ارسال به دیگران پرینت

گزارشی از تدابیر حفاظتی در موزه‌ها در گفت‌وگو با سید محمد بهشتی

نجیب‌زاده اشکانی پشت سنگر شن | روایت حفاظت از میراث ایران در روزهای جنگ

در بحبوحه حملات اخیر به تهران، کارکنان موزه‌ها پیش از آنکه خود را به پناهگاه برسانند، میراث‌فرهنگی را به سنگر بردند.

نجیب‌زاده اشکانی پشت سنگر شن | روایت حفاظت از میراث ایران در روزهای جنگ

در بحبوحه حملات اخیر به تهران، کارکنان موزه‌ها پیش از آنکه خود را به پناهگاه برسانند، میراث‌فرهنگی را به سنگر بردند.

همه شهر غافلگیر شدند در آن نیمه‌شبی که تهران با انفجارهای پی‌درپی از خواب پرید. هر کس تدبیری داشت برای نجات و رفتن به جایی امن. جنگ شروع شده بود و کسی نمی‌دانست کی قرار است تمام شود. پس بهتر آن بود که هرکس خود را به جایی امن برساند. روایت آنها اما متفاوت بود. آنها که ساعاتی بعد از آن انفجارها بلافاصله راهی محل کارشان شدند؛ راهی موزه‌ها. قرار بود پیش از آنکه خود را به محلی امن برسانند، شرایطی امن برای آثار تاریخی موزه فراهم کنند. آسمان پایتخت در روزهای بعد هم  ناآرام است و همچنان صدای انفجارها به گوش می‌رسد، آنها اما در سالن‌های موزه مشغول‌اند. موزه‌داران و کارکنان میراث‌فرهنگی در ۱۲ روز جنگ روزهای متفاوتی را سپری کردند؛ روزهایی که شاید در آینده نزدیک روایت‌هایش را نقل کنند. چند روز پیش تصاویری از موزه ملی ایران منتشر شد که نشان می‌داد تدابیر حفاظتی برای حفظ آثار موزه به‌کار گرفته شده است. کتیبه بارعام و پلکان کاخ شورا پشت کیسه‌های شن پنهان شده‌اند. داریوش و مرد شمی هم در حصاری شنی قرار گرفته‌اند. جنگ است و این آثار قرار است قرن‌ها بمانند، پس باید به سنگر بروند. اما این اقدامات تا چه اندازه منطبق بر ضوابط و استانداردهای حفاظت بودند؟ 

در روزهای گذشته تصاویری از شیوه حفاظت آثار موزه ملی ایران و مجموعه جهانی گلستان، منتشر شد که بازتاب گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی پیدا کرد. در کنار اینکه بسیاری از علاقه‌مندان به میراث‌فرهنگی این اقدام ضربتی و بموقع را در روزهای سخت و پرآتش تهران تحسین کردند، این سؤال هم از سوی برخی کاربران مطرح بود که این اقدامات تا چه اندازه منطبق بر اصول و استانداردهای حفاظت بوده و چه اندازه از تجربیات جهانی در اجرای آن استفاده شده؟ هر چند سابقه وزارت میراث‌فرهنگی و متولیان این حوزه در زمینه حفاظت از آثار تاریخی به این سؤالات و نگرانی‌ها دامن می‌زند، اما درعین‌حال مروری بر شیوه حفاظت آثار تاریخی موزه‌ها در جنگ‌های دو قرن اخیر در جهان نشان می‌دهد این اقدامات در کنار انتقال اشیا به مخازن امن، تنها راهکاری است که می‌تواند ضمن رعایت اصول کنوانسیون‌های بین‌المللی به‌ویژه کنوانسیون ۱۹۵۴ لاهه حافظ میراث‌فرهنگی کشورها در شرایط جنگی باشد. 

«سید محمد بهشتی» عضو شورای‌عالی میراث‌فرهنگی و رئیس اسبق سازمان میراث‌فرهنگی در گفت‌وگو با «پیام ما» ضمن تأیید اقدامات حفاظتی صورت‌گرفته در این دو مجموعه، تأکید می‌کند در شرایط صلح هم باید اقدامات پیشگیرانه‌ای برای حفاظت از میراث‌فرهنگی صورت گیرد؛ اقداماتی که حفاظت آثار تاریخی در شرایط جنگی را تا حد قابل‌توجهی تسهیل می‌کند.

بهشتی درباره چگونگی حفاظت از میراث‌فرهنگی در شرایط جنگی می‌گوید: «مهمترین عامل حفاظت از آثار تاریخی، اعم از منقول و غیرمنقول، در شرایط جنگ، کنوانسیون ۱۹۵۴ لاهه است. براساس این کنوانسیون، همه کشورها مکلفند اقداماتی انجام دهند که آثار تاریخی در جریان مخاصمه‌های بین‌المللی در معرض تهدید قرار نگیرد. علاوه‌بر اینکه حمله مستقیم به آثار و بناهای تاریخی برای تمام کشورها ممنوع است. همچنین، کشورهایی که مالک و حافظ آثار تاریخی هستند، از استقرار و سنگربندی نیروهای نظامی‌شان در جوار آثار تاریخی منع شده‌اند، تا آثار تاریخی در حملات به پایگاه‌های نظامی در معرض تهدید قرار نگیرند. این اثر تاریخی ممکن است یک محوطه تاریخی باشد، یا یک بنای تاریخی و یا یک موزه.»

اقدامات انجام‌شده در موزه ملی نهایت کاری بود که می‌شد کرد

سیدمحمد بهشتی درباره تصاویر منتشرشده از موزه ملی ایران و مجموعه جهانی گلستان و اقدامات صورت‌گرفته برای حفاظت از آثار این دو مجموعه می‌گوید: «کشورهایی که مالک اثر تاریخی هستند، وظیفه دارند در شرایط صلح مخزن امنی را در یک نقطه امن از کشور ایجاد کنند و در شرایطی که تهدید جنگ وجود دارد، آثار مهم موزه‌ای را به این مخزن امن منتقل کنند. در جنگ ۱۲روزه وزارت میراث‌فرهنگی رفتار سنجیده‌ای انجام داد و به‌سرعت آثار را به مخزن امن منتقل کرد. اشیایی که تصاویر آنها منتشر شد، امکان انتقال به مخزن را نداشتند. ضمن اینکه مثلاً در مورد کاخ گلستان، باید توجه داشته باشیم که خودِ بنا موزه است، برای حفاظت از چنین مجموعه‌ای چه‌کار باید می‌کردند؟ باید حتی‌الامکان وضعیتی ایجاد می‌کردند که در اثر موج انفجار صدمه‌ای به اشیا وارد نشود. این را فراموش نکنیم که براساس کنوانسیون ۱۹۵۴ نباید حمله مستقیم به بناهای تاریخی صورت گیرد. همه کشورها هم بر رعایت این کنوانسیون الزام قانونی دارند و معمولاً هم مراعات می‌کنند. همان‌طورکه در جنگ ۱۲روزه هم رعایت شد. اما این اقدامات حفاظتی از این جهت انجام می‌شود که بتواند موج انفجار را مهار و آسیب‌های ناشی از آن را با تدابیری کاهش ‌دهد. مثلاً عکسی از کاخ گلستان دیدم که لوسترها را با پارچه نازکی پوشانده بودند؛ این اقدام از این بابت است که اگر موج انفجار باعث شکستن شیشه‌ای شد، این شیشه‌ها به در و دیوار یا سقف یا بخش‌های دیگر بنا برخورد نکند و منجر به آسیب نشود. یا در موزه ملی دیدم که ویترین‌ها همه خالی شده و آثار منتقل شده بودند و مجسمه داریوش را با پوشش‌هایی که در برابر موج انفجار یا ترکش‌ها حفاظت می‌کرد، پوشش داده بودند. این پوشش‌ها برای حفظ آثار در مقابل موج انفجار و ترکش‌های احتمالی است. به‌نظرم این نهایت کاری بود که در زمان کوتاه می‌شد انجام داد.»

تجربه‌های جهانی

مروری بر اقدامات حفاظتی صورت‌گرفته در جریان جنگ اول و دوم جهانی در موزه‌های اروپا و همچنین موزه‌های اوکراین در جنگ اخیر با روسیه نشان می‌دهد اقدامات حفاظتی شامل انتقال اشیا به مخازن امن -در جنگ‌های جهانی با توجه به نبود این مخازن در سطح گسترده، آثار به خانه‌های روستایی، ایستگاه‌های مترو و معادن و در مواردی غارهایی امن در دل کوه منتقل می‌شدند- و همچنین استفاده از حفاظ شنی و عایق ضد حریق برای آثار بزرگ، تندیس‌ها و حتی تابلوهای نقاشی که قابل‌انتقال به مخزن یا مکان امن نبودند، می‌شد. 

در اسنادی که موزه ویکتوریا و آلبرت در لندن منتشر کرده است، در جنگ جهانی دوم آثار این موزه در چند فهرست طبقه‌بندی شده بود: «فهرست A شامل آثاری «با اهمیت بنیادی» بود که باید فوراً به مکانی امن منتقل می‌شدند. فهرست B شامل آثاری بود که باید در اولین فرصت به تونل‌های زیرزمینی منتقل می‌شدند. فهرست C شامل آثار بزرگ، شکننده‌ و آسیب‌پذیر بود که باید به خانه‌های امن در روستاها منتقل می‌شدند. فهرست D شامل اشیای بزرگ و غیرقابل‌جابه‌جایی بود که باید در محل خود با استفاده از کیسه‌های شن محافظت می‌شدند.» 

در جزوه‌ای که موزه بریتانیا در جنگ جهانی دوم برای آموزش چگونگی حفاظت از آثار منتشر کرده، چند نکته مورد تأکید قرار گرفته است: «آثار را اولویت‌بندی کنید؛ امکان نجات همه آثار وجود ندارد. سرعت عمل داشته باشید؛ گاهی فقط چند ساعت فرصت برای تخلیه دارید. آثار را در برابر آتش و انفجار محافظت کنید. در انبارهای زیرزمینی، به رطوبت توجه و آثار را در مقابل آن حفظ کنید.»

در بخشی از گزارشی که موزه بریتانیا از اقدامات حفاظتی در جریان جنگ دوم جهانی منتشر کرده، آمده است: «اشیای بزرگ که امکان جابه‌جایی نداشتند، در همان محل با دیوارهایی از کیسه شن محافظت می‌شدند. اشیای کوچکتر به‌ترتیب اهمیت تخلیه می‌شدند.» این گزارش به‌نقل از «هرمان براونهولتس»، سرپرست یکی از بخش‌های موزه، درباره تجربه تخلیه موزه نوشته است: «ازآنجاکه هر لحظه ممکن بود مورد حمله هوایی قرار بگیریم، چاره‌ای جز تخلیه تدریجی آثار از گالری‌ها نبود، درست مانند یک عقب‌نشینی نظامی… هدف ما نجات چیزهایی بود که نابودی‌شان، خسارتی جهانی محسوب می‌شد.» محل نگهداری این آثار تا پایان جنگ به‌صورت علنی اعلام نشد، تنها نگهبانانی که به‌صورت شبانه‌روزی در کنار این آثار به حفاظت آنها مشغول بودند، از محل آنها اطلاع داشتند و کارکنان موزه که برای بررسی وضعیت آثار در مقاطع مشخص به آنها سر می‌زدند. پس از پایان جنگ به‌مرور اشیا و آثار موزه‌ها از نقاط مختلف به موزه بازگشتند و امروز مجموعه‌هایی هستند که کمتر نشانی از روزهای جنگ دارند و روایت آن روزهایشان را باید در میان اسناد تاریخی جست‌وجو کرد. 

خساراتی که زمینه‌ساز حفاظت شد

بهشتی به تاریخچه کنوانسیون‌های بین‌المللی که بر حفاظت میراث‌فرهنگی در جنگ تأکید دارند، اشاره می‌کند و می‌گوید: «علت اینکه کنوانسیون ۱۹۵۴ شکل گرفت، اتفاقاتی است که در جنگ جهانی دوم افتاد. در جریان این جنگ، صدمات فوق‌العاده زیادی به موزه‌ها و بناهای تاریخی وارد شد؛ به‌طوری‌که مثلاً در لهستان شهری مثل بوداپست و ورشو تقریباً با خاک یکسان شدند یا موزه‌ها در شهری مثل لندن آسیب جدی دیدند. کنوانسیون مربوط به سال ۱۹۵۴ است؛ یعنی چند سال بعد از جنگ دوم جهانی، از آن به‌بعد هم این کنوانسیون خوب عمل کرده است. اینکه در ابتدا گفتم مهمترین عامل حفظ آثار تاریخی فعلاً این کنوانسیون است، به این دلیل است که موزه‌ها و محوطه‌های تاریخی خودشان هدف حملات نظامی نیستند، چون ارزش نظامی ندارند که بخواهند مورد حمله قرار گیرند. آسیب به این مجموعه‌ها ممکن است در اثر خطای شلیک یا استقرار نیروهای نظامی در نزدیکی محوطه‌های تاریخی یا موزه‌ها باشد که بر اثر حمله به این مراکز نظامی، صدمه‌ای هم به موزه یا محوطه تاریخی وارد شود. البته با توجه به پیشرفتی که در حوزه تکنولوژی سلاح‌ها اتفاق افتاده، خطرها خیلی کمتر شده است، قبلاً خطای نشانه‌گیری بیشتر بود و در‌نتیجه آسیب‌ها در مراکز تاریخی هم بیشتر رخ می‌داد.»

اقدامات حفاظتی در روزهای صلح

در جریان جنگ روسیه علیه اوکراین، یونسکو کارگاهی سه‌روزه با حضور نیروهای ارتش، وزارت فرهنگ و مقامات امنیتی؛ در کی‌یف برگزار کرد که به آموزش حفاظت قانونی و فنی آثار تاریخی و فرهنگی مطابق کنوانسیون ۱۹۵۴ لاهه می‌پرداخت. در گزارشی که سایت یونسکو درباره این کارگاه منتشر کرده، آمده است: «در طول این رویداد، مسائلی از جمله معرفی مکانیسمی برای مستندسازی و بررسی جنایات علیه میراث‌فرهنگی در درگیری‌های مسلحانه مورد بررسی قرار گرفت. همچنین، افزایش آگاهی از کنوانسیون لاهه در مورد حفاظت از اموال فرهنگی و افزایش تعامل نهادهای دولتی اوکراین با سازمان‌های امنیتی بین‌المللی و غیردولتی در زمینه مبارزه با جرایم علیه میراث‌فرهنگی از موضوعات کارگاه بود.» این کارگاه در بحبوحه جنگ برگزار شد، اما این امکان که چنین آموزش‌هایی در زمان صلح به نیروها و ارگان‌های مختلف ارائه شود، هم وجود دارد و ایران نیز در سال‌های گذشته این تجربه را داشته، اما این اقدام در جایی متوقف شده است.

سید محمد بهشتی به این موضوع اشاره می‌کند و از تجربه دوران مدیریتش در زمینه آموزش نظامیان درباره اهمیت میراث‌فرهنگی می‌گوید: «کنوانسیون ۱۹۵۴ نه‌تنها یک عامل مؤثر در حفاظت از آثار تاریخی در شرایط جنگ است که توصیه‌هایی هم برای زمان صلح دارد. در شرایط صلح، در این کنوانسیون پیشنهاد شده است یک شورای مشورتی تشکیل شود به ریاست بالاترین مقام حوزه میراث‌فرهنگی و عضویت کارشناسان ارشد از نیروهای نظامی. در سال‌هایی که من خودم مسئولیت میراث‌فرهنگی را داشتم، این شورای مشورتی تقریباً هر ماه تشکیل می‌شد و ما ارزیابی می‌کردیم که آیا کارهایی که باید انجام شود، انجام شده یا نه. از جمله کارهایی که باید در دوران صلح انجام می‌شد، آموزش نیروهای نظامی بود، چه در مرحله سربازی و چه در آموزش‌هایی که در دانشکده افسری و درجات مختلف ارائه می‌شد؛ از بابت اینکه تشخیص دهند اثر تاریخی چیست، ارزش‌هایش چیست و چرا این کنوانسیون شکل گرفته است و کلیات این کنوانسیون را آموزش می‌دیدند. در آن سال‌ها کارشناسان ما به دانشکده‌های افسری و پادگان‌ها و مراکز نظامی می‌رفتند و به نیروهای نظامی درباره میراث‌فرهنگی آموزش می‌دادند.» این اقدام در حال حاضر انجام نمی‌شود.

او به ساخت و تجهیز مخازن امن هم اشاره می‌کند و تأکید می‌کند: «کار دیگری که در شرایط صلح باید اتفاق می‌افتاد، این بود که نیروهای نظامی امن‌ترین موقعیت کشور را به میراث‌فرهنگی معرفی کنند و در آن‌ موقعیت مخزن امنی برای آثار موزه‌ای ایجاد می‌شد. در زمانی که مسئولیت سازمان میراث‌فرهنگی را داشتم، ارتش موقعیتی را به ما معرفی کرد و ما در آنجا یک مخزن امن ایجاد کردیم. الان هم آثاری که از موزه‌ها منتقل شده است، به همان مخزن امنی که در آن سال‌ها ساخته شد، منتقل شده‌اند. علاوه‌بر تمام اینها در میراث‌فرهنگی باید جزوات آموزشی آماده می‌کردیم، برای اینکه نیروهای نظامی از آن جزوات برای آموزش استفاده کنند، که این کار هم در مقطعی انجام شد.» تصاویری که از موزه ملی ایران و مجموعه جهانی گلستان منتشر شد، نمایانگر وضعیت حفاظت آثار در دو مجموعه شاخص در پایتخت بود؛ تهرانی که در ۱۲ روز جنگ در معرض حملات مکرر قرار گرفت. اما هنوز هیچ خبری درباره وضعیت دیگر موزه‌های شاخص پایتخت و همچنین موزه‌ها و مراکز و پایگاه‌های میراث‌فرهنگی در سایر شهرها منتشر نشده است. تلاش کارکنان موزه‌ها در حفظ و انتقال آثار به مخازن امن ارزشمند است، اما هنوز این سؤال مطرح است که آیا زیرساختی به‌نام مخزن امن کفاف حفاظت از آثار ارزشمند موزه‌های کشور را می‌دهد؟ آیا اقدامی برای ساخت مخازن امن بیشتر در کشور صورت گرفته است؟ ظرفیت‌های موجود مخازن امن در جنگ اخیر تا چه اندازه پاسخگوی نیاز موزه‌ای ایران بوده؟ ایران به‌عنوان یکی از کشورهایی که آثار تاریخی فراوانی در اختیار دارد تا چه اندازه به مفاد کنوانسیون ۱۹۵۴ متعهد است و از استقرار مراکز نظامی در اطراف اماکن تاریخی دوری کرده است؟

منبع : پیام ما
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه