ارسال به دیگران پرینت

سانسور در سینما

سانسور و میمیزی دیگر کارایی ندارد | محمد بهشتی: ابتذال را به تفکر ترجیح دادند اهرم سانسور دیگر کار نمی‌کند

محمد بهشتی، از مدیران پیشین سینما، با انتقاد از سال‌های حاکمیت ابتذال بر متن سینمای ایران، تأکید می‌کند که باور به بی‌اقبالی مردم به فیلم‌های اندیشمندانه، یک توهم ساختگی است. او می‌گوید اهرم سانسور دیگر کارکردی ندارد و تنها راه جهت‌دهی به سینما، حمایت از آثار فاخر است؛ نه تحمیل سلیقه از بالا.

سانسور و میمیزی دیگر کارایی ندارد | محمد بهشتی: ابتذال را به تفکر ترجیح دادند اهرم سانسور دیگر کار نمی‌کند

محمد بهشتی، از مدیران پیشین سینما، با انتقاد از سال‌های حاکمیت ابتذال بر متن سینمای ایران، تأکید می‌کند که باور به بی‌اقبالی مردم به فیلم‌های اندیشمندانه، یک توهم ساختگی است. او می‌گوید اهرم سانسور دیگر کارکردی ندارد و تنها راه جهت‌دهی به سینما، حمایت از آثار فاخر است؛ نه تحمیل سلیقه از بالا.تا یکی، دو ماه دیگر یک‌سال از مدیریت تیم رائد فریدزاده بر سینما می‌گذرد، منصفانه اگر بخواهیم از فضای یک‌سال اخیر سینما ارزیابی ارایه دهیم همین آرامشی که بر سینما حاکم شده و دیگر از ادبیات تهدید‌آمیز و استرس‌ها و تنش‌ها و ممنوع‌الکاری‌ها خبری نیست و ارتباط مدیران با سینماگران جنسی صمیمانه و محترمانه دارد خود به تنهایی ارزش بی‌شماری دارد. اما نکته حایز اهمیت دیگر رونق سینمای اجتماعی و طرح موضوعات انتقادی فیلم‌ها در سینماست.  محمد بهشتی از مدیران سابق سینما در همین راستا می‌گوید: « تا روزگاری اهرم نظارت اهرم قوی بود و ما می‌توانستیم نظریاتی که داریم از طریق اهرم نظارت اعمال کنیم ولی الان کارایی اهرم نظارتی از بین رفته است، در واقع مدت‌هاست که اهرم نظارت دیگر فایده‌ای ندارد و فقط باعث زحمت خودمان می‌شود. در شرایطی که تحولات تکنولوژی شرایطی را فراهم کرده که امروز هر فیلمی از هر جایی از جهان را که اراده کنید در ایران می‌توانید ببینید. این یعنی اینکه دیگر فیلترینگ و سانسور هیچ کارکردی ندارد.»گفت‌وگوی ما با سید محمد بهشتی پیش روی شماست. 

     جناب بهشتی به مدت یک‌سال از مدیریت جدید سینما در دولت آقای پزشکیان می‌گذرد، دراین یک سال شرایط سینما را چگونه دیدید؟ 

ببینید! همیشه در سینما یک حاشیه وجود دارد و یک متن، زمان‌هایی حاشیه سینمای ما فیلم‌های سطحی و مبتذل بود ‌ و متن سینمای ایران به اهل فکر و اندیشه اختصاص داشت، اما توسط عده‌ای تلاش فوق‌العاده زیادی صورت گرفت که جای حاشیه با متن عوض شود.  یعنی ما دارای سینمایی شویم که متن آن سینمای سطحی و مبتذل و در حاشیه سینمای فکر و اندیشه باشد  و این مربوط به چند دهه است، شاید بیشتر از دو دهه است که متن سینمای ایران سطحی و مبتذل  و سینمای فکر و اندیشه ما به حاشیه رانده شده است . مسلما گروهی که در متن قرار می‌گیرند بالطبع از حمایت‌های زیادی برخوردار می‌شوند و کار برایشان آسان می‌شود و خلاصه از سینما برخوردارند، اما آنهایی که در حاشیه هستند در مسیر سنگلاخ و سربالایی قرار دارند و کار در سینما برایشان سخت می‌شود.  چنین مسیری، یواش یواش باوری را ایجاد کرد که فقط سینمای مبتذل و سطحی است که می‌تواند میدان داشته باشد و اقبال از جانب تماشاگران پیدا کند درست مثل فیلم‌های کمدی که الان اکران است و فیلم‌ها درست مثل باغ وحش، اسم‌های حیوانات را دارند اینها این باور را ایجاد کرد که انگار کسی علاقه‌ای به فیلم‌های واجد ارزش فکر و اندیشه ندارد.

 اما این روزها دو فیلم« زیبا صدایم کن» و «پیر پسر» توانستند مخاطبان را به سینما دعوت کنند. 

بله، شواهد و قرائن نشان می‌دهد در حال حاضر چند فیلم خوب اکران شده و مورد اقبال قرار گرفته در عین اینکه از جنس سینمای مبتذل نیستند.خب این معنایش چیست؟ این نشان می‌دهد باوری که به مثابه امر بدیهی فرض شده این باور، باور درستی نیست. هنوز که هنوز است جامعه ما می‌تواند از سینمایی که اهل فکر و اندیشه است، استقبال کند. 

 البته نقش مدیریت سینما هم برای تغییر مسیر در سینما بی‌تاثیر نیست.

قطعا، تغییر مسیر به مدیریت سینما بر‌می‌گردد، آن کسانی که نقش مدیریتی دارند شرایطی فراهم کردند که سینمای اهل فکر و اندیشه به متن بیاید و سینمای سطحی به حاشیه برود. این صحبت‌های من به این معنی نیست که سینمای کمدی نباید باشد. خیر، ولی معتقدم سینمای کمدی میدان‌دار نباشد و بر اریکه ننشیند و حرف آخر را نزند. باید از سینمای فکر و اندیشه پشتیبانی شود. ما به شکل غیر رسمی از یکی از تهیه‌کنندگان سینما شنیدیم که کسانی که در عرصه مدیریتی نقش داشتند، می‌گفتند ما ابتذال را به فکر و اندیشه ترجیح می‌دهیم. یعنی این موضوع را به زبان آوردند؛ نامشان را نمی‌دانم، اما از تهیه‌کنندگان سینما شنیدم. منظور من این است که استقبال از فیلم‌های غیر کمدی که در حال حاضر اکران است، نشان می‌دهد این حرف‌ها، حر‌ف‌های باطلی است. یعنی فیلم می‌تواند حاوی فکر باشد و مورد اقبال مردم قرار بگیرد. پس اینکه سینمای فکر و اندیشه به متن بیاید و فیلم سطحی به حاشیه رانده شود، استعدادش همچنان وجود دارد و باید از این فرصت استفاده کرد.

همان‌طور که می‌دانید عمده دلیل اینکه فیلم کمدی خاصه در سال‌های اخیر میدان‌دار بود به نظر مدیران سابق سینما مربوط می‌شود و تحلیل آنها هم این بود کرونا را پشت سر گذاشتیم و مردم روحیه خوبی ندارند و... برای جلب‌توجه مردم، تسلط سینما را به کمدی‌ها دادند. ولی خب اگر تاریخ را ورق بزنیم، می‌بینیم که فیلم‌های خوب در هر زمانی مخاطب خود را داشتند، مثل فیلم «درباره الی» اصغر فرهادی که همزمان با جنبش سبز اکران شده بود و آن زمان فروش بالایی داشت.کما اینکه در حال حاضر هم در فضای جنگی«پیر پسر»، مخاطب را به سالن سینما کشاند و می‌کشاند، در زمان مدیریت شما هم فیلم کمدی نظیر اجازه‌نشین‌ها مورد توجه بود و هم فیلم‌های اجتماعی ... اول اینکه فیلم آقای مهرجویی مبتذل نبود و دوم اینکه بحث من ابتذال است وگرنه فیلم کمدی باید برای مردم اکران شود. به نظر من کسانی که از فیلم کمدی مبتذل حمایت می‌کنند خودشان مبتذل هستند. آدم‌های مبتذل، فیلم‌هایشان هم مبتذل است. آنها فکر می‌کنند مردم فیلم مبتذل دوست دارند، در صورتی که اصلا این‌طور نیست، مردم فیلم کمدی خوب دوست دارند، ولی منظور اصلی من این است که مردم نسبت به فکر و اندیشه کراهت ندارند. فیلم خوب باشد حتما می‌بینند. 

   آقای بهشتی به نمایش فیلم خوب اشاره کردید، به نظر شما سانسور چه نقشی در کیفیت فیلم می‌تواند داشته باشد؟ به نظر شما اگر از ممیزی و سانسور کم شود فرصت برای ساخت و اکران فیلم اجتماعی خوب بیشتر فراهم می‌شود؟
ببینید برای اینکه بتوانیم در عرصه فرهنگی و هنری از جمله سینما مدیریت کنیم اهرم‌هایی نیاز داریم، یک اهرم، اهرم نظارت است و یک اهرم، اهرم حمایت است.  تا روزگاری اهرم نظارت اهرم قوی بود و ما می‌توانستیم نظریاتی که داریم از طریق اهرم نظارت مرزهایش را نگه داریم ولی الان کارایی اهرم نظارتی از بین رفته است، در واقع مدت‌هاست که اهرم نظارت دیگر فایده‌ای ندارد و فقط باعث زحمت خودمان می‌شود. بارها مثال زدم، در شرایطی که تحولات تکنولوژی شرایطی را فراهم کرده که امروز هر فیلمی از هر جایی از جهان را که اراده کنید در ایران می‌توانید ببینید. این یعنی چه؟ یعنی اصلا اهرم نظارت فایده ندارد، یعنی فیلترینگ و سانسور هیچ کارکردی ندارد. این مثل این می‌ماند که از سیم خاردار برای جلوگیری از سیل استفاده کنیم، آیا سیم خاردار می‌تواند مانع سیل شود؟ یا فقط دست و بال خودمان را زخمی می‌کنیم. ما باید این موضوعات را متوجه شویم که اهرم نظارت دیگر کارایی ندارد. اگر می‌خواهیم حرفی در سینما بزنیم و اگر می‌خواهیم جهتی در سینما اعمال کنیم باید از اهرم حمایت این کار را کنیم، بعد هم یادمان باشد فیلم را فیلمساز می‌سازد نه مدیر، اصولا اثر هنری را هنرمند پدید می‌آورد. هنرمند و فیلمساز کارمند حکومت نیست، این تصور باید از مخیله‌شان پاک شود. فیلمساز و کارگردانی که کارمند دولت می‌شود حتما کار آشغالی می‌سازد. 
     در چند وقت اخیر و در پی جنگ تحمیلی برخی کارشناسان معتقدند این فضای به وجود آمده بزنگاهی است برای ساخت فیلم‌های خوب اجتماعی با روایت‌ها و قصه‌های متفاوت. نظر شما چیست؟
به نظر من بهترین کاری که فیلمساز می‌تواند بکند، این است که فیلم خوب بسازد. فیلم اجتماعی ساختن مثل این می‌ماند که یک مقاله خوب در روزنامه بنویسی، مثل کاری که ژورنالیست‌ها می‌کنند. ولی فیلم خوب ساختن هنر می‌خواهد، فیلم خوب مثل شعر سرودن است. اتفاقا تاریخ مصرف و انقضای فیلم اجتماعی بسیار کوتاه است، اما من توصیه می‌کنم فیلمسازان فیلم خوبی بسازند که پنجاه سال بعد بشود دید. شعر باید سرود، شعر سینما باید سرود. اتفاقا در 12 روز اخیر، جامعه ایران کیفیتی از بودن را به نمایش گذاشت که شعر بودن را سرود. فیلمساز ما باید چشمش را باز کند تا ببیند. شعر بودن اینکه فکر کنیم سینمای اجتماعی حد اعلای سینمای خوب است، اشتباه است، نمی‌خواهم بگویم فیلم اجتماعی فیلم خوبی نیست که حتما هست و جامعه و مخاطب به آن نیاز دارد ولی بدانیم حد اعلای فیلم خوب بودن شعر سینماست، آن فیلمی است که بیات نشود، مثل شعر حافظ، سعدی و فردوسی که هیچ‌وقت کهنه نمی‌شود. 
    مثل فیلم‌های عباس کیارستمی که هیچ‌وقت کهنه نمی‌شود.
زنده باد؛ علت ماندگاری این است که شعر سینما سرودند. بزرگی آقای کیارستمی به این است که شعر سرود.  آقای بهشتی خیلی‌ها منتظرند ببینند درمدیریت فعلی، سینما چه تغییر و تحولاتی به وجود می‌آید و نگاه مدیران سینما چیست؟ به عنوان کسی که تجربه دارید و در لابه‌لای صحبتتان به نکته مهمی اشاره کردید؛ «ناکارا بودن اهرم نظارت». چه توصیه‌ای به مدیران دارید؟
من به جای اینکه به مدیران توصیه کنم به فیلمسازان توصیه می‌کنم فیلم خوب بسازند و منتظر دولت و حکومت نباشند. حکومت و دولت نقش پررنگ در سینما ندارد و امروز آن نقشی که در سینما می‌توانست ایفا کند ندارد. اصولا در عرصه مدیریت فرهنگی و هنری، حاکمیت نمی‌تواند نقش پررنگ گذشته را داشته باشد و هی دستش کوتاه‌تر می‌شود. الان در حوزه هنرهای تجسمی ببینید. هنرمندان بارشان را بستند و زندگیشان را می‌کنند و اثر هنری خود را پدید می‌آوردند و در عرصه‌های بین‌المللی حضور پیدا می‌کنند و غیره... دولت جز نقش حامی چه نقشی برای آنها دارد؟ در سینما هم یواش یواش این اتفاق می‌افتد و در حال حاضر هم دارد اتفاق می‌افتد.من توصیه می‌کنم فیلمسازان دچار نوستالژی دهه شصت نباشند، آن دوره دیگر تمام شد. 
  ولی خب سانسور و ممیزی برای فیلمسازان دست وپاگیر است.
سانسور هم نمی‌تواند. مگر جلوی پیر‌پسر را نگرفته بودند؟ ولی الان در اکران است. دیگر نمی‌شود با سانسور جلوی فیلم‌ها را گرفت. شدنی نیست. دلشان می‌خواهد جلوی این نوع فیلم‌ها را بگیرند، اما شدنی نیست. ولی معتقدم مدیران باید از اهرم حمایتی استفاده کنند.

منبع : اعتماد
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه