.

‌به سود هیچ چیز.

‌انتصاب اسماعیل سقاب اصفهانی شاهد آن است.

‌با نگاهی به رزومه او روشن می‌شود که نه سابقه فنی انرژی دارد، نه تجربه بروکراتیک، نه مسیر حرفه‌ای که او را به چنین جایگاهی نزدیک کند.

‌مسیر کاری او تماما در آستان قدس، مرکز تحول قوه قضائیه، ستاد تحول دولت رئیسی و شبکه قدرت نزدیک به جبهه پایداری شکل گرفته است.

‌هیچ سابقه مدیریتی مرتبط با انرژی، نفت، گاز، برق، بهره‌وری یا زیرساخت وجود ندارد.

‌عنوان دکتری هم در بهترین حالت دانشجویی در مدیریت دولتی است، نه تخصص انرژی.

‌اگر قرار بود این پست را سیاسی تعریف کنیم، انتخاب او باز هم بی‌معنی است.

‌چون او نه از حلقه سیاسی رئیس‌جمهور است و نه حامل گفتمان انتخاباتی پزشکیان.

‌او از ستاد رقیب آمده است و از همان شبکه‌ای می‌آید که تا دیروز مقابل او ایستاده بود.

‌این یعنی حتی معیار انتخاب سیاسی هم رعایت نشده است.

‌اگر این پست را بروکراتیک بدانیم، انتخاب باز هم بی‌پایه است.

‌چون نه تجربه تخصصی دارد، نه تجربه حکمرانی انرژی، نه کارنامه‌ای که بتواند از آن دفاع کند.

‌در نتیجه این انتصاب نه سیاسی است و نه بروکراتیک.

‌چیزی میان این دو نیست.

‌خلأیی است میان خواست کارشناسان و واقعیت قدرت.

‌مسعود پزشکیان در کمپین انتخاباتی خود بارها گفت که اگر لازم باشد متخصص را از خارج از کشور هم می‌آورد.

‌این جمله امروز بیشتر شبیه یک شوخی تلخ است.

‌چون در حساس‌ترین حوزه کشور، نه متخصص آورد و نه بروکرات باتجربه.

‌بلکه فردی را نشاند که نه به گفتمان دولت تعلق دارد و نه به تخصص حوزه انرژی.

‌این پیام بسیار روشن است.

‌دولت در آزمون مهم خود در انتخاب مدیران ارشد راه را اشتباه رفته است.

‌انتصاب سقاب اصفهانی نشانه یک عارضه عمیق‌تر است.

‌فشارهای بیرونی، مصالحه‌های درون قدرت و ضعف تیم گزینشی دولت، نتیجه‌ای جز انتخاب افراد نامرتبط ندارد.

‌این اولین بار نیست که در ایران چنین می‌شود، اما اولین بار است که در دولتی که با شعار شایسته‌سالاری و بازسازی اعتماد آمد، این خطا چنین آشکار دیده می‌شود.

‌این یادداشت نه حمله جناحی است و نه نقد اخلاقی.

‌این نقد استانداردهای حکمرانی است.

‌در علم سیاست، انتخاب مقام عالی در حوزه انرژی بر مبنای رابطه و نه تخصص یک خطای استراتژیک است.

‌خطایی که در کشوری با ناترازی گاز و برق، با پالایشگاه‌های فرسوده و یارانه‌های سنگین، می‌تواند هزینه‌های واقعی و سنگین تولید کند.

‌دولت پزشکیان نیاز داشت در زمان سخت فعلی و شرایط حساس  با انتصاب‌های مهم خود پیام ثبات، تخصص و اعتماد بدهد. ‌اما این پیام نرسید.

‌آنچه رسید احساس تهی بودن یک وعده بود.‌و در سیاست، تهی شدن وعده‌ها همیشه آغاز فرسایش سرمایه اجتماعی است. ‌انتصاب سقاب اصفهانی یک پیام روشن به جامعه کارشناسی دارد: ‌«در این دولت هم می‌شود با رزومه خالی از تخصص، به رأس هرم انرژی رسید.» ‌این پیام خطرناک است؛ ‌خطرناک برای بازار انرژی، ‌برای ناترازی گاز، ‌برای شبکه برق فرسوده، ‌برای یارانه‌ها، ‌برای اصلاحات ساختاری.

‌من آقای سقاب را شخصاً نمی‌شناسم و هیچ داوری شخصی هم درباره‌اش ندارم؛ ‌اما در جست‌وجوی رزومه، سابقه حرفه‌ای و کارنامه تخصصی مرتبط با حوزه انرژی، عملاً چیزی پیدا نمی‌شود.

‌نه تجربه بروکراتیک، نه سابقه مدیریتی در انرژی، نه کارنامه فنی که بتوان آن را معیار یک انتصاب در سطح معاون رئیس‌جمهور قرار داد.

‌این خلأِ رزومه، مسئله فرد نیست؛مسئله معیارهای انتخاب در دولت است. ‌اگر دولت بخواهد واقع بین باشد باید بداند که این انتخاب درست نبود. ‌باید بفهمد که پست‌های تخصصی را نه با شعار پر می‌کنند و نه با تعارف. ‌در حکمرانی چیزی جای تجربه واقعی و تخصص واقعی را نمی‌گیرد. ‌تلخی ماجرا همین است.

به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه