ارسال به دیگران پرینت

استراتژیک | مذاکره | مناقشه

اهمیت استراتژیک «مذاکره» در اوج مناقشه | رضا رئیسی

رضا رئیسی، روزنامه‌نگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

اهمیت استراتژیک «مذاکره» در اوج مناقشه | رضا رئیسی

رضا رئیسی، روزنامه‌نگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

به محض انتشار پیش‌خبر گفت‌و‌گوی مسعود پزشکیان با تاکر کارلسون و به خصوص با اشاره و تصریح، رئیس جمهوری مبنی بر آمادگی برای مذاکره، جریان و طیفی که در طول چند دهه گذشته هرگاه سخن از مذاکره به میان آمده، با گارد بسته و سلبی با هرگونه تغییر استراتژی از تخاصمی به تفاهمی به ستیز پرداخته و مذاکره را به مثابه ذنب لایغفر پنداشته و آن را برخلاف آرمان‌ها و مصالح و منافع ملی نگریسته و مذاکره را به معنای تسلیم پنداشته‌اند، به خصوص با توجه به درگیری های اخیر و تخطی و فریب سردمداران ایالات متحده از رویکرد دیپلماتیک به تجاوز نظامی، با حرارت مضاعف و دو چندان به رئیس جمهوری و سیاست پیگیری روند مذاکره تاخته و آن را تا مرز خیانت به کشور و انقلاب و نظام بسط و تسری دادند. 

حال سوال اینجاست که آیا مذاکره با دشمن غدار و فریبکار و بد عهد، جایز و عقلانی است؟ آیا مذاکره با خصمی که در خصومت از هیچ کوششی دریغ نکرده و حتی از حمله نظامی نیز فروگذاری نداشته و دستش به خون شهروندان ایرانی آغشته شده است، می توان پای میز مذاکره نشست؟ آیا چنین راهبردی(پیگیری دیپلماسی) موثر است و در نهایت برخلاف آرمان ها و سه مولفه مهم  «حکمت، عزت و مصلحت» نخواهد بود؟ 

در ابتدای امر باید تعریفی از مذاکره را مورد التفات جمعی قرار دهیم. مذاکره‌ای که منتقدان به محض نام‌آوری از آن برآشفته و موج مخالفت با آن سر می دهند، مذاکره به مثابه تسلیم و عدول از مواضع بنیادین و به معنای وادادگی است. 

این در حالیست که مذاکره به معنای گفت‌و‌گو برای رسیدن به منافع مشترک و توام با داد و ستد است و در عرف دیپلماتیک مقصود و مراد از مذاکره توام با همین رویکرد تاکتیکی و تکنیکی است، البته که مذاکره به معنای تسلیم و از موضع ضعف هم در تاریخ روابط بین الملل مسبوق به سابقه است و به طور معمول پس از جنگ‌های نابرابر از سوی شکست‌خورده به بوته اجرا در می آید. 

اما جمهوری اسلامی ایران هیچ گاه در چنین موقعیتی قرار نداشته و از اساس در همه ادوار تاکید بر مذاکره از موضع برابر و توام با عزت را مطرح کرده است. 

نمونه آنکه بعد از شهادت سردار رشید و سرافراز ایران، حاج قاسم سلیمانی با آمریت دونالد ترامپ، در دولت اول او، مذاکره با دولت ترامپ نفی مطلق داشت اما به هنگامی که او نامه با مضامین متفاوت نوشت، رهبر انقلاب اذن و اجازه مذاکره غیر مستقیم را صادر و سردار شهید باقری به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح آن را اعلام و مورد حمایت قرار داد. 

در دیگر سو نکته مهم آن است که دستاورد نظامی و میدانی اگر توام با پیشبرد دیپلماسی نباشد، ابتر و ناقص مانده و آورده‌ای برای منافع ملی نخواهد داشت، همانگونه که مذاکره کننده به پشتوانه بازدارندگی نیروهای میدان می تواند بر سر میز مذاکره چانه زنی کند. 

در موقعیت کنونی بر عکس مخالف خوانی های طیف ضد مذاکراتی و برخی سخنان عجیب و حملات غریب در صدا و سیما، اتفاقا باید گفت که بیش از هر زمان دیگری سخن از مذاکره گفتن و بهره گیری از ظرفیت های دیپلماتیک در راستای منافع ملی و نقد کردن دستاوردهای متبلور شده در دوران دفاع ١٢ روزه، لازم و ضروری و دارای اهمیت استراتژیک است. 

در شرایطی که با مقاومت جانانه و سلحشوری نیروهای مسلح، دشمنان متجاوز، متوجه شده اند که ایران لقمه‌ی قابل بلع نیست و توانایی بازدارندگی بالایی دارد و با زبان زور و حمله نمی توان آن را منکوب و مقهور کرد و از طرف دیگر پس از چند دهه با انسجام بی سابقه ملی رخ داده، ضریب امنیت ملی ایران ارتقای ملموسی یافته و قوام و استحکام ساختار حاکمیتی بعد از ارتعاشات چند ساله در بهترین وضعیت این چند دهه قرار دارد و چنته مذاکره کنندگان پر و پیمان است. 

حالا و درست در این مقطع است، که می توانیم به پشتوانه مقاومت ملی در جنگ تحمیلی، دستاوردهای آن را بر سر میز مذاکره نقد کنیم و در مسیر منافع ملی کانالیزه کنیم. 

البته که عطف به سوابق و تجربیات دور و نزدیک به طرف آمریکایی به خصوص دولت ترامپ، اعتماد نداشته و نداریم و نمی دانیم که میزان تعهد آنان به میز مذاکره تا چه حد است و با آمادگی دو چندان و دست به ماشه نیروهای مسلح، دیپلمات های ما پای میز مذاکره خواهند نشست، چون به خودمان اعتماد داریم و سرمایه اجتماعی در بهترین شکل آن پشتوانه تدابیر حاکمیتی در برابر دشمن است و ترس و ابایی با خودباوری موجود برای مذاکره نخواهیم داشت. 

در ضمن آنکه، دشمن برگ های آخر و شمشیر داموکلس خود یعنی تجاوز نظامی را نیز امتحان کرده و طرفی از آن نبسته است و ما اکنون با گذر از یک چالش بزرگ، پای میز مذاکره آماده ایم و آنها نیز فهمیده‌اند که چاره ای جز مصالح با ایران ندارند و از طریق نظامی نمی توانند به اهداف خود دست یابند.

اگر آنها در طول چند دهه شعار همه گزینه ها روی میز است را دادند و آن را آزمودند، اکنون ما بیش و پیش از هر زمان دیگری با اعتماد به نفس قوام و استحکام درونی و همنوایی و همگرایی ملی، پای میز مذاکره می آییم و می توانیم حرف های زیادی برای گفتن داشته باشیم

 

 

منبع : انصاف نیوز
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه