ارسال به دیگران پرینت

نقدی بر سیاست خارجی سنتی ایران

درباره نشست سه‌جانبه مشترک ایران با چین و روسیه

سیاست خارجی ایران پس از انقلاب اسلامی بر اصل استقلال و پرهیز از وابستگی به شرق و غرب بنا شد، اما این رویکرد، با وجود تغییرات ساختار قدرت جهانی و ظهور جهان چندقطبی، همچنان بر تصمیم‌گیری‌ها سایه انداخته است

درباره نشست سه‌جانبه مشترک ایران با چین و روسیه

سیاست خارجی ایران پس از انقلاب اسلامی بر اصل استقلال و پرهیز از وابستگی به شرق و غرب بنا شد، اما این رویکرد، با وجود تغییرات ساختار قدرت جهانی و ظهور جهان چندقطبی، همچنان بر تصمیم‌گیری‌ها سایه انداخته است

پس از پیروزی انقلاب، پایه و مبنای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با پارادایم غالب دوقطبی آن روزهای ساختار نظام بین‌الملل، پرهیز توأمان از شرق‌گرایی و غرب‌گرایی، برآمده و ملهم از رویکرد استقلال‌مدارانه، شاکله گرفته و پی‌ریزی شد.

عطف به چنین نگرش مبنایی و نیز تجربیات ریشه‌های دور و دراز تاریخی در پس‌زمینه ذهنی انقلابیون، ازیک‌سو، هرگونه ارتباط و نزدیکی به قدرت‌های مسلط جهانی، نشانه وادادگی و تمکین در برابر استعمار و امپریالیسم تلقی شد و مغایر با روحیه استقلال‌طلبی و آزادی‌خواهی، هرگونه نرمش و چرخش دیپلماتیک به‌مثابه عدول از آرمان‌های اولیه و تخطی از نگاه ارزش‌مدارانه به سیاست خارجی تعبیر و تفسیر می‌شد و از دیگر سو، در این نگره و پیش‌فرض دوقطبی شرقی-غربی، خودبه‌خود نزدیکی به هر یک از دو قطب و هرگونه تلاش دیپلماتیک در این زمینه به‌مثابه امتیازدهی به یکی و ضدیت با دیگری مورد توجه قرار می‌گرفت.

چنین پیش‌فرض و مانیفستی در سیاست خارجی چنان نهادینه شده بود که پس از فروپاشی بلوک شرق و با گذر از هژمونی دودهه‌ای ایالات متحده و اکنون که سخن از جهان چندقطبی و تکثرگرایی در اضلاع کانونی قدرت در میان است؛ در طول تمام این مدت و به‌رغم همه تغییر و تحولات رخ داده، در نظام تصمیم‌گیری و مواجهه سیاست خارجی کشور جاری و ساری بوده است.

 

شاید بسیاری وجه اصلی چنین رویکردی را متوجه دنیای غرب و در رأس آن ایالات متحده با توجه به عقبه پرتنش میان ایران و آمریکا قلمداد کنند؛ اما نکته آن است که ریشه‌های این نگرش و دیدگاه در مواجهه با کشورهای شرقی هم مناط عمل بوده که در ادامه به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود.

در جریان ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت، دو کشور چین و روسیه با هیچ‌یک از قطعنامه‌های متواتر علیه ایران مخالفت نکردند و زیر بار اعمال وتو نرفتند؛ درحالیکه در موارد بسیار حادتر از لحاظ ابعاد و کشور کم‌اهمیت‌تر از لحاظ منافع بالقوه بارها از حق وتو خود استفاده کردند، مانند سوریه.

این امر نشان داد آنها تعبیر شریک راهبردی از روابط خود با ایران نداشتند و چنین برداشتی از سوی دولتمردان وقت ایران به آنان منتقل نشده بود. یا در جریان امضای توافقنامه راهبردی با چین و معاهده راهبردی با روسیه، نه‌تنها از بندهای استراتژیک مبتنی بر همکاری نظامی خبری نبود که حداقل تا همین روزها چنان نشانه‌ای دال بر اجرایی شدن توافقات و آغاز همکاری اقتصادی استراتژیک نیز دیده نمی‌شود.

در گفت‌وگویی که سال‌ها پیش با یکی از کارشناسان مسائل روسیه و شرق آسیا داشتم، می‌گفت با امضای برجام، ما به سمت اروپا آغوش گشودیم و طرف‌های شرقی را کنار گذاشتیم و طبیعی است که آنها هم روی ما حساب بلندمدت برای همکاری باز نکنند.

در واقع، ما درست است که در ادبیات سیاسی آن‌هم در مواجهه با جهان غرب به سمت چین و روسیه تمایل نشان می‌دهیم؛ اما از یک طرف، این اظهارات رنگ و بوی سیاسی دارد و در جهت موازنه‌سازی دیپلماتیک آن‌هم شعاری و گفتاری است و از طرف دیگر، با هدف‌گذاری مشخص و در راستای منافع ملی و مشترک دوجانبه نیست.

بدین‌سان در طول این مدت هم چوب را خورده‌ایم و هم پیاز را و هم عایدی مطلوبی نداشتیم. حال در شرایطی که قواعد نظام بین‌المللی تغییر یافته، چندقطبی حاکم شده و روابط دور از نگرش‌های سنتی قائم بر منافع‌ملی و دور از انگاره‌های ایدئولوژیک تنظیم و ترسیم می‌شود و در شرایطی که پرده‌ها کنار رفته و ایران و ایالات متحده از یک جنگ مستقیم عبور کرده‌اند؛ آن نگاه‌های فانتزی به دول شرقی به طور قطع نمی‌تواند پاسخگوی منافع ملی ایران باشد.

اگر قصد بهره‌گیری از ظرفیت‌ قدرت‌های شرقی برای توازن‌سازی در برابر طرف غربی را داریم، باید با تغییر استراتژی مذاکراتی به سمت موارد ملموس و عینی و کسب دستاوردهای عملی نیل یابیم و چین و روسیه را درگیر در مسیر منافع مشترک که کم هم نیستند، قرار دهیم.

نشست اخیر سه‌جانبه ایران، چین و روسیه اگر قرار باشد، به‌مثابه گذشته تبلیغاتی و شعاری و بدون تغییرات راهبردی باشد، نه‌تنها آورده‌ای نخواهد داشت؛ که به هیچ وجه به سمت موازنه‌سازی پیش نخواهد رفت و نتیجه معکوس خواهد داد.

یکی از ایرادات ساختار حکمرانی ما فقدان تصمیم‌گیری به‌موقع و جسورانه است که امیدواریم دستگاه دیپلماسی در عین رعایت منافع ملی، این وضعیت را در مقوله موازنه‌سازی با قدرت‌های جهانی پایان دهد.

به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه