مهدی نجفیخواه:
ریشههای بحران آب در تهران
آخرین تیر ترکش تیرماه 1404 به قلب مردم ایران بهویژه تهرانیها بحران آب بود. تهرانیهایی که از روزهای جنگ جان سالم به در برده بودند با پشت سر گذاشتن نزدیک دو هفته آلودگی هوای شدید ابتدا با بحران قطعی برق در گرمترین ساعات روز و سپس قطعی آب مواجه شدند. قطعیهای مکرر آب در برخی مناطق تهران بدون هیچگونه اعلام و اطلاع قبلی ساعتها به طول میانجامد و در محلههایی از تهران تانکرهای آب تامینکننده آب مایحتاج روزانه شهروندان شدهاند.

آخرین تیر ترکش تیرماه 1404 به قلب مردم ایران بهویژه تهرانیها بحران آب بود. تهرانیهایی که از روزهای جنگ جان سالم به در برده بودند با پشت سر گذاشتن نزدیک دو هفته آلودگی هوای شدید ابتدا با بحران قطعی برق در گرمترین ساعات روز و سپس قطعی آب مواجه شدند. قطعیهای مکرر آب در برخی مناطق تهران بدون هیچگونه اعلام و اطلاع قبلی ساعتها به طول میانجامد و در محلههایی از تهران تانکرهای آب تامینکننده آب مایحتاج روزانه شهروندان شدهاند.
اگر دقیق نگاه کنیم، کمبود آب در فلات ایران مسئلهای تاریخی و همیشگی است که ریشه در ویژگیهای اقلیمی و جغرافیایی این منطقه دارد. فلات ایران با بارندگی کم و توزیع نابرابر منابع آبی، همواره با چالش تأمین آب مواجه بوده است. با این حال، تغییر شکل مسئله به بحران و صورت کنونی وضعیت آب در تهران نتیجه نادیده گرفتن این واقعیت و اتخاذ سیاستهای ناپایدار در مدیریت منابع آبی است. حکمرانی آب مسئلهای است که باید به صورت جدی مورد توجه قرار گیرد و دولت باید در نظام توزیع آب ظرفیتهای زیستی و سرزمینی را مورد توجه قرار دهد. در اینجا بهصورت گذرا به بررسی دلایل اصلی بحران کنونی، نقش دولت در حکمرانی آب، و مسئولیت نهادهای عمومی در مدیریت مصرف آب میپردازیم.
دلایل اصلی بحران آب در تهران
نقش دولت در حکمرانی آب
دولت بهعنوان متولی مدیریت منابع آبی، نقشی کلیدی در پیشگیری و مدیریت بحران آب دارد. حکمرانی ناکارآمد آب در ایران، عدم نظارت کافی بر بهرهبرداری از منابع آبی و نبود برنامهریزی بلندمدت، به تشدید بحران کنونی منجر شده است. دولت باید با حساسیت دائمی نسبت به مسئله آب، سیاستهایی را اتخاذ کند که ضمن حفظ منابع آبی، ظرفیت زیستی مناطق مختلف، بهویژه تهران، را از خطر نابودی محافظت کند. فقدان نظارت بر برداشتهای غیرمجاز از آبهای زیرزمینی و نبود برنامههای جامع برای مدیریت تقاضای آب، از جمله نقاط ضعف حکمرانی آب در کشور است.
توجه دولت به مسئله توسعه با نگاه نامتوازن خسارتهای فراوانی برای سرزمین ما ایجاد کرده است. توسعه مرکزمحور ایدهای طولانی در سیاست ایران است که از ابتدای مسیر استقرار صنایع جدید در ایران از سالهای دهه 30 همواره مورد توجه حاکمان بوده است. استقرار صنایع آببر در نقاط کمآب مرکز کشور با این نگاه که صنایع در مناطق با امنیت بالاتر مستقر شوند و یا تخصیص منابع توسعهای کشور به نقاطی که اهالی آنها در سیاست جایگاه مهمتری دارند نشان از ناکارآمدی ساختار سیاسی و حکمروایی علیالخصوص در حوزه مرتبط با محیط زیست و منابع طبیعی دارد.
توسعه صنایع آببر در مناطق کمآب همچون تهران
توسعه صنایع آببر، مانند کارخانجات فولاد و پتروشیمی، در مناطقی با بارندگی کم و مصرف آب بالا، یکی دیگر از دلایل بحران است. این صنایع بدون ارزیابی دقیق از منابع آبی منطقه مستقر شدهاند و تقاضای بالایی برای آب ایجاد کردهاند. این امر منابع آبی زیرزمینی را به شدت تحت فشار قرار داده و به کاهش سطح آبخوانها منجر شده است.
در تهران مسئله بسیار پیچیدهتر است، به دلیل اینکه تهران پایتخت ایران است، بخشی از صنایعی که در هر جایی از کشور امکان استقرار داشتند، مثل خودروسازی در اطراف تهران مستقر شدهاند. این استقرار از دو وجه به ظرفیت زیستی تهران آسیب وارد میکند وجه اول استفاده از آب در دسترس برای مصرف صنایع و وجه دوم مهاجرت نیروی کار به تهران برای کار در این صنایع که امکان کسب درآمد بالاتر را برای نیروی کار فراهم میکنند.
ساختوسازهای غیرمجاز و توسعه ناپایدار
یکی از عوامل کلیدی در تشدید بحران آب، توسعه بیرویه و بدون برنامهریزی اراضی مسکونی در تهران و اطراف است. این توسعه بدون توجه به ظرفیت زیستی منطقه انجام شده و فشار مضاعفی بر منابع آبی محدود وارد کرده است. برای نمونه، روستای لواسان که زمانی منطقهای روستایی بود، اکنون به شهری با ویلاهای لوکس تبدیل شده است. بسیاری از این ویلاها مجهز به استخرهایی هستند که در مواردی از آب شرب برای پر کردن آنها استفاده میشود یا پوشش گیاهی آنها بهصورت غیرمنطقی از آب شرب مصرف میکنند. این مصرف غیرضروری، بهویژه در بالادست سدهای لتیان و کرج، مانع از رسیدن آب کافی به این سدها شده و تأمین آب شرب تهران را با مشکل مواجه کرده است.
زمینهایی که عمدتا کارکرد کشاورزی و باغ داشتهاند با خرج پولهای سنگین و از طرق غیرقانونی تبدیل به ویلاها و بناهای لاکچری برای طبقهای خاص شدهاند. بخشی از اراضی عمومی تبدیل به کارگاههای صنعتی شدهاند. از همه بدتر بخشی از این توسعهها در اراضی ملی انجام شده و صاحبان این بناها با دسترسیهای ویژه و هزینههای گزاف از تخریب ویلاها و کارگاههای خود جلوگیری میکنند.
کشاورزی غیراستاندارد و مصرف بیرویه آب
بخش کشاورزی در ایران، بهویژه در اطراف تهران، به دلیل استفاده از روشهای سنتی و غیراستاندارد، حجم زیادی از آب را هدر میدهد. آبیاری غرقابی و عدم استفاده از فناوریهای نوین آبیاری، مانند آبیاری قطرهای، باعث شده است که بخش عمدهای از منابع آبی به هدر رود. این در حالی است که کشاورزی همچنان بخش اعظم آب موجود را مصرف میکند، بدون آنکه بازدهی متناسبی داشته باشد.
انتقال آب و هدررفت منابع
انتقال آب بین حوضهای، که اغلب با هدف تأمین آب مناطق شهری یا کشاورزی انجام میشود، با هدررفت قابلتوجهی همراه است. زیرساختهای فرسوده و روشهای ناکارآمد انتقال آب باعث میشود که بخشی از آب در مسیر از دست برود. این موضوع بهویژه در مورد انتقال آب به تهران از منابع دوردست صدق میکند، جایی که هدررفت آب، منابع محدود را بیش از پیش تحت فشار قرار داده است.
مدیریت نادرست فضای سبز شهری
نهادهای عمومی مانند شهرداریها نیز در تشدید بحران آب نقش داشتهاند. چمنکاریهای بیرویه در فضاهای سبز شهری تهران، که با اقلیم خشک این منطقه سازگار نیست، به مصرف بیش از حد آب منجر شده است. انتخاب پوشش گیاهی نامناسب، مانند چمنهایی که نیاز به آبیاری مداوم دارند، در شهری که با کمبود آب مواجه است، تصمیمی غیرمسئولانه است. شهرداریها باید با استفاده از گیاهان بومی و مقاوم به کمآبی، مصرف آب در فضاهای سبز را به حداقل برسانند و از فناوریهای نوین مانند آبیاری قطرهای بهره گیرند.
سخن پایانی
بحران آب در تهران نتیجه ترکیبی از محدودیتهای طبیعی فلات ایران و سوءمدیریت انسانی در سطوح مختلف است. از توسعه ناپایدار شهری و صنعتی گرفته تا کشاورزی غیراستاندارد و هدررفت آب در انتقال، همگی عواملی هستند که این بحران را تشدید کردهاند. علاوه بر این، بیتوجهی نهادهای عمومی مانند شهرداریها به مدیریت بهینه منابع آبی، وضعیت را وخیمتر کرده است. مجموع عوامل نشان در ضعف نظام حکمرانی آب در ایران است. دولت بهعنوان متولی مدیریت منابع آب در هر مسیری از توسعه به سادگی از محیط زیست و منابع طبیعی برداشت میکند و هیچ اولویتی برای آن قائل نیست.
حال که نشانههای عینی سقوط تهران بهعنوان نماد حکمرانی در کشور، به دره عمیق نابودی و از بین رفتن ظرفیت زیستی نمود پیدا کرده است، برای برونرفت از این بحران، دولت باید با جدیت و برنامهریزی دقیق، سیاستهایی را برای حفاظت از منابع آبی و اصلاح الگوهای مصرف اجرا کند. تنها با همکاری همهجانبه و تعهد به توسعه پایدار میتوان از تشدید این بحران جلوگیری کرد و منابع آبی تهران را برای آینده حفظ نمود.
دیدگاه تان را بنویسید